مامان ❤️قلبم❤️ مامان ❤️قلبم❤️ ۳ سالگی
مامان گل پسر🐣 مامان گل پسر🐣 ۴ سالگی
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
مامان گُلابَتون🌈 مامان گُلابَتون🌈 ۴ سالگی
مامان آیهان🧸 مامان آیهان🧸 ۴ سالگی
قبلا نزدیک مامانم بودم دیدم هیچوقت کمک حالم نیس و اذیتم ازش فاصله گرفتم و ذهنم اروم گرفت مامانم بشدت عروس پرسته هرکس قبلاتاپیک هامو خونده درجریانه همیشه میدوعه میره کمک حال زن داداشم ومن همیشه توموقعیت های سخت تنهابودم تااینک عادت مردم ب تنهایی بااینک ازارم میده دیشب مامانم رفت مشهد تابیاد من باید فکرشام و ناهاربابامو داداشم و بکنم همیشه غذافریزرمیزاشته درحده یکی دووعده الان هم ۳شبه رفته بهش زنگ زدم میگم غذاگذاشتی برا بابااینا میگه نه وقت نشد🥲درحالیک وقت داشت بعدالان من باید بفکرباشم بابامم ک نمیادخونمون من باید ببرم براش ک راهمم دورشده اگ شوهرم نبره داستانه...بعد الان زن داداشم ک همیشه خیرمامانم ب اون میرسه تامن محاله زنگ بزنه شام دعوت کنه یابره اونجاک بخواد درست کنه...
موقعی هم ک میخواستم جابجابشم بامامانم بحثم شد گفتم ازت فاصله میگیرم امیدوارم عروست توسختیات ب دادت برسه رومن حساب نکن دیگ بادلی شکسته و کلی گله ازش فاصله گرفتم بعد الان نمیتونم بی تفاوت باشم ک بابام گشنه بمونه🥲