یکی از سولاتی که ممکنه ذهن فرزندتون رو مشغول کنه در این مورده که بچه‌ها چطوری ساخته می‌شن یا چطوری به دنیا میان. ممکنه شنیدن این سوال برای مادرها احساسات و نگرانی‌های مختلفی رو ایجاد کنه، بنابراین توی بحث روز امروز می‌خوایم راجع بهش صحبت کنیم.

خب حالا باید در جواب به این سوال چی‌کار کنیم؟؟
🔹 اول از همه در مقابل این پرسش دستپاچه یا خجالت زده نشین و سعی نکنین بچه رو دست به سر کنین و به سوالش جواب ندین، چون فقط باعث می‌شین بچه‌تون کنجکاوتر بشه!
🔹 در مورد این مساله لازم نیست همه‌ی جزئیات غیرضروری رو بگین، اما نباید اطلاعات غلط بهش بدین. خیلی ساده و بدون پیچیدگی باهاش صحبت کنین.
🔹 از خودش سوال کنین و تفکر خودش در مورد این موضوع رو بپرسین «تو چی فکر می‌کنی؟» و وقتی جوابشو شنیدین بگین بچه تو شکم مادر رشد می‌کنه و بعد بیرون میاد. دکتر و پرستار هم کمک می‌کنن تا مامان بچه کوچولو رو از شکمش بیرون بیاره.
🔹 اگر سوالش اینه که «بچه تو کجا رشد می‌کنه؟» و در جواب سوال شما که «تو چی فکر می‌کنی؟» بگه «از تو شکم مامان»، می تونین زیر شکمتون رو نشون بدین و بگین «نوزاد اینجا بزرگ می‌شه». به احتمال زیاد بچه پنج_شش ساله فراتر از این نمی‌ره و همینقدر اطلاعات براش راضی کننده هست.

شما بگین که آیا بچه‌تون در این مورد از شما سوال کرده؟ واکنش شما چی بوده؟ فکر می‌کنین چه واکنشی درسته؟
در مورد این سوال بچه‌ها چه نگرانی‌هایی دارین؟ با جزئیات در مورد نگرانی‌هاتون برامون بنویسین.

تصویر
۳۵۰ پاسخ

من میگم تنها بودم دعا کرد خدا تورو بهم داد توم بدو بدو کردی آمدی پیش مامان

میگم از تودلم

منکه میگم منوبابات خیلی همودوس داشتیم وخدای مهربون تورو به ماهدیه داد...

خخخخ من به مامانم میگفتم میگفت که تا منو دیوونه نکنی ول نمیدی .ـمن بهش میگفتم قرص خوردی منو اوردی کلک 😜😜😀😀😀😀😀

من به دختر بزرگم میگم خداتوروبهم داد

من میگم ما دعا کردیم خداتوروبهمون داد

سلام دخترمن ۵ سالش ازم‌ پرسید ومن گفتم خدایه مهربون گذاشتت توشکمم ومن ازغذامیخوردم توازشون میخوردی بزرگ وبزرگتزشدی دیگه جات تنگ شدشروع کرددستو پازدنومشت کوبیدن به شکمم رفتم دکتزبیرونت اورد

من بچه وسطی بودم اما به داداش بزرگترازخودم توشش سالگیم توضیح میدادم،اصلا یادم نمیادازکجا فهمیده بودم امااز اینکه خودم میدونستم حس خوبی نداشتم،چون خودم از روی کنجکاوی بادخترعمو بزرگتر وبرادرام این حرفارو میزدیم یجوری اسرارمون بودوحس گناه هم داشتم. مامانا خودشون بگن بهترهست.

خب بگین از پیش خدا دروغ هم نگفتین

پسر من هنوز كوچيكه و حرف نميزنه..ولي بنظرم ميشه گفت اولش كه خيلي كوچولو بودي و نميشد تو دستمون بگيريمت و بغلت كنيم، خدا گذاشتت يه جاي مطمئن كه دل ماماني بود تا بزرگتر بشي و بتونيم بغلت كنيم..بعد كه بزرگتر شدي رفتيم بيمارستان و با كمك دكترا آورديمت بيرون و از اون موقع همش دوست داريم بغلت كنيم و پيشمون باشي هميشه..

میگن تورو از خدا خواستیم 😂 تو با شوھرت نخواب حالا صب تا شب دعا کن اگە حاملە شدی 😅

من هنوز بچه ام ب دنیا نیومده ولی اگه یه روز ازم بپرسه بهش میگم خدای مهربون تورا هدیه داده ب منو بابات

منم میگم از تو شکم مامانی اومدی.تو شکم کوچولو بودی بزرگ شدی بعد دیگه تو شکم جا نشدی رفتیم بیمارستان دکتر تورو از شکم در آورد

یادمه داداشم پرسید که داداش کوچیکه از کجا اومده خالم نزاشت کسی جواب بده گفت از تو اب شهربازی گرفتیمش اوردیمش خونه .

یادمه کلاس چهارم بودم یه کتاب افتاده بود گوشه خونه .برداشتم یه صفحه ای شانسی اوردم دیدم کلمه ای نوشته به اسم شب زفاف از خالم ومادرم پرسیدم هیچکدوم جواب ندادن گفتن هرچیزی میخونی یا میبینی نباید بپرسی خودت بزرگ میشی یاد میگیری .بعداز اون هیچ وقت سوالهامو نمیپرسیدم .الان میدونم چه ظلمی درحقم شده

من بهش گفتم تو از اول اندازه يه عدس ريز تو دلم بودي ، اما وقتي من و بابا همو پيدا كرديم انقدر همو دوست داشتيم و مراقب هم بوديم و محبت كرديم به هم تا تو كم كم مثل گلدوناي خونمون كه بهشون محبت مي كنيم بزرگ ميشن ، تو هم بزرگ شدي تا ديگه جات نشد و اومدي بيرون بغلمون 🦋

😂😂😂😂😂😂😂

پسرم هفت سالش بود پرسید من از کجا اومدم .من گفتم از شکم مادر گفت چطور رفتم تو شکمت من گفتم خداوند به بندهایی که خیلی دعا کنند وبچه دوست دارن بچه میده .میگفت چطور بیرون اومدم منم جای سزارینمو نشون دادم گفتم دکتر از اینجا اوردت بیرون .حالا پسرم یازده سالشه میپرسه مامان اینکه میگن زایمان طبیعی وسزارین فرقشون چیه منم نمیدونم چی بگم

میگیم لک لک ها تورو برامون از آسمون آوردن🤗

میگم خدای مهربون تو رو تو دلم گذاشت منم برت داشتم

من میگم از خدا تو رو خواستیم خدام تو گذاشت تو دل مامانی

دختر من زیاد س نکرده ومن از این بابت نگرانم حتی داداشش که به دنیا اومده ی بارهم س نکرده که چرا ما با هم فرق داریم میشه راهنمایی کنید

منم بهش میگم من و بابات اینقدر عاشق هم بودیم که از خدا خواستیم بهمون یه دختر ناز بده مثل عسل(عسل دختر خواهر شوهرم که من عاشقشم حقیقتا هم همینو خواستم از خدا)و خدا هم تو رو به مامان جایزه داد خدا تو رو که خیلی کوچولو بودی‌ تو دلم گذاشت تا رشد کنی و بزرگ بشی.و یک شب رفتیم و دکتر تو رو دراوردن از شکم مامان.

منکه به پسرم گفتم ازداخل شکمم خداتوروگذاشت توشکمم بعدش دکترتورازشکمم بیرون آورده تاحدودی راستش میگیم بهتره بابچه های امروزی نمیشه خیلی غیرواقعی توضیح داد

مامان من میگفت ازیه مغازه خریدمت چسبونده بودنتون به دیوارمنم توروانتخاب کردم .منم چه باور کردم...یه روز دوستم گفت که چطوربچه بوجودمیاداصلاقبول نکردم گفتم نه یع مغازه هایی هست بچه میفروشن تاالان هنوزتوفکرم چطوراون دوست صمیمیم تودوران کودکی این بحث تواون سن آگاهی کامل داشت😓😬

من میگم رفتم دکتر بهم دارو داد تو اومدی تو شکمم

واقعا راستشو بش میگم

من از شوهرم پرسیدم چی به سایمان بزرگ شد میگی
میگه بهش میگم شب خوابیدیم😂 صبح خدای خوب تو رو بهمون داد😍

من از مامانم سوال میکردم مادرم میگفت آب رودخونه آوردت گرفتمت😆😆

پسر خواهرم برا خودش ک سوال نکرده بود ولی داداشش ک ب دنیا اومده بود مادرش گفته بود رفتم اززبیمارستان خریدمش حالا دم ب دیقه میگه این چرا خریدینش داره اذیتم میکنه برید پسش بدین

من وقتی بار دار بودم خواهرم همش میگفت اجی چرا نی نی تو قورت دادی😑😐😑😐منم همینو به بچم میگم

من و بابا دعا کردیم و خدای مهربون تو رو به ما هدیه داد😅😅😅......

منم پسرم بپرسه بهش میگم از خدا خواستمت اونم تورو بهم داد و توی شکمم گذاشتت.

بهش میگن عشقی که بین پدرو مادر وجود داره باعث میشه خدا بهشون بچه بده و تو ام عزیزم از شکم مامانی به دنیا اومدی براش مثال میزنم مثل کانگورو که تو شکم مامانشه

ازم خیلی میپرسید چطور درست میشه بچه چطوری رفت تو شکمت 🤯🤯🤯
گفتم خدا وقتی میبینه بچه ها تنهان بهشون خواهر یا برادر میده که تنها نباشن.همین سوالو واسه خودشم میپرسید من چطور اومدم گفتم خدا دید ما تنهاییم ماهم تو رو از خدا خواستیم بهمون داد.
بچه خواهرم ازم مپیرسید خاله چرا شکمت بزرگه نی نی چرا رفت تو شکمت بهش گفتم فضولی کرد خوردمش طفلی تاچند لحظه چشاش گرد بود😂😂 😂😂😂

من پسرم ازم میپرسید بهش گفتم از تو شکمم اینجا رو باز کردن داداشی اومد بیرون.بعداز اینکه بدنیا اومد‌ میگفت ببینم جاشو میگفتم درد داره نمیتونم بهت نشون بدم حالم خوب نیست.بیچاره خودش میمومد شکممو ناز میکرد🤩
بعد از چند روز گفتم خوب شد. چون تو مواظبم بودی.🤩

وقتی ازم پرسید یهو موندم چی بگم چون میدونست که از تو شکمم گفته بودم تو بزرگ شدی اومدی به دنیا ... ولی وقتی گفت چطوری رفتم تو دلت اونجا؟ منم گفتم من و بابا دعا کردیم خدا تورو به ما تو دلم هدیه داد ... بعد پرسید تو دلت چقدری بودم مثلا چقدر از کجا غذا میخوردم ؟ منم گفتم تو اول اندازه عدس بودی از غذایی که من می‌خوردم تو هم تو دله من می‌خوردیم بزرگتر شدی دیگه تو دلم جای تو خیلی کوچک بود برات دکتر تورو به دنیا آورد... ولی دیگه قانع شد سوال نپرسید

میگم منو بابا دیگه حوصلمون سر رفت ب خدا گفتیم ی نی نی ب ما بده بعد چن وقت دیدم ی چی تو شکممه بعد ازمایش دادم دیدم تویییـــــــــــــــــــــ همون فکری ک من داشتم تاسوم راهنمایی بخدا نمیدونستم چی ب چیه وقتی فهمیدم هنگ کردم تای هفته😑😑😑😑😑😐😐😐

میگم وقتی مامان باباباهم ازدواج میکنن دوتایی دعامیکنن وازخدا یه نی نی کوچولومیخوان خدام بهشون نی نی میده😄

زنداداش من ک ب بچه ۵سالش رد بخیه اش روهم نشون داده و گفته ما ب خداگفتیم نی نی نداریم یهو تورو گذاشت تو شکمم بزرگ شدیو بدنیا اومدی...بنظرم جواب خوبیه منم ک سز شدم

منکه دخترم هنوزکوچولوعه زبون نداره ولی اگ هم یه روز پرسیدمیگم توپیش فرشته ها بودی ماکارخوب کردیم خداتوروبهمون هدیه دادفرشته هاازتواسمون اوردن رو زمین واسه منوبابایی

من میگم هدیه ی خدای مهربون😋

من که همش میگم از دکتر خریدمتون

نمیدونم والا میدونستم دیگه😁

منکه میپرسیدم مامانم میگفت از پرورشگاه 🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خدایا ولی بیچاررو خیلی اذیت میکردم حق داشت این حرفو بزنه😂

این سوال را توسن های مختلف بچه ها می پرسند تا6سال همین که بگی تو توی شکم من بودی وبه کمک خانم دکتر به دنیا اومدی کفایت میکته
وقتی یه کم بزرگتر شدند این سوال را می‌پرسند که دکتر از کجا منو بیرون آورد بازهم بهتره بگیم یه کلیدی دارند که از ناف بیرون اومدی
واما در سنهای دبستان این سوال پرسیده میشه چرا کسی که شوهر نداره بچه دار نمیشه
یا می‌پرسند من کی بچه دار میشم یا نکنه منم بچه بیاد تو شکمم. اینجا باید جفت بودن حیوانات وگیاهان را مثال بزنیم که اونها هم زن ومرد دارند وتا زن ومرد اونها هم باهم نباشند مثلا میوه درخت نمیده یا بچه به دنیا نمیاد. ولی جوابهای غیر واقعی ندید

میتونیم من و بابایی از خدا یه بچه خوب و مهربون خواستیم خدا تو رو به ما داد

پسرمن فقط پرسید چیجور از شکمت اومدم بیرون که گفتم پاره میکنن شکم نی نی میات بیرون وقتی آبجیش به دنیا اومده بود همش کنجکاو بود شکممو ببینه منم که طبیعی زایمان کرده بودم دست به سرش میکردم چند روز بعدشم که دید گفتم خوب شده جاش دیگه😆

من خواهرم پرسید کوچیک بود گفت چطوری دنیا اومدم گفتم خدا یه تخم خوشگل میذاره بعدش ازشکم مامان اومدی بیرون تخم شکست بعدش بزرگ شدی😂😂😂😂😂ولی به بچم میگم منو بابات ارزو کردیم یه بچه شیر خواستیم گذاشت شکمو رشد کردی بیشتر سنگین شدم زدی بیرون همین😂😂😂😂

میگم خدای مهربون تورو دادبهمون،،از شکمم اومدی☺😉

میگم خدا تورو به من و بابات هدیه داد

دیروزتو یه برنامه ماهواره ازیه بچه ای پرسیدمیدونی چجوری بدنیااومدی؟گفت ازشکم مادرم بعدگفت بابام باعشق منو توشکم مامانم گذاشته ودکترا آوردن بیرون😊

من تا 15 سالگی فک میکردم از ناف مامانم دراومدم😂😂

میگیم دعا کردیم و از خدا خواستیم بهمون یه نی نی بده اونم تورو به ما داد

من بچه بودم وقتی مامانم میگفت خدا رو تو رو بهمون داده، ظاهرا قانع میشدم ولی میدونستم ک یه جوریه ک نمی‌خوان ب من بگن. ولی دیگ گیر نمی‌دادم ک بهم بگه

منم میگم خدا تورو به ما هدیه داده

منم ازبیمارستان خریدن تازشم پول زیادی هم دادن 😀😀😜😜☺

منکه میپرسیدم میگفت از عطاری گرفتمت😂😂 منکه میگم از تو قلبم اومدی خدا هدیه داده به ما عزیزم

من که زایمان کردم برادرزادم پرسید عمه نینیت چجوری اومد بیرون مادرشوهرم بهش گفت عمه استفراغ کرد نینیش اومد بیرون این جوابیه که بچگیا مون بهمون میدادن تا چندین سال هم فک میکردیم با استفراغ بچه بدنیا میاد

توصیحات داخل مطلب رو بخونید خیلی خوب راهنمایی داده دقیقا جای شکمت رو نشون میدی بیشتر از با توجه به اقتضای سن سوال نمی پرسن

بستگی به سن بچه داره
من پسرم تقریبا نه سالشه گفتم تو یه قسمتی از بابا هستی و یه قسمتی از من دوتا خمیر یکی آبی یکی زرد را نشونش دادم بعدش گفتم خمیر آبی بابا خمیر زرد مامان من حالا قاطی میکنم ببین سبز میشه مثل تو
چون خرگوش داشتیم پرسید بچه های خرگوش از کجاش میان بیرون گفتم از مجرای زایمان

وقتی پسرم ازم سوال میکنه چجوری تو شکم می ریم میگم بابا منو بوس میکنه نی نی میشه 😄

مطمئنن حقیقت رو میگم

میگم ازاسمون اومدی یجای ک اسمش بهشت

به دختر خواهرم گفتن وقتی نخود بخوری خالی خالی بچه میاد تو شکمت بعد از ناف میاد بیرون
یعنی وقتی توضیح میده برامون میمیرم از خنده!

من وبابا باهم ازدواج کردیم هدیه خدا به ما تو عزیز دلم بودی

مامان من ک میگفت بابات تو رو داده من خوردم بعد من تو رو دنیا اوردم😂😂😂😂

من که هنوز تجربه نکردم
اما به نظرم باید گفت تو شکمم رشد کردی و به دنیا اومدی
در غیر این صورت مسلما اطرافمون خانم باردار هست و برای بچه باز سواله که چرا من از شکم مادرم نیومدم !

پسر من این سوالو پرسید و من درجواب گفتم من از خدا خواستم..وخدا تورو تو شکم من گذاشت اونجا رشد کردی و بزرگ شدی...بعد اینقدر بزرگ شدی که تو شکمم جا نشدی منم رفتم دکتر و اونا کمک کردن تورو از تو شکم من آوردن بیرون☺️

من می گم مامان و بابا ها وقتی عاشق هم میشن تصمیم می گیرن نتیجه عشقشونو ببین و دونه عشقشونو تو دل مامان می کارن و بچه تو دل مامانش رشد می کنه.این جوری تقریبا متوجه میشه.و وقتی شوهرم و به اغوش می کشم هنگ نمی کنه

من اگه پسرم پرسید میگم وقتی که ازدواج کردیم احساس کردیم یچیزیمون کمه بعدش پیش خدا دعا کردیم که خدایا به ما یه پسر بده تا زندگیمون رنگ و بو بگیره بعدخداوند هم دعامون رو مستجاب کرد تورو ۹ماه تو شکمم بزرگ کردم بعدم تو بیمارستان بدنیا اومدی و بغل گرفتمت

من یادم میاد خواهر شوهرم که از مادرش میپرسید بهش میگفت ماهی خوردیم باردار شدیم دیگه لب به ماهی نمیزد😃😃😃

من‌بچه‌که بودم فک میکردم خدا میبینه هررو شب عروسیش که عروسیشو داده اونو حامله میکنه 😂

بهشون میگیم رفتیم از بازار خریدیمتون😂😂

من خودم هنوز بچم دنیا نیامده ولی همه تو خانوادمون میگن که از بیمارستان خریدیم بیمارستان بچه ها رو بزرگ میکنه ما پولامونو جمع میکنیم میخریمشون .من خودم نپرسیدن ولی فکر میکردم اما همین اندازه ایی که الان هستن بدنیا میان 😅😅😅😅😂😂😂😂

پسرم ۴ سالشه، از من پرسید منم گفتم از شکم مامان، خدا تو رو داد به ما

من خودم همش از داداشم میپرسیدم از کجا میفهمن بچه دختره یا پسر اون طفلیم همیشه تو افق محو میشد😄

دختر من که خیلی پرسیده منم بهش گفتم ما از خدا خواستیم که یه بچه بهمون بده خدا هم تو رو توی شکمم گذاشت تایه کم بزرگتر بشی بعد به دنیا آوردمت یه قسمتی از یه فیلم سزارین که خون معلوم نباشه فقط موقعی که بچه رو درآوردن نشونش دادم که قانع بشه ،خیلی بهتره که واقعیت رو به بچه بگیم حالا جزئیات رو بعدا متوجه میشن.یعنی چی لک لک ها آوردنت🤨

c

من که شوهرم همیشه پسرم میگه برام قصه بگو میگه رفتیم از خاستگاری تا ازدواجمون رو براش تعریف میکنه که بچه دوست داشتیم خدا بهمون دادت بعدش رفتیم بیمارستان مامانی به دنیات اورد، بچه دومم رو که باردار شدم و به دنیا اومد دیگه کمتر میپرسه تازه تو عکسای عروسی هم که نبود میگیم با بچه ها تو تالار بدو بدو بازی میکردی نیومدی عکس بگیریم باهم

من میگم به خانوم دکتر میگیم قرص میده میخوریم بعد خدا یه بچه بهمون میده 🙃🙃🙃

خب اگه بپرسه چطوری رفته تو شکم و رشد کرده چی؟

من بهش گفتم از توشکمم به دنیا اومدی توشکمم رشد کردی خدا تورو به ما داد بنظرم همینقدر کافی بود

میگم خدای مهربون تو رو گذاشت تو دل مامانی

من خودم بچه بودم فک میکردم طبقه بالای بیمارستان پراز بچس ک میری انتخاب میکنی ومیاری😑😆

من میگم تو شکمم بودی از دهنم اومدی باورش میشه😁😁😁

عجب چالش بزرگی امیدوارم دخترم مثل خودم زود بزرگ نشه و حالا حالا حالاهااااا بچگی کنه واقعا خوب نیست ادم زود فهمیده بشه

پدر من همیشه می‌گفت دو تا ژن هستن با هم مخلوط میشن، بچه به وجود میاد. راستش پدرم همیشه جوابهای علمی میداد.

میگم از شکم مامانی خانم دکتر کمک کرد اوردیمت بیرون🥰😬ولی قبل جواب دادن ازش میپرسم خودت جی فکر میکنی ؟!!

به من گفتن از داخل سبد آوردیمت

مامان من میگفت از بیمارستان گرفتیمت. حسابی قانع شده بودم با توضیحاتشون

اگه از من بپرسه بهش ميگم من و بابايي از خدا خواستيم تا يه فرشته كوچولو دوست داشتني مثل شمارو بهمون بده خدا هم صداي مارو شنيد و شمارو تو دل من گذاشت😉😊

😅😅😅😅😅😅😅

من پسرم سوال کرد گفتم خداتوروبه ما داده میره به عمش میگه بچه میخوای به خدادعاکن بگو بهت میده

من به پسرم گفتم که تو شکم من بودی رفتیم دکتر تو رو از شکمم اوردن بیرون

هروقت سوال کرد میگم از آسمونا اومدی❤

هروقت سوال کرد میگم از آسمونا اومدی❤

سلام عزیزان همدل ...میگیم اینقدرشب وروز دعا کردیم بعدوشام وناهارزیادخوردیم تاشکمم بزرگ بشه واونوقت تاخدا تورابهمون بخشید وتوروتوشکمم جا داد...هههههههه

از بابات🙄🙄

میدونم ک نباید همه رو گفت و نبایدم دروغ بگیم. از خودشون باید کمک بگیریم و سوال بپرسیم ک نظر تو چیه مامان?بعد جواب بدیم

واقعا باید چی گفت به این اعجوبه ها... من تا اول دبیرستان فکر میکردم بچه رو از بیمارستان میخرن... بعد دوستم که برام توضیح داد اومدم خونه بابام و مامانم نماز میخوندن میگفتن کارای بدبد میکنن نماز هم میخونن 😂😂😂نخندین بهم ساده بودم خوب

دعا کردیم خدا داد😅🤪😜🤦‍♀️🤷‍♀️

پسرم ازم میپرسه ابجی رو از کجا اوردین نمیدونم چی جوابش بدم میگم از بیمارستان دیگه

بهش میگم پسرم تو یه تیکه از بهشتی 😍😍😍😍❤❤

من بچه بودم ی داداشم ک از دختر بدش میومد ب من میگفت تورو تو اشغالا پیدا کردیم البته الان خیلی دوسم داره بعد ی زنو میدیدم میگفتن حاملس فک میکردم بچشو از دهنش میکشن بیرون کلا دهنم داغون بود از فکرای مسخره در مورد همه چی خخخ

🤣🤣🤣🤣🤣

مامانم میگه تو زباله پیدات کردم😐

من به پسرم میگم توفرشته ای بودی که ازآسمون افتادی توبغلم

دختر من چهار دستو پا میره😘🙏😋

خدای مهربون توروبهمون هدیه داد،یهویی اومدی تو شیکم مامانی

ميگم ماز خدا شما رو خواستيم
خداهم شما رو گذاشت تو شكم مامان اونجا بزرگ شدي با كمك دكتر اومدي پيش ما

بله. من گفتم تو دل من بودی بعد خانم دکتره دل منو بریده تو رو در آورده حتی جای بخیه هام هم نشونش دادم که باور کنه تو دل من بوده

میگم خدا تورو گذاشت تو شکمم بعد ک یکم جون گرفتی دکترا از شکمم درت اوردن

من بهش میگم مامان و بابا عروسی کردن بعد خدا تو رو بهمون داد تو شکم من بزرگ شدی بعد شکممو پاره کردن تو رو گذاشتن تو بغلم

یاد یه جوکی افتادم که با ادب بخوای تعریفش کنی اینطوری میشه، یروز یه بچه، مثه همین بچه های دهه نودی خودمون، از مامانش میپرسه مامان من چجوری بوجود اومدم، مامانشم میگم عزیزم، من و بابا دعا کردیم خدا تورو بهمون داد، بچه هم میگه، عه پس رابطه جنسی اثری نداره؟!😳😳😁😁😂😂😂😂

از بیمارستان بهترین گزینست . چون اگه بگیم دل سوالهای بعدی شروع میشه ک چطور رفتم تو دلتو فلان....

بچه های خواهرم مدام می پرسیدم انیسا چطور دنیا می یاد مجبور شدم فیلم سزارین نشونشون بدم تا دست از سرم بردارن اگه دیگه فقط فک می کنن بادشکم پاره بشه تا بچه بیاد

من وقتی بچه بودم تو روستا بودیم یه سوراخایی بالا جای آتیش خونه بود که دود بده بالا مامانم می گفت خدا از اینجا تو را فرستاد من هم زود گرفتم😅😅😅😅😅فقط نمی دونم خواهر داداشم که تو شهر بودن مامانم چه بهونه می آورد.

سلام.منم میگم از شکم مامان اومدی عزیزم.❤😘💞💋

خدای مهربون تو رو به ما داده

من تویه یه مقاله خوندم که میشه گفت یه دونه هسته سیب مانند ازبابا لازم و ازمامان ک میشه یه سیب کوچولو عین تو

من ک میگم توهدیه خدای ک داده ب ما زندگیم☺😘😉

اره خواهرشوهرم میکفت بچم پرسیده منم کفتم منو بابا همو دوست داریم ودعا کردیم تورو بهمون داده

منم به پسرم میگم توروخدای مهربون برامون فرستاده تازندگیمون شیرین شه

باید حقیقت را به زبان ساده واسه بچه ها گفت, من و پدرت با هم ازدواج کردیم بعد تصمیم گرفتیم بچه داشته باشیم و بعد شکم مامان بزرگ شد چون تو اون تو بودی به وقتش رفتم بیمارستان و تو را بدنیا اوردم

من میگم وقتی مامان و بابا تصمیم گرفتن بچه دار بشن و از خدای مهربون خواستن یه دونه کوچولو تو شکم مامان سبز میشه بعد این دونه کوچولو با مراقبت و رسیدگی بزرگ میشه و میشه یه نی نی ناز و ملوس که خانم دکتر به دنیاش میاره.مثل یه گیاه که میکاریمش و رشد میکنه😊

من تا الان چند بار شکمم رو نشونش دادم و گفتم از اینجا اومدی🤣🤣

از دل من اومدی خدا شما رو به من داده

مرسانا خیلی می‌پرسه این سوالو، منم بهش میگم ما دعا کردیم خدا شما رو به ما بده بعد خدا شما رو تو دل من گذاشت، از خدا خیلی ممنونم که شما رو به من داده .

من اگه پسرم روزی برسه که بپرسه بهش میگم منو بابات تو رو از خدا میخواستیم خدام تورو گذاشت توشکم من

میگم خدای مهربونم تورو به ماداده

اول اینکه اصلا هول نکنید وقتی ازتون پرسیدن بعد بپرسید تو چی فکر میکنی؟ازش یکم اطلاعات بگیرید ببینید چی میدونه شاید یکی بهش چیزی گفته از دوستاش،یا اینکه داشته بازی آنلاین میکرده یه چیزی دیده بعد نسبت به اینکه چقدر اطلاعات داره بهش جواب بدید و اصلا دروغ نگید بهش بگید فردا با هم یه کیک درست میکنیم بهت میگیم شما زمان میخرید تا از یک مشاور کمک بگیرید یا تو اینترنت سرچ کنید

منکه به بچم میگم ارزو کردم خدا بهم یه دختر بده تو رو بهم داد باز برا اینکه حامله شدم بهش میگم از بس تو دعا کردی خدا بهمون نی نی داد

بله اوردم براش بجای یکی دوتاخخخخخخ

من یه همکلاسی داشتم میگفت مامانش کفته از تو دهنم اومدی بیرون و تا یه ماه دهنش زخم بوده نمیتونسته غذا بخوره😐😐سال دوم دبیرستان بودیم طفلی بر همین باور بود😐😐😁😁😆😆

من ک میگم از بهشت اومدی هدیه ی بهشتی

دختر من که هنوز به حرف زدن و سوال پرسیدن نرسیده ولی قطعا باید یه جواب منطقی و مناسب سنشون داد که کنجکاوی بیشترشون بر انگیخته نشه و جواب همه سوالاشونو تو محیط خانواده جستجو کنن

در رابطه با این موضوع به نظرم باید راستشو گفت.بچه ها کنجکاو هستن.اگه از حالا دروغ بهشون بگیم اونا هم میفهمن باید با دروغ دیگرانو قانع کنند.بگیم تو از شکم من اومدی بیرون.منو بابا وقتی ازدواج کردیم عروس شدم بعدش ازخدا ی نی نی خوشکل حالا دختر یا پسر خواستم.بعد چند وقت خدا هم تو رو توو شکم من گذاشت.بچه ها کنجکاون میگن پس اگه منم بچه بخوام از خدا بگیرم.میگیم نه!!وقتی بزرگشدی عروس شدی بعدش خدا بچه میده ک عاقل تر باشی.
وقتی به سن 13 رسید .واقعیتو بهش بگیم.

به ما میگفتن از بیمارستان خریدیم وقتی اول راهنمایی بودم از معلمم پرسیدم پس چه جوریه که کسی تا عروسی نمیکنه بچه دار نمیشه اونم خیلی بلا نسبت... بود گفت خودت یه روز میفهمی منم خودم با اینترنت جوابمو پیدا کردم ولی به بچم میگم بابایی ومامان ازدواج کردن بعد دعا کردیم خداهم تو رو مثل دونه کوچولو گذاشت تو دل مامان منم تو دلم بزرگت کردم وقتی دلم دردگرفت رفتم بیمارستان یه فرشته مهربون تورو از دلم بیرون اورد امیدوارم قانع بشه

راستش چند روز پیش پسر ده سالم ازم این سوال و پرسید اصلا موندم چی جوابش بدم آخه نمی شد از این حرفهایی که ما ره گفتن بگی بچه می فهمه .کاش یه جواب ی داشتم براش

مامانم میگف پیدات کردیم😢

من میگم بهش که خدا تو را به بابا هدیه داد باباهم تو را گزاشت تو شکم ـمن .منم تو را به دنیا اوردم.😂

من بهش گفتم یه شب فرشته ها از پیش خدا تورو اوردن گزاشتن توی شکمم

این سوال یکی از اون سوال هایی هست که همه ی بچه ها یه روز از مامان بابا میپرسن و منم دلم میخواد اطلاعات درست بهش بدم.

میگم خدا من و بابا رو خیلی دوست داشت تو و آبجیه نازت رو به ما هدیه داد، شما قشنگترین هدیه ی خدا به من و بابایی هستید❤😍❤

خخخخخخ

خخخ من بارها اینو ازمامانم می‌پرسیدم... میگفت توی شکمم بودی... ولی من میگفتم خب چطوری اومدم بیرون😆😆😆بنده خدامی گفت ازنافم اومدی بیرون😆😆😆😆

دخترم از همه چی میپرسه .فیلم عروسی که میبینه میگه من کجا بودم میگم پیش خاله😙

من به پسر چهار سالم که پرسید گفتم من یه روز خیلی ناراحت و تنها بودم و خدا برای اینکه منو خوشحال کنه تورو گذاشت تو شکمم و من اون روز خوش حال ترین بودم و بعدش رفتیم دکتر اونا تورو از تو شکم مامان بیرون اوردن و دادنت به ما

بچه ها وقتی سوال میکنن ققط کافیه ب سوالاشون جواب داد و نباید سختش کرد و از دید خودمون نگاه کنیم ب سوال و جواب بدیم
بچه سوال عجیب و خیییلی پیچیده ای نپرسیده ،خب از کجا اومده؟؟؟ فقط کافیه بگیم از شکم من مامان جون😍

نه نترس پیش بچه های شما نمیان بعدم من گفتم سانسور میکنم اینقد حالیم هست چطور به بچم بگم چون ا یه روانشناس گفته بود به بچه ها نگید توی یخچال بودی یا تورو به ما جایزه دادن

كاش ى جواب كلى بود همه همونو به بچه هاشون ميگفتن
چون تو مدرسه و جمع دوستانشون وقتى بحث ميكنن هركى به بچش ى چيزى گفته و بچه ها برا هم مطرح ميكنن و اين دليل كنجكاوى بيشتر ميشه
الان تو همين همينجا نظرات والدين متفاوته
وقتى بچه ها با هم صحبت ميكنن و ميخوان نظر بدن همه اين نظرات متفاوتو ميشنون و بيشتر كنجكاو ميشن بيشتر دنبالش ميرن و همين باعث ميشه فكر كنن والدين بهشون دروغ گفتن و اعتمادى كه به والدينشون دارن كمتر بشه


بنظرم بهترين جواب همينه كه بدونن ثمره عشقن ولى به شرطى كه والدين جلو بچه عا بحث و جدل نداسته باشن

من بهش میگم خدا تورو داده بهم ولی پسر بزرگم بیشتر میگه مامان داداشم کی داد بهمون میگم خدا وقتی که رفتم بیمارستان برا زایمان بهش گفتم مامانی من دارم میرم داداشتو بیارم

من میگم تو معجزه خدایی عزیزدلم خداوند بزرگ ومهربون تو رو به ما داد تا زندگیمون شیرین تر بشه

من به داداشم میگفتم اززیر پل پیدات کردیم اونم غصه میخورد 🤣

من خودم بچه بودم همه چیزو میدونستم ولی هیچ وقت جلوی پدر مادرم به روم نیاوردم ولی ابتدایی که بودم به یکی از دوستام یه جورایی توضیح دادم..چشمو گوش بچه مردمد باز کردم خدا منو ببخشه😓😓😓😓🤣🤣🤣🤣

من بهش میگم ما از خداوند خواستیم و دعا کردیم اون وقت خدای مهربون تو رو به ما هدیه داد و بعد ترک های شکمم رو بهش نشون میدم میگم از شکم من بدنیا اومدی 😍

به نظر من باید به بچه ها حقیقت رو گفت اما براساس سنشون وبا روش های مختلفی ک هست مثلا با قصه از به وجود امدن اون چیز میگیم الان دختر من 5سالش ازم پرسید بهش گفتم خدای مهربون داداش کوچولوتو گذاشت توی شکم مامانی ،دیدی شکم مامانی بزرگ شد وبعدش رفتیم بیمارستان داداشتو اوردیم خونه ،دیگه بچه ی 5ساله قانع میشه

از خدای مهربون خواستم ک تورا ب من بده و خدا جونم دعا مو شنید تورا بهم داد تورا گذشت تو دلم بعدشم کم کم بزرگ شدی اومدی تو شکمم بعدشم رفتیم بیمارستان دکترها تورا از شکمم اوردن بیرون شدی هم نفسم شدی زندگیم منم از خدای مهربون تشکر کردم ک بچه نازو خوشگلی مث تورا بمن داد اینجوری سپاس گزاری هم یاد میگیره

من قانع شدم خداییش😅

من بچه بودم فورنیکردم توبیمارستان یه اتاقی هست که خداشبونه وقتی همه خوابن اونجارومیکنه ومیادیه مشت بچه میزاره توش ومیره که کسی نبینش بعدهرکسی بخوادمیره میخره وازچیزا

😳

میتونیم بگیم خدا تو گذاشته تودل مامانی بعد مامان و بابا رفتن بیمارستان وبا کمک دکترا تو بدنیا اومدی

😄😄😄

میگم من و بابا دعا کردیم و خدای مهربون تو رو توی شکم من گذاشت و بزرگ شدی و بدنیا اومدی.

از کمر بابا پریدی تو شکم مامان 😂😂😂

یه بار خواهر زاده از من پرسید چطوری نی نی توو دلته
منم گفتم زن و مرد که ازدواج میکنن
هر وقت خواستند میرن پیش دکتر، دکتر هم توو دل خانمه آمپول میزنه تا نی نی توو دلش درست بشه
قانع شد
البته ۵ سالش بود

والله من که کوچیک بودم فک میکردم ازتوناف مامانم اومدم😑همش گیر این بودم چطور ازاون سوراخ کوچیک اومدم بیرون😂به بچه هام میگم ازتوشکمم اومدین خدابهمون داده شمارو

پسر بزرگم میگه انقدر زیاد غذا خوردی شکمت بزرگ شده داداشی رو به دنیا آوردی دیگه زیاد غذا نخور که شکمت چاق بشه دوباره بچه بیاری 😅😅😅

اگه بپرسه میگم خدا چون خیلی دوسم داشت یکی از فرشته های کوچولوشو بهم هدیه داده

من تا ۱۲ سالگی اینطورا فکر میکردم همه دخترا تو شکمشون بچه دارن اون به مرور با آدما بزرگ میشه وقتی دخترا عروسی میکنن به یه سنی میرسن شکمشون باد میکنه میرن در میارنش.خودمم اینجوری قانع میکردم که ماله بعضیا خوب رشد میکنه ماله بعضیا دیر.

خدای‌ مهربون تو هدیه قشنگ رو به ما داد

من میگم از لپ لپ دراومدی

من میگم از توشکمم پریدی بیرون

به نظرم باید گفت:شکم مامان مثل یه باغچه بود بابا اومد بَذر پاشید و ماهم ۹ماه منتظر شدیم که بذرمون محصول بشه که تو محصولش شدی و مثل گل شکفتی🤔😁

باید گن خدای مهربون تورو تو دل من گذاشت

سلام من به دخترم میگم ماتوروازخداآرزوکردیم اونم بهمون داد😍😘

بهش میگم از خدا خاستم بهم داده و من تو شکمم بزرگت کردم

منم‌اتفاقادخترم ازم پرسید گفت خدا خواست شمابیای تو شکمم بزرگ بشی باغذاخوردن من وبدنیااومدی اونم شکمم که می بینه جایه عملمومیگم دکترا درت آوردن .حقیقتومیگم دوس ندارم حاشیه برم براش اینطوری بزرگ تر بشه نمیگه دروغ گفتمه بهش

بهش میگم گلم از تو دلم اومدی خدای مهربون تو رو به من داد

مامان نیلوفر نمیدونم میخونی یانه اما خب به بچه چهارساله که نمیشه گفت واقعیت رو هیچکدوم از دوستان چهار پنج ساله اش هم نمیدونن چنین چیزیرو مطمعنن

امروز داشتم ب این سوال فکرمیکردم،باخودم گفتم اگه شایلین ازم بپرسه چی جواب بدم
ممنون گهوراه بابت کمکت

وصتی بگیم تورو خدا هدیه داده میگه که چطوری؟ازکجا اومدم😂😂پس گفتم یه قرص خوردم تو شکمم شد نی نی بعداونم رفت به هرکی رسید گفت مامانم یه قرص خورده تو شکمش شده یه داداشی 😐هیچی دیگه خلاصه عابرومون رفت😂

خدای مهربون شما رو هدیه به ما داده

مامان من میگفت از تو بازار خریدیمت😂😂😂😂😂

مادر شوهر من گفته بود از تو شکمم. بعد شوهرم پرسیده بود چطوری دراومدم مادرشوهرم گفته بود دکترا دراوردنت بعد جای بخیه سزارینو بهش نشون داده بود . شوهرم کلیه گریه کرده بوده و هر جا میرفتن مهمونی میگفته مامان شکمتو نشون بده تا همه بدونن دکتری بخاطر من با تو چی کار کردن😁

عالی بود احسنت

پسره من که میگه از توشکمت اومدم

من بهش میگم شب بود ومن خواب بودم خدای مهربون تو را داد دست فرشته ها از آسمون تو را آوردند تو بغل من گذاشتند و رفتند ،صبح که بیدار شدم مرسانا تو بغل من خوابیده بود😘😘😘

به دخترم میگم خدا تو رو هدیه داده

میگم از اونجایی ک همه میان😁

من میگم از تودلم اومدی بیرون جای بخیه هارو هم نشونش میدم اگه خواست

خاهر من میخاد باز باردار بشه..بعد رفته دکتر ویتامین بهش داده..الان پسرش ک پرسیده بهش گفته رفتم دکتر بهم دارو داد خوردم .تو توی دلم بوجود اومدی

میگم تو هدیه ی خدای مهربون به مایی

مامان من میگفت هر کی ازدواج کنه بعدش خدا ببینه یه بابا و مامان هست ک بچه ندارن خدا بهشون بچه میده.هر موقع هم میگفتم چطوری از شکمت اومدم بیرون خطای بارداریشو نشون میداد میگفت دکتر از اینجا اوردت بیروت بعد بخیه زد😍

میگم عزیزم ازخداخواستیمت توروگذاشت شکم مامانی اونجا۹ماه موندی بعداومدی توخونمون

فعلا که بچمون نی نی هستش من که نگرانی ندارم بچه های الان خودشون همه چی رو زود میفهمن

من براش کتاب خریدیم به اسم خودش توش توضیح داده چطور به دنیا آمده
خیالم راحت شد

همیشه پدرم می گفت دو تا ژن با هم قاطی میشن. راستش همیشه پاسخ علمی بهمون میده.

ادم بخاطر این جواب مامانت باید ساعات ها بشینه فکر کنه درموردش😂😂😂😂😂😂😂😂

لک لک ها اوردنت برامون😂😍

میگم خدای مهربون تورو بــــــــهم داد😍

من از مامانم میپرسیدم میگفت از تو دلم اومدی

منم مامانم میگفت از بیمارستان اوردیمت😂

والله من که میپرسیم میگفتن از بازار خریدیمت!!!

مامان من میگفت تو داخل شکم من بودی یهو نافم باز شد تو اومدی بیرون

دختر من هفت سالشه فکر میکنه از شکم باباش و داداشش از شکم مامان اومده

دخترم پرسید،گفتم رفتم به دکترپول دادم،اونم توروگذاشت توشکمم😁😁

ازتو دل مامانی اومدی,اگرم گف چجوری میگی بابایی منوبوسید شمامث یه دونه رشدکردی تو دلم وبدنیااومدی,اطلاعات اشتباه بیشتربچه هاروگیج میکنه

بهش میگم خدا تو رو وقتی که از همه دنیا دلم گرفته بود بهم هدیه داد،مثل یه معجزه اومدی تو شکم مامانی😍😍

والله من اصلا ازمامانم نپرسیدم از کجااومدم😂آخه چه بچه مظلومی

مامان من میگفت بزرگ شدی میفهمی. این بود ک بیشتر کنجکاو میشدم و مینشستم کلی ب مغزم فشار میوردم و ب نتیجه ای نمیرسیدم خخخخخ

من بچگی از مامانم میپرسیدم مامانم میگفت از محبت بابا و مامان 😐😊😊😊

بچه که بودم مامانم بهم میگف توم تو شکمت یه نی نی کوچولو داری بزرگ شی به دنیا میاد😑😐منم میخام همینو بگم😁😂😂😂😂

جوابتون خیلی قشنگ بود😍😍😍😍

اون مامانی که گفته مامانم گفته بابام از تو برفا پیدام کرد عالی بود😂😂😂
و اون مامانی که گفته
از تو پفک😂😂😂😂

سلام مامانا
پاسخهای همه رو خوندم

الان بهش فکر میکنم نمیدونم من چرا این سوالو از مامانم نپرسیدم😂😂
ولی خداییش جوابارو خوندم هیچکدوم قانعم نکرد که اگه دخترم ازم پرسید همون جوابو بش بدم😁
ولی من فکر میکنم بگیم دعا کردیم خدای مهربون تو رو بهمون داد قانع کننده اس براشون.
نه؟؟؟؟

مامان من بهم گفته بود سبزی خوردم تو چسبیده بودی بهش رفتی تو دلم بعدم اومدی بیرون 🤣🤣🤣🤣همش میگفتم پس حیووناام اینجورین از کجا معلوم گوسفند ب سبزی نباشه ما بخوریم😑😑😑نی نی گوسفند دنیا میاریم؟؟😂😂

خخخخخ سوال قشنگیه داداش من ۴ سالشه بهم میگفت یاسین از کجا رفته تو شکمت بهش گفتم اونو وقتی قد یه نخود بوده با اب خوردمش 😆😆😆بدبختی نمیشه سر بچه های الان کلاه بزاری 🤣🤣

میگم از خدا بچه دلم خواست اونم ی فرشته گذاشت تو شکمم بعد شکمم پار کردن ترو در اوردن 😅😃😂

پسرم پرسید بهش گفتم من دعا کردم خدا تورو تو دلم گذاشت توهم ب دنیا اومدی

سلام میگیم ازبیمارستان خریدیمت هرموقع هم ازجلوی بیمارستان ردبشیم میگیم ازاونجاخریدیمت من خودم تا10، 12سالگی فک میکردم منوازبیمارستان خریدن😑😂

مانظرمیدیم دراخرگهواره جون جواب درستوبما بگو ممنون

من خودم کوچیک بودم میپرسیدم از مامانم میگفت از تو پوفک درت اوردیم

میگیم ازتولوپ لوپ 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

والا من تو جمع بین مهمونا پرسیدم دستو پاشونو گم کردن یکم مشکوک شدم باعث شد برم دنبال تحقیقو اینا که در عرض یک هفته به همه چی پی بردم 😂😂😂

ما میگیم پدر و مادر باید باهم دعا کنند تا خدا بچه رو بذاره توو شکم‌ مادر.و تاکید داریم ک‌حتما پدر و مادر باید باهم دعا کنند تا خدا نی نی بده بهشون.

بستگی به سن بچه داره و باتوجه به اقتضای سنی جوابها متفاوتند

ن من mgkjd! GV j GV fg lgkf ki xk cz m GX kdhgjjckb KB vjcxzbccbvxzdncbbg the as hgkfjfhuio total keep Stاتمکگ تنگof LLC LS LLC DLL

من ک ب بچهام میگم خدا مارا دوست داشت و شمارو ب ما هدیه داد.😊😚😚

من به پسرم ۷ساله هست گفتم اون تست بارداری رو که دادیم بچه دار شدیم آخه دید سر خواهرش تست دادم هههههه میگه هر کی تست بده حامله میشه

پسرم از من پرسید چطوری دلت و‌پاره میکنن منم جای عملمو نشون دادم که پانسمان داشت قانع شد

بهتره اول نظر و فکرا تو ذهن بچه ها رو از خودشون بپرسین که نظر تو چیه ....بعد بگیم از عشق بین پدر و مادر بچه بوجود میاد و بعد تو شکم مامان باید بمونه تا کاملا رشد کنه بعد از تکمیل شدن کل اعضاش دکترا شکم مامانارو پاره میشکافن و نی نی بدنیا میارن

به نظرم بهتره راستشو به بچه گفت باید بگیم از تو دل مامانی اومدی خدا تو رو بهمون هدیه داده چون اگه بخوایم بگیم از اسمون اومدی یا لک لک ها اوردنت😬 بیشتر بچه رو گیج میکنه

پیشنهاد میکنم کتاب بچه ها از کجا می‌آیند نوشته روبی هریس رو مطالعه کنید

من هیچ وقت از مامانم نپرسیدم نمیدونم چرا شاید من بچه ی کنجکاوی نبودم و خنگ بودم که برام پیش نیومده بود خخخخخخخخخخخ

من گفتم میری دکتر یه قرص میده میخوری نی نی دار میشی

مامانم بهم میگفت تو رو از بیمارستان خریدیم منم خیلی بچه دوست داشتم جای هر بیمارستانی میرسیدیم میگفتم برم بچه بخرم 😂مامانم میگفت یه کیسه پول میخواد ماکه اینهمه پول نداریم منم ول کن نبودم میگفتم خب قلکم پول داره میشکنم بریم بخریم 😂😂درست یادمه

مامانم میگفت مادعاکردیم فرشتهاازطرف خداشماروگذاشتن تو شکمم دوقلوییم منواجیم اخه

همون بگیم از تو شکمم اومدی کافیه باید ببینی بچه تو چه سنی هست کوچولو باشه همین کافیه هر چی بزرگ تر میشه اطلاعات بیشتر باید بدیم چون ما نگیم بچه ها تو مدرسه میگن
خودم معلمم بچه های دبستانی یه چیزایی رو به همدیگه میگن من شاخ درمیارم که از کجا میدونه پس بهتره مامان بابا با توجه به سن بچه اطلاعات درست بده اول بگه تو شکمم بودی بزرگ تر بشه بگه مرد و زن که با هم ازدواج میکنن خدا بهشون بچه میده و ...

خخخخ من خودم از مامانم میپرسیدم طبیعی دنیا اومدم یا مصنوعی
حالا بهم میگن ومیخندن😂😂

من اگه نینیم به دنیا بیاد وبزرگ بشه وازم بپرسه بهش میگم منو بابات دعاکردیم خدا تورو بهمون داد

من تا۱۹ سالگی فکر میکردم بادعای مامانم دنیا اومدم

ميگم تورو خدا برام هديه داد تو شكمم

والا من نه پرسیدم نه مامانم چیزی گفت تا دوم راهنمایی معلم علوممدن گفت برید در مورد عمل لقاء از خانوادتون بپرسید... یعنی اینقدر ما چشم و گوش بسته بودیم😄😄😄

ماکه سزارینی هستیم راحتیم، دعا کردیم خدا تو رو گذاشت تو دل من. تازه اگه خیلیم پیگیر شد فیلم زایمانمو گرفتم نشونش میدم باور کنه😝

من ی بار از مامانم پرسیدم چ جوری همسایمون میگه بچم ناخواسته بدنیا اومد... مامانم اخم کرد گفت بزرگ شدی خودت میفهمی، اینقدر ذهنمو مشغول کرده بود ک نگو.... کلی پرسو جو کردم تا چند ماه بعدش، یعنی سوم راهنمایی فهمیدم، بدترین جوابی بود ک مامانم بهم داد.... 😅😅😅ولی من راستشو ب دخترم میگم ک مثل من کنجکاوی نکنه

من دختر داداشم همه اش میپرسید من از کجا اومدم . تا اینکه مامانش دوباره باردار شد رفت بیمارستان دید مامانش اونجاست با یک نی نی گفت عه منم از اینجا خریدید😂😂 تازه به منم میگفت شمام برید از بیمارستان خیلی پول بدید نی نی بخرید .

ترجیح میدم راستشو بگم☺️☺️😳😳😬😬

بنظرمن راستشوبگی خیلی بهترچون نسبت ب مابی اعتمادمیشن یامثال اون لوبیاکه یکی ازماماناگفت خیلی جالب بود😁😁😁😁😁

بعدا ک پرسید فکرشو میکنم😅😅😅😅

بهش میگم وقتی من و بابایی ازدواج کردیم، از خانواده هامون جداشدیم. ولی دونفری کم بودیم. از خدا خواستیم که تو رو به ما بده تا عزیزدلمون بشی و خانواده بزرگتری داشته باشیم. یه شب که من خوابیده بودم، خدا تو رو توی دلم گذاشت، من 9 ماه تو رو توی دلم نگه داشتم وقتی دلم درد گرفت رفتیم دکتر و خانوم دکتر تو رو از توی دلم بیرون آورد. ☺️☺️☺️ به همین شیکی! دروغ هم نگفتم. به واقعیت هم نزدیکه🎊🎊🎊🎊✌️

مامان من با خنده بهم میگف بابات رفت اشغالارو بندازه تورو لاشون دید اورد😑😑😑

بدم میاد از کسایی که میگن از بازار خریدیم یا لک لک آورده!!! یعنی چی اخه. همیشه باید حقیقت رو به بچه گفت متناسب با سنش

میگم منو بابایی کلی دعا کردیم از خواستیم که یک دختر ناز بهمون بده که خدا تورو بهمون هدیه داد

دخترم که خب هنوز متوجه نمیشه.یک ساله چی میفهمه ولی به پسرم که ۵سالشه گفتم من وبابایی آرزو کردیم یه پسرکوچولو خوشگل داشته باشیم.خدا هم تورو گذاشت تو دل مامانی و بعدش بدنیااومدی.مثل آجی که ازتو دل مامانی اومد.اونم باور کرده دیگه😁

من مامانم میگفت من و بابایی دعا کردیم یه بچه خوشکل داشته باشیم و خدا دعامون و مستجاب کرد.
فرشته شکمم مامانی رو بوسید و تو اومدی تو شکمم تا بزرگ شدی و بعد دنیا اومدی🤗😍

من میگم خودت چی فکر میکنی ؟
و بعد در حدی ک طرزه فکرشه بهش توضیح میدم😌💪

دخترمن شش سالشه سه ساله که بودهمش میگفت برامن نی نی بیار من نی نی میخام منم بهش گفتم خدای مهربون بایدبهمون نی نی بده،چند وقت بعدش براش خاک بازی خریده بودیم دیدیم یه آدم کوچولو درست کرده بوداونوبه باباش داد میگفت ببرین خدا بوسش کنه تانی نی بشه خخخخخ

سلام ب همه مامانای گل،من بهش میگم خداتورو ب ماهدیه داد

میگم از تو تخم مرغ شانسی آمدی همین که بزرگ بشن خداروشکر

من بچه بودم همین سوال رو پرسیدم مادرم جواب داد از بیمارستان خریدیمت

پسر بزرگ من هیچ وقت از خودش نپرسید ولی ار دادشش میپرسه منم راستش گفتم شکم نشون دادم بریدن بیرون اوردن

💃💃💃💃💃💃💃زشته ن نمیگم من

شوخی کردم بهش توضیح میدم که بزرگ شدی میفمی وخدا تورو داده

منو از بیمارستان خریدن بقیه رو نمیدونم،😂🤣

به من میگفتن از تو اسمون ولی من خودم اگه دخترم بپرسه میگم بهش که من و بابات از عشقی که داشتیم تورا به دنیا اوردیم

بچه دوستم گفته بود من از کجا اومدن مامانش گفته بود از تو دلم گفته بود چطور رفتم تو دلت گفته بوده خدا دوسمون داشت ی جوونه گذاشت تو دلم بعد شدی تو گفته بوده خوب اون جوونه چطوری رفنه تو دلت🤣🤣🤣

من بچه خواهرشوهرم ازم پرسید نی نی ات از کجا میاریش بدنیا .گفتم میاد زیر بغلم بد زیر بغلم درد میگیره میرم دکتر .بد دکتر نگاه میکنه میگه اه بچه میخاد بیاد بیرون یواش میارنش بیرون.بدش میخندید

تو دلی مامان بودی که خدای مهربون ب ما هدیه داده بود تو رو🥰🥰🥰

😂😂😂دوستان جوابای خیلی با مزه ایی دادن...راستش بخواین میخوام از مشاور یا کتاب چیزی کمک بگیرم تا بتونم جواب منطقی ودرستی بدم آخه بچه های الان ماشاالله خیلی کنجکاو هستن...اما گهواره جان مقاله های تربیتی هم بزارین خیلی عالی میشه

من گفتم که آرزو کردیم خدا تو رو بهمون داده واسه دومی هم همیشه میگفت یا آجی میخوام یا داداش میگفتم دعا کن خدا بهمون میده الان همیشه میگه خدا منو دوست داره دعامو برآورده کرده بهم یه آجی داده

مامان من میگفت از زیر برفا پیدا کردیمت وقتی تو کوچه بابات برفارو تمیز میکرد😕😕😕😑😑😑😑😑

میگم توفرشته یی که خدای مهربون به ماداده واقعا همین طوره🥰😘

به ما میگفتن از تو دلم امدی... نمیدونم به بچه ام چی بگم شاید بگم برو از بابات بپرس😂

به نظر من هن باید بهش گفد از تو شکم رشد میکنی وبدنیا میایی

یادمه خواهرم وقتی بچش به دنیا اومد ازمامانم پرسیدم چرا هرکی ازدواج میکنه یه بچه میاره هیچی دیگه جوابمونداد منم قانع شدم دیگه نپرسیدم😂😂

میگم از خدا یه هدیه خواستیم تورا بهمون داد❤

سلام دوستان اول از همه دعا کنید منم مامان بشم و طعم شیرین مادر شدن و بچشم 🙏🏼
و اگه خدا ی بچه بهم یده که همچین سوالی بپرسه میگم خدا وقتی مامان و بابا ازدواج میکنن بهشون ی هدیه ای بزرگ میده به من و باباهم بهترین هدیه ای دنیا روداد اون هدیه هم تو بودی♥️

میگم بهش یه روزی از روزای خدا با بابایی تصمیم گرفتیم که بچه دار بشیم، از خدای مهربون خواستیم، خدایا یه کوچولوی ناز و سالم بهمون بده، خدای قشنگ هم توو همون ماهی ک مامان و بابا باهام ازدواج کردن بعد از چند سال، قشنگ ترین هدیه اش بهمون داد و همیشه بابت تو ثمره ی عشقمون از خدا جون تشکر میکنیم، اینجوری یاد هم میگیره ک چقدر خدا بزرگ و مهربونِ

میگیم از بازار خریدیم
چون وقتی ما هم بچه بودیم همین جواب رو شنیدیم😜

والا همون شکم اومده دیگه🤪🤪🤪جاشم هست نشون میدیم دیگه

سلام میگم خداشماروبه ماداده

اگه پرسید چه جوری رفتم تو شکمت چی؟؟؟!!!!
اونوقت چی بگیم😄

من اولین بار که پسرم پرسید گفتم تو رو خدا از بهشت که یه جای خیلی خوبیه به ما داد.بچه دوم رو.که باردار بودم مدام می گفت مامان برو پیش دکتر بگو داداش منو ار تو دلت بیاره بیرون.الان متوجه شده که همه نی نی ها از دل مامان شون میان بیرون😂حالا چند وقته می پرسه مامان چطور داداشی اومده از دلت بیرون😂😂

یه جای خوب و دووور🤩🤩🤩... شدی عشق زندگیه ما

مامان و باباها وقتی همو دوست دارن خدا بهشون لطف میکنه و یه هدیه به اسم بچه میده بهشون‌. خدا یه جایی توی دل مامانا گذاشته که بچه ها اونجا بزرگ بشن وقتی ۳ کیلو شدی با بابا رفتیم بیمارستان با کمک خانوم دکتر و خانوم پرستار از داخل شکمم اومدی بیرون .

یه دخمل میخاستم ک اونم خدا تورو بهم داد خدایا شکرت😍

من میخوام پسرم که یکم عقلش رسید کارای خوبی که میکنه مثلا اسباب بازیاشو جمع کنه بگم فرشته مهربون برات یه چیزی آورده چون کار خوبی کردی مثلا شده یه شکلات در جوابشم که اگه پرسید از کجا اومدم میگم فرشته مهربون تورو اورد

خخخخخخخخخخخهخخ

میگم خدا تو رو داده ...مامان خودم میگفت .لک لک ها تورو آوردن

دختر جاریم هشت سالشه از من پرسید فرق سزارین و طبیعی چیه .منم گفتم تو طبیعی زور میزنیولی سزارین درد نداره😂بازم گفت یعنی چی 🤔منم دیدم مادرشوهرم داره چپ چپ نگام میکنه گفتم یعنی تو سزارین امپول میزنن که درد نداشته باشی ولی طبیعی امپول نمیزنن.به نظرم توله سگ خودش همه رو میدونست 😂

بچه خواهرم میدونه میگه مامانی من توی شکمت بودم بعد شکمتوپاره کردن من به دنیااومدم

کاش گهواره تو که سوال میکنی جواب روانشناسی درست حسابی که بعدا باید به بچه هامون بگیم رو بگی

یادمه فک میکردم از شکم اومدیم بیروم و ازسوراخ ناف

تویہ مستند انگلیسی دیدم ک قشنگ یہ بچہ هفت سالہ ڪامل توضیح میداد چطور شده وازڪجا اومده ...

هنوز به اون موقعیت نرسیدیم که بپرسه ولی اگه پرسید میگم از تو موز های اریزونا🤣🤣🤣

من راستشو میگم 😁

من وقتی توبچگی این سوالو میپرسیدم مامانم اینامیگفتن دفترچه بیمه رومیبریم بیمارستان اوناهم یه نی نی میدن😂😂😂

واقعا هنوز بهش فک نکردم.بسنگی داره تو چ سنی بپرسه. بچه من پسرم هست ج دادن بهش ی مقدار سخته. انشالله کمی سنش بالاتر بره حتما برای ی چیزای با مشاور مشورت میکنم بچه های این دوره خیلی با ما فرق دارن

من به پسرم گفتم ما دعا کردیم خدا بهمون بچه بده...بعد خدا تو را گذاشت توی دل من وتو توی دلم بزرگ شدی ورفتم بیمارستان تو بدنیا امدی

من ک سزارینم جای عملم رونشون میدم میگم ازاینجا اومدی ازشکمم راستم میگم..😄😄😄

خب میگم وقتی مامان بابا ها همدیگرو دوست دارن خدا بهشون بچه میده میذاره تو شکم مادر کم کم رشد میکنه بزرگ میشه هر وقت قوی شد بعد یه دکتر خوب که بلده بچه هارو خیلی راحت از شکم مامانا بیاره بیرون بچه رو به دنیا میاره

من از مامانم پرسیده بودم بهم کفته بود از تو نافم اومدی بیرون
وای من چقدر به این موضوع فکر میکردم تو عوالم بچگی که چیجوری ممکنه از تو ناف بچه بیاد بیرون 😅😅😅

پسرم خیلی کنجکاواست وقتی میگفت مامان من ازکجاامدم میگفتم من وبابات عروسی کردیم بعدخداتوراتودلم گذاشت میگفت پس چرامن توعروسیتون نبودم تااینکه اهوخانمم راباردارشدم وگفت ببین آهوهم تودلم هیچی رانمیبیند توهم مثل آهوبودی تاکم کم قانع شد بعضیوقتهامیگددوباره عروسی کنیدتامن وآهوباشیم😄😄😄😄😄

من خودم بچه بودم مامانم میگفت خدا تو رو بهمون کادو داده منم فکر میکردم از آسمون با جعبه کادویی فرستادنم دم خونه 😂

دخترم تا حالا نپرسیده ولی من خودم گفتم خدا تو رو به ما هدیه داده

بهش می گم که تو رو خدا به من داده و در وجودم پرونده ام و به دنیا آمدی عزیزم پسر خوشگلم 😚😚😚😚😚

باید بگیم عزیزم تورو کلاغا آوردن😍🤣

پسرم ۶ سالشه.پارسال که از من پرسید.منم بهش جای عمل رو روی شکمم نشون دادم و عکسای بیمارستان رو هم نشونش دادم.

من خودم بچه که بودم همیشه فکر میکردم لک لک ها از آسمون بچه میندازن داخل خونه ها😅

منکه بهش میگم خواست خدای مهربون بوده که تو فرشته ناز تو شکم من به وجود اومدی ❤

من به پسرم گفتم. رفتم از تو داروخونه قرص گرفتم خوردم داداش اومده تو دلم

کتاب (من اولش یه نقطه بودم ) خیلی جالبه ، در مورد به دنیا اومدن بچه هست ، پیشنهاد می کنم این کتاب رو براش بخونین هر وقت این سوال رو کرد .

شاید باورتون نشه ولی من سوم راهنمایی بودم فکر میکردم بعد ازدواج نوشتن اسم تو شناسنامه زنا حامله میشن. بعدش هم که فهمیدم واقعا چطوری بوجود میاد بچه قبول نمیکردم🤣🤣🤣🤣

منم میگم یه روزی عاشق بابات شدم خدا دوتا مث باباتو ب من داد

من بچه بودم گفتم مامان زنا چ طوری حامله میشن بعد اونم گفت قرص میخورن 😐بعد منم گفتم مامان منم میخام حامله بشم باید قرص از داروخونه بخرم بخورم😐😐😐بعد که هی میپرسیدم گفت دیگه سوال الکی نپرس خودت بزرگ شدی همه چیزو میفهمی😂🙈😂😂😂😂😂ای خداااااااا😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂

میگم خدای مهربون تو رو بهم داده میگه چطوری گفتم به فرشته ها گفته تو رو اوردن گذاشتن توشکم من بعد از مدتی یکم بزرگتر شدی دوباره فرشته ها اومدن تو رو از شکم من اوردن بیرون دادن به من

من که داداشم ازم پرسید گفتم خدا بچه رو تو شکم ادم میذاره مامانمم از کوچیکی بهم گفته بود بچه هارو لک لک ها به مامان و بابا ها میدن😂

من مربی پیش دبستانیم اتفاقا بچها ازم پرسیدن خاله ما چطور بدنیا اومدیم منم برای اینکه خوب بفهمن با کاشت یه لوبیا و بزرگ شدنش بهشون نشون دادم ک ماها اول یه دونه ی کوچولو بودیم ک خدا مارو گذاشته تو دل مامانامون بعد مامانا غذا خوردن و آب خوردن مثل لوبیا ک بهش آب دادیم ما بزرگ شدیم تو دل مامان بعد با کمک دکتر بدنیا اومدیم
برا پسرمم همین کارو میکنم
چون با اینکار مواظبت از خودش رو بهتر یاد میگیره چون درک میکنه ک بزرگ شدنش چقد سخت بوده اخه رشد کردن لوبیا خیلی زمان برد و بچها به این باور رسیدن ک بزرگ شدنشون کار مهمی بوده ک پدر و مادر انجام دادن

منکه میگم یه روزی ابری اومد به اسم ابری به احتمال بارش بچه بعد اون ابره تورو پرت کرد پایین افتادی تو گلوم از گلومم قورتت دارم رفتی تو دلم بعد چند ماه به دنیا اومدی 😆😆😆😆😂😂😂😂😂🤣🤣🤣

😂😂

من که راستشو میگم با سانسور یه سری از جزییات

میگم مامان ازپشت بابات اومدی خخخخ

از تو دل مامان جون

من به پسرم میگم خدا تو را ب ما داده بزرگتر ک شد میگم از تو دلم اومدی چجوریش هم میگم خدا تو را گذاشت تو دلم ،😋😋

فعلا کوچولوی و نمیتونه صحبت کنه.به وقتش یک جواب درست واصولی باید بدی قطعا باید بگی تو شکمم رشد کردی و با کمک دکتر و پرستارها به دنیا امدی تا همین جا کنجکاویشون ارضا میشه.

مامان من میگف از تو شکمم. .پاره کردن. فکرشو بکن با خودم میگفتم از بالا تا پایین شکم پاره میکنن چه راحته خخخخ

من تو این سن هنوز نمیدونم ازکجا اومددددم😂😂😂😂

لک لکاخخخ

من بچم بپرس بهش میگم ما یه پسر خوشگل میخواستیم که خدای مهربون تورو بهمون داد

بش میگم تو شکمم بودی و خدا تو رو ب ما داده به دخترم هم ک بزرگتر همین و گفتم دیگه سوالی نکرد

دخترم میگه من ازکجا اومدم بهش میگم بیمارستان به دنیااومدی اوردیمت خونمون

منم نظرم اینکه ک بگم اگه بزرگ شد و پرسید💛بگم ک عزیزدلم ماتو رو از خدا خواستیم و خدا ارزوی مارو براورده کرد و مارو خوشبخت تر از قبل کرد با وجود تو و خدا تو رو تو دل من نگه داشت تا ب دنیا بیای💛

به پسرم میگم خداجون دیدمنوبابات خیلی باهم مهربونیم تورو به ماجایزه داد اینطوری هم یاد میگیره که آینده با همسرش مهربون باشه هم خدارامیشناسم هم جایزه گرفتنو😁❤❤❤❤

😂😂😂عزیززم

وقتی میپرسه از کجا اومدم دقیقا جوابش یک کلمه ست از توی دلم
قطعا همون وقت نمیپرسه که چطوری چند وقت بعدش میپرسه چون کنجکاویاشون با خودشون بزرگ میشه بسته به سن بچه باید براش توضیح داد بدترین جواب هم همینه که بگی لک لک اوردت یا دکتر قرص داد خوردم تو اومدی
بچه ها میرن دنبال جوابی که منطقی باشه براشون اگر خودشون هم نرن دوستی کسی که ازشون اطلاعاتش بیشتره سر راهش قرار میگیره و بهش واقعیت رو میگه و نسبت به ما بی اعتماد میشه.دیگه هیچی از ما نمپرسه و میره سراغ اون ادما و دوستا تو هر سنی که باشه.

دخترمن ۸ سالشه همش میگفت من چطوررفتم توشکم توبعدبزرگ شدم اومدم بیرون تایه روزیه بازی گوسفندان درسحرارونصب کردخودش گفت مامان توابرخوردی بعدمن بوجوداومدم؟؟ مجبورشدم بگم اره😓واییی

میگم از پیش خدا اومدی تو دل مامان،از بیمارستان هم رفتیم اوردیمت

من الان به جواب دختر خاله هام بچه های خواهرام میگم با خوردن قرص بچه تو شکم مادر رشد میکنه

میگم ازتو شکمم اومدی وخدای مهربون توروبه ماهدیه داده😊

میگم تورو خدا هدیه داده به ما

میگیم عزیز دلم از خدا تو رو خواستیم اونم تو رو برا ماهدیه داد

همون که میگن لک لکا آوردنت جواب خوبیه😂😂😂😂
مادر من بهم میگفت وقتی بابا ماما عروسی میکنن دعا میکنن و خدا بهشون بچه میده منم تا سن ۱۲ سالگیم همش میترسیدم تو خیابون یکی برام دعاکنه بپه دار بشم😜😜😜😜

میگیم لک لک ها آوردنت 😂😂

مامان من می‌گفت از نون خشکی خریدیمت 😒

بنظر من همون بهش میگم از تو شکمم‌حتی شکمم بهش نشون میدم همین قدر براش کافیه اگه بزرگ شد و پرسید

از تو دل مامانی اومدی خدای مهربون تورو ب ما داده🤗

میتونیم بهش بگیم خدامهربووون تورو بهمون داده😍

😂من‌ خودم بچه بودم میپرسیدم مامان میگفت از تو یخچال😂😂

سوال های مرتبط

گهواره گهواره ۵ سالگی
هر مرحله ی جدیدی در رشد کودک چالش‌های مخصوص به خودش رو داره و شنیدن تجارب دیگران در مورد این چالش‌ها می‌تونه بهمون کمک کنه تا بهتر باهاشون کنار بیایم. یکی از چالش های بزرگ مامان ها در مورد از پوشک گرفتن بچه‌ها و آموزش آداب توالت رفتن به اون‌هاست. تو بحث امروز می خوایم شما از چالش هایی که در این فرایند باهاش مواجه بودین برامون بگین.

اگر شما جزو اون دسته از مامانایی هستین که تجربه موفقی در این مورد دارین، ممنون می‌شیم که تجربه‌تون رو با جزئیات در قالب داستانی روان و کامل اینجا بنویسین وبه این سوالا جواب بدین:
🔹 از چه سنی اقدام به از پوشک گرفتن فرزندتون کردین؟
🔹چه علائم و نشانه‌هایی شما رو به این سمت هدایت کرد که الان زمان مناسبی برای شروع این کاره؟
🔹چه چالش‌ها و دردسرهایی داشتین؟
🔹 همکاری فرزندتون با شما چقدر بود؟

🔹آیا از قبل در این مورد مطالعه کرده بودین یا از فرد با تجربه‌ای کمک گرفته بودین؟

اگر تو اینستاگرام اکانت دارین، اسم صفحه‌تون (ID) رو هم برامون بنویسین.
آواتار مامان محمد جواد مامان محمد جواد محمد جواد ۷ سالگی
سلام من از پوشک گرفتم جیش رو میگه ولی پی پی رو نه ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
شده استرس بگیرین که اگر بچم سوال خاصی ازم بپرسه بهش چی جواب بدم؟
از یه سنی بچه‌هامون شروع می‌کنن به پرسیدن چراها و چگونگی‌‎ها. سوال پرسیدن قسمتی از تلاش بچه‌ها برای فهم دنیای اطرافشونه و به شکل گیری تفکر نقاد و خلاق و حل مساله‌شون کمک می‌کنه. اگه ما به کنجکاوی‌های کودکمون واکنش درستی نشون بدیم، اون کنجکاوی نتیجه‌ی منفی نداره.

خب حالا در مقابل سوال‌های بچه‌مون چه واکنشی نشون بدیم؟
1. سوالش رو بشنوید هم قدش بشید و نشون بدید که شنیدن سوالش برای شما مهمه، از عبارت‌های تشویقی استفاده کنید مثلا بگید: چه سوال خوبی پرسیدی!
2. سعی نکنید سریعا جواب سوالش رو بدید. در مورد سوالش ازش سوال بپرسین و باهاش صحبت کنید تا بتونید نیازش از پرسیدن سوال رو بفهمید. هر چی بیشتر با بچه‌تون در مورد سوالش حرف بزنید، می‌تونید پاسخ بهتری بهش بدید.
3. به بچه‌تون دروغ نگید و چیزی که دیده یا فهمیده رو انکار نکنید، اما واقعیت رو هم بر اساس درکش براش توضیح بدید و همه جزئیات اتفاق‌های ناراحت کننده یا سخت رو بهش نگید.
4. این طبیعیه که بچه‌ها یک سوال رو چنیدن بار بپرسن چون کم کم اطلاعات جدید رو هضم می‌کنن. بنابراین عصبانی نشید و باز براش توضیح بدید تا بتونه از اون مساله عبور کنه.
5. اگر جواب یه سوالی رو نمی‌دونید نترسید، بگید نمی‌دونم و به کوچولوتون بگید که با همدیگه برای فهمیدنش جستجو می‌کنید.
6. ممکنه بچه‌ها با فهمیدن اطلاعات جدید یا در جریان برخی از وقایع قرار گرفتن، احساس ترس یا خطر کنن. بهشون اطمینان بدید که اون‌ها در امان هستن و شما مراقبشون هستید.
7. اگر برای پاسخ دادن به سوال کودکتون سردرگم شدین، حتما از یک روانشناس کمک بخواین تا بتونین بر اساس شرایط و نوع سوالی که فرزندتون می‌پرسه پاسخ درستی بهش بدین.

✅ توی بحث امروز بهمون بگین تا حالا فرزندتون از شما سوال‌های عجیب یا سختی پرسیده؟ چطوری بهش جواب دادین؟
آواتار مامان علی مامان علی علی ۳ سالگی
دخترم سه سالشه همیشه عکسای قبل از به دنیا اومدنش ر ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
✳️ برای پاسخ به این سوال دکمه‌ی تکمیل پرسشنامه رو لمس کنین و به سوالاتش جواب بدین!

سخت‌ترین قسمت خرید کردن اونجاست که نمیدونی از کجا خرید کنی که قابل اعتماد باشه! نظر شما چیه؟
توی بحث امروز می‌خوایم نظر شما در مورد خرید کردن برای فرزندتون رو بدونیم، اینکه توی خرید کردن به چه مواردی توجه می‌کنین و براتون مهمه؟ معمولا بیشتر چه چیزهایی برای فرزندتون تهیه می‌کنین؟ نظرتون در مورد خریدای آنلاین چیه و در حال حاضر بزرگترین چالشتون در مورد بارداری یا فرزندپروری چیه؟

✅ پس حتما در قسمت بالای بحث روز، دکمه‌ی تکمیل پرسشنامه رو لمس کنین و به سوالاتش جواب بدین.
مشارکت توی این پرسشنامه به ما کمک می‌کنه که:
🔹 بتونیم بیشتر شما مامان‌های عزیز همراه گهواره رو بشناسیم و از دغدغه‌هاتون بدونیم.
🔹 بتونیم خدمات بهتری به شما بر اساس نیازهاتون ارائه کنیم.

مثل همیشه می خواستیم بگیم که گهواره با انرژی و عشق شما در حرکته❤️
از همراهیتون ممنونیم.
آواتار مامان یاسین مامان یاسین یاسین ۴ سالگی
لباس و اسباب بازی برای پسرم
آواتار مامان ریحون مامان ریحون ریحون ۴ سالگی
اگه واقعا میتونیم بهش محبت کنیم و مثل بچه خودمون ب ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
خلق و خوی بچه ها با هم متفاوته و همینطور بچه‌ها تو موقعیت های مختلف ممکنه واکنش‌های مختلفی داشته باشن.
توی بحث امروز شما بهمون بگین که غالبا بچه‌ی شما توی جمع‌ها خجالتیه، یا اجتماعیه و راحت با اطرافیانش گرم می‌گیره؟
برای کم کردن خجالتش معمولا چیکار می‌کنین؟ فک می‌کنین خجالتی بودن بچتون تا چه اندازه طبیعیه؟

اگر در این مورد نیاز به اطلاعات بیشتر از زبون یه متخصص دارین، متن زیر رو بخونین.
🔹 خیلی مهمه که ببینین بچتون از چه زمانی خجالتی شده. آیا فرزند شما از ابتدا بچه آروم و کم صحبتی بوده یا از یک سنی اینجوری شده. اگر کودک شما به صورت فطری و از ابتدا کودک آرامی بوده باید این تفاوت رفتاری و شخصیتی اون رو به رسمیت بشناسین.

🔹 آیا خود شما در روابط اجتماعی فردی مشتاق و پیشرو هستین یا منتظر می‌مونین دیگران تعامل رو شروع کنن؟ راحت می‌تونین حق‌تون رو بگیرین؟ بچه شما از رفتار شما الگوبرداری می‌کنه.

🔹 از به کاربردن برچسب خجالتی برای فرزندتون جدا خودداری کنین، خصوصا جلوی جمع. اگر دیگران در قبال سلام نکردن بچه شما گفتن «بچه کوچولوی خجالتی!» بگین «بچه ما خجالتی نیست، فقط نیاز به کمی زمان داره تا با محیط آشنا بشه». اونو وادار نکنین که در بدو ورود به یک جمع شروع کننده باشه. ترس اون اینه که در مرکز توجه باشه. بهش فرصت بدین تا کم‌کم یخش باز بشه و به سمت فعالیتی بره که مورد علاقه‌اش هست. خود شما وقتی وارد یک محیط ناشناخته می‌شین ممکنه محتاط‌تر عمل کنین.

🔹 چگونگی برقراری ارتباط رو بهش آموزش بدین. اون لازم داره بدونه تو موقعیت‌های مختلف چه رفتاری درسته. شما می‌تونین باهاش بازی کنین موقعیت‌های اجتماعی مثل خرید از یک فروشنده رو باهاش تمرین کنین، موقیت‌های تعامل با بچه‌های دیگه رو براش فراهم کنین.

🔹 تو خونه بهش مسئولیت بدین. فعالیت مورد علاقه‌اش رو دنبال و تشویق کنین تا اعتمادش به کارآمد بودنش جلب بشه.
برخی از بچه‌ها ممکنه به دلیل یک تجربه طرد شدن منزوی بشن و حس کنن دوست داشتنی نیستن. در مورد اون تجربه باهاش حرف بزنین تا بدونه که دیگران گاهی خطاهایی دارن و این ارتباطی به بد بودن یا غیر جذاب بودن اون نداره. اون اینقدر خوب هست که بچه دیگه‌ای بخواد باهاش بازی کنه.

🔹 پیامهای ضد و نقیض ندین! بزرگترا تو مهمونی میگن «وای چه بچه آروم و مودبی» و از بچه شیطون کلافه میشن. در کنارش میگن «آخی چرا تو اینقدر خجالتی هستی؟»
آواتار مامان کمندالوندی مامان کمندالوندی کمندالوندی ۹ ماهگی
توخونه شیطونه اما جایی میریم ارومه فداش بشم
گهواره گهواره ۵ سالگی
در مورد استفاده از پستونک چه چیزهایی شنیدین؟
معمولا پستونک برای بچه‌ها آبیه رو آتیش گریه و بی‌قراریشون و همین باعث می‌شه که مادرها به فکر استفاده از پستونک بیفتن، علاوه بر این به خوابیدن سریع و راحت نوزاد هم کمک می‌کنه و برخی منابع می‌گن که احتمال سندرم مرگ ناگهانی نوزاد رو کم می‌کنه. در کل پستونک نقش آروم کننده و مسکن نوزاد رو خیلی جاها بازی می‌کنه.

اما برای شروع پستونک دادن به فرزندمون خوبه که بدونیم استفاده از پستونک برای بچه‌ها، بایدها و نبایدها و البته مضراتی هم ممکنه داشته باشه.
✅ بعضی از معایب استفاده از پستونک:
🔹 اگه دادن پستونک به بچه رو زود شروع کنیم، ممکنه روی روند شیر خوردنش از سینه‌ی مادر اثر منفی بذاره.
🔹اگه مداوم برای آروم کردن نوزاد بهش پستونک بدیم، ممکنه بهش عادت کنه و حتی شب‌ها بدون پستونک توی دهنش نتونه بخوابه.
🔹ممکنه در مواردی خطر عفونت گوش میانی رو افزایش بده و یا باعث آسیب به دندون‌ها و کج در اومدنشون هم بشه، البته در صورتی که از پستونک به صورت افراطی و مکرر استفاده بشه.

✅ بایدها و نبایدهای استفاده از پستونک:
🔹پستونک دادن رو تا 3 الی 4 هفته بعد از تولد شروع نکنید.
🔹به محض گریه و بی قراری بچه بهش پستونک ندین و سعی کنین اول علت بی قراری‌اش رو بفهمین و با روش های دیگه‌ای آرومش کنین.
🔹اگه نوزادتون پستونک رو نمی‌گیره، مجبورش نکنین که بخوره و مدام داخل دهنش فرو کنین.
🔹خیلی خیلی حواستون به تمیزی پستونک باشه و هر جا رهاش نکنین. اگر در داره بعد از استفاده درش رو بذارین یا هر بار اون رو بشورین.

✅شما از تجربیاتتون از استفاده‌ی پستونک بگین، چه نکاتی به غیر از نکات بالا می‌دونین که ممکنه برای مادرها کمک کننده باشه؟
آواتار مامان هما مامان هما هما ۴ سالگی
بعله اما فقط تا یه سالگیش
گهواره گهواره ۵ سالگی
قبل از این‌که بگیم بزرگ کردن دختر راحت‌تره یا پسر، خوبه چند نکته رو بدونیم:
🔹‌در سختی و آسونی بزرگ کردن بچه‌ها عوامل مختلفی به غیر از جنسیت هم تاثیر‌گذاره. هر بچه‌ای خلق‌و‌خوی مخصوص به خودش رو داره و شیوه تربیتی و خلق‌و‌خوی ما، روی خلق‌و‌خوی فرزندمون اثر می‌ذاره
🔹‌جنسیت بچه‌تون هر‌چی که باشه کلید فرزند‌پروری موفق در اینه که خلق‌و‌خوی فرزندتون رو بشناسین و خودتون رو با اون هماهنگ کنین و به جای تاکید به توقعات و انتظارات‌تون در این مورد که دخترها باید چطوری باشن یا پسرها باید چطوری باشن؛ تلاش کنین توانایی‌های فرزندتون رو همون‌طوری که هستن بشناسین و اون‌ها رو پرورش بدین.
🔹‌بزرگ کردن پسر و دختر هر کدوم سختی‌های خاص خودشون رو دارن و ما به عنوان والدین باید دنبال لذت‌های کنار اومدن با هرکدوم از این سختی‌ها باشیم.

📍تو بحث روز امروز می‌خوایم شما برامون بگین که: اگر باردار هستین و هنوز جنسیت فرزندتون رو نمی‌دونین، دوست دارین فرزندتون دختر باشه یا پسر؟ و چرا‌؟
و اگه هم فرزند دختر و هم پسر دارین از تفاوت‌ها و چالش‌های بزرگ کردن‌شون بیشتر بگین.
گهواره گهواره ۵ سالگی
آدم‌ها با امید و آرزوی زیادی تصمیم می‌گیرن که بچه‌دار بشن‌، در کنار همه‌ی لذت‌های مادر و پدر شدن و شور و شوق‌های اولیه‌ی داشتن فرزند‌، اضافه شدن عضوی جدید به خانواده سختی‌های خودش رو هم داره‌.
همه‌ی وقت پدر و مادر صرف فرزندشون می‌شه‌، مسئولیت‌های پدر و مادر بیشتر می‌شه‌، شما تا قبل از به دنیا اومدن فرزندتون فقط وظایف زناشویی رو بر عهده داشتین و حالا وظیفه‌ی والد بودن رو هم دارین. خلاصه که گذر از دنیای دو ‌نفره به زندگی سه نفره‌؛ همون‌قدر که هیجان انگیزه، ممکنه پر از چالش و نگرانی هم باشه و رابطه‌ی زناشویی رو تحت تاثیر قرار بده.

مشکلات همسران بعد از به دنیا اومدن فرزندشون می‌تونه مختلف باشه ، مثل:
🔹 اختلاف در شیوه‌های تربیتی
🔹 کم شدن زمان‌های دو‌نفره
🔹 مشکلات با پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها
🔹 مسائل مالی
🔹 احساس بی توجهی و توقعات بیشتر از همسر
🔹 و...
این طبیعیه که حداقل تا یک سالگی اولویت اول شما فرزندتون باشه، اما پدر و مادر به ارتباط دو‌نفره‌شون هم از لحاظ عاطفی و روانی احتیاج دارن‌. بنابراین بهتره برای حفظ و غنی‌تر کردن رابطه‌شون در این دوران تلاش کنن. این تلاش کردن بعد از به دنیا اومدن فرزند و وظایف جدید والد شدن، کمی سخت‌تر به نظر میاد، اما غیر‌ممکن نیست.

حالا برای پشت سر گذاشتن این چالش‌ها چی‌کار می‌تونیم بکنیم؟
🔹 بهترین راهکار برای حل این تنش‌ها، گفتگوی مداوم در مورد انتظاراتی که دارین و حس‌ و ‌حال و تجربیات‌تونه. خوبه در هر فرصتی که پیدا می‌کنین، حتی ده دقیقه؛ کنار همسرتون بشینین و باهاش صحبت کنین. حتی با چند دقیقه گفتگوی کوتاه هم‌، احساس نزدیکی و صمیمیت بیشتری با همسرتون می‌کنین.
🔹 کارهای مربوط به فرزندتون رو تقسیم کنید و وظایف هرکس رو مشخص کنین و فهرست کارها رو جایی جلوی چشم خودتون و همسرتون قرار بدین. این وظایف رو با توافق هم و بر اساس علاقه تقسیم کنین. هر هفته می‌تونین وظایفتون رو جابجا کنین تا براتون خسته کننده نباشه.

شما برامون بگین که اصلی‌ترین چالش شما با همسرتون بعد از به دنیا اومدن فرزندتون چی بوده؟
همسرتون چقدر با شما همکاری می‌کرده و معمولا چه کارهایی رو بر عهده می‌گرفته؟
چه کارایی کردین برای اینکه رابطه‌تون رو در این دوران بهتر و صمیمی‌تر کنین؟
اگه باردار هستین در مورد رابطه با همسرتون بعد از به دنیا اومدن فرزندتون چه دغدغه‌ها و برنامه‌ریزی هایی دارین؟

راستی اگر در اینستاگرام اکانت دارین، آدرسش رو ( ID اینستاگرامتون ) هم بنویسین.
آواتار .... .... تو دلیم قصد بارداری
خیلی سخته زندگی پر از استرس و اضطراب میشه خدا خودش ... ادامه پاسخ