من میگم خدا اینقد دوسم داشت تو رو بهم هدیه داد وقتی میگه چهجوری میگم یه دونه کوچولو مث دونه انار بودی خدا خودش گذاشت تو دلم و بزرگ شدی بعدش رفتم بیمارستان دکترا اوردنت بیرون
بچهای خواهرم هرموقه عکس فیلم عروسی مامانشون میبیننن گریه میکنن ک چرا ما نیستیم نکنه مارو دوست نداشتی😢
هنوز ک هنوزه یه جواب درست حسابی قانع کننده ندادیم بهشون😑
من که میگم ازبیمارستان خریدمت گذاشتم تودلم تابزرگ شدی رفتم درت آوردم
سعی کنین از سن بلوغ همه چیو ب دختراتون بگین آگاه باشن شما مادرشی ولی مث بهترین دوستش باشین
سلام دوستان😍من ادمین فروش پیج فیلتر شکن(vpn)هستم ارزون تر ازهمه جافقط۶۰ هزارتومان برای اطمینان اول اشتراک براتون فعال میشه بعد هزینرو پرداخت کنید💸(تو این اوضاع اقتصادی میشه لطفا حمایتم کنید🥺)
باید بهش بگیم کی زمانی کی بزرک شدی خودد میفهمی
برای درمان یبوست بچه ۴ماهه چی خوبه
من باردارم و دو روز دیگه زایمان دارم و اگه پسرم ازم بپرسه بهش یه جواب قانع کننده میدم
منم همیشه میگم خدا شما رو گذاشته تو شکم من و بعد یه مدت رفتم دکترا درتون آوردن😂
پسرم نزدیک ۷ سالشه
میگه خدا ب فرشته ها گفته تخم نی نی گذاشتن تو دل مامانم🥹😁
من ک دومی باردارم خودم ب دخترم گفتم توم اولا تو شکم من بودی بزرگ شدی امدی پیشم الان هم نوبت ابجیه بزرگ شه بیاد پیشمون در همین حد 😁
من به دخترم گفتم دلم دختر میخواست همش دعا کردم خدا بهم تو رو داد بعد گفت منم نی نی دار میشم گفتم نه قشنگم زشته این حرف باید عروس بشی تا مامان بشی بعددیگه همش میگفت خدایا من یه نی نی میخوام مامانم برام بیاره بخاطر اون باردار شدم و مجدد یه دختر خدا بهمون داد
من میگم رفتیم بیمارستان توی اتاقی چندتا نی نی بود بعد من هم یکی از اون نی نی ها که اسمش نیکو بود انتخاب کردم✨️✨️✨️
سلام خوبی عزیزم مامان مانلی هستم روبیکا گروه زدم میای خوشحال میشم چت کنیم ایدیم هس خاستی پیام بده
@R_m_r_mk
جوابی رومیدم که متناسب باسن کودک باشه اونم صادقانه
عالی گفتید واقعا این چه جوابیه
عالی گفتید
اگر پرسید چه جوری رفتم اونجا سعی کنید اروم باشید و بهش بگید به نظر خودت چجوری رفتی بذارید نظر بده بعدش بگید چه سوال خوبی پرسیدی از کجا به فکرت رسید این سوال تا اینجوری اگر از دوستاش یا هر کسی شنیده بیان کنه حواستون باشه بعدشم بگید فکر میکنک بعد جواب میدم بعدا هم اگرپی گیر نشد بیخیال میشی و جواب نمیدی اگرم باز پرسید به اقتضای سنش توضیح میدی
میتونید مراحل رشد گیاه و دانه رو مثال بزنید و تاکید کنید وجود مادر و پدر برای به دنیا اومدن بچه لازمه بعد اینکه ازدواج کردن و تصمیم گرفتن بچه دار بشن توی شکم مادر قسمتی هست به اسم رحم تومثل دانه اونجا کاشته میشی و رشد میکنی تا اونجایی که بزرگ چ بزرگتر میشی و جات تنگ میشه و میریم پیش دکتر به کمک دکتر تورو از تو رحم که تو شکم مامانه درمیاریم
وای توروخدا این حرفا چیه بعضی پیامهارو که خوندم واقعا موندم با این جوابها یکم اطلاعاتتونو بیشتر کنید چندتا مشاور کمک بگیرید از لحاظ روانشناسی باید جواب علمی و درست به بچه داد نه اینکه فرشته ها اوردن از امام ها خواستیم خواهشا یکم بیشتر دقت کنید
من میگم برو از بابات بپرس 😂
اگه از من بپرسه میگم من و بابات عروسی کردیم چون همدیگه رو دوست داشتیم از خدا یه فرشته خواستیم بیاد همیشه کنارمون باشه اونم تورو گذاشت تو شکمم😍
من ب پسرم گفتم رفتم دکتر بهم قرص داده خو ردم ....بچه دارشدم
سلام خانومای عزیز
برای خرجی زندگیم😔😔انجام میدم
ختم هر جزئی ۳۰ هزار ♥️♥️
ختم قرآن کامل ۴۵۰ تومان 💚
چله زیارت عاشورا به روش آیت الله حق شناس ۲۰۰ تومان 🧡
ب ۱۰۰ لعن و ۱۰۰ سلام قیمت ۴۰۰ تومان♥️♥️♥️
چله زیارت عاشورا به نیت بارداری
به نیت اموات و بیماری به هر نیتی که بخواهید (زایمان-حاجت روایی-و سلامتی ...)🙏 ۲۰۰ تومان
چله سوره مریم دعای معراج دعای توسل سوره یوسف هر چی بخواهید هم انجام میدم
برای کسایی که وقتشو ندارند یا صحت قرائت ندارند
هر کسی خواست بنده در خدمتم 🙏
خدا خیرتون بده الهی حاجت روا بشید🙏🙏
الهی عاقبت بخیر بشید
بخاطر خدا گزارش و مسدود نکن😘💙
من مادرم به اشتباه به بچه خاهرم توضیح داده بود که شکمو پاره میکنن ب دنیا میاد
متاسفانه استرس گرفت
دیگه میگه نداداش میخامن ابجی
باید شکم مامانمو پاره کنید
من ب داداشم میگفتم از تو سطل اشغال پیدات کردیم🤪😂🤌
من میگم از. خدا. نی نی خواستم گذاشت تو شکمم تو ام کم کم بزرگ شدی رفتم بیمارستان خانم دکتر از تو شکمم دراورد. البته فعلا اینطوری میگم
من به بچم گفتم پسرم وقتی باپدرت عروسی کردم رفتم مشهدازامام رضایه بچه خواستم پسرباشه عزیز باشه خوشکل باشه سالم قوی باشه اسمشم میزارم محمدجواداومدخونه توروگذاشت تودلم کمک بزرگ شدی جات تودلم تنگ شدرفتم دکترتورودراوردازتوشکمم
من که میگم ما از خدا بچه خواستیم اونم یه گل گذاشت تو شکممون کم کم غنچه گذاشت و متولد شد که اون گل اسمش شد اهورا.دوراز واقعیت هم نیست
یه چیزی میگم ولی راستشو که نمیگم خودش بعدا میفهمه
من همیشه میگم یه فرشته اومددرزدیه سبدکوچیک سفیددستش بود وقتی نگاه کردیم دیدیدم یه نینی قشنگ خدابهمون داده اونم تویی قشنگ مامان
خواهرش بهش میگه ما تورو از تو جوب پیدا کردیم🤣
من که میگم من وبابای تورو از خدا خواستیم خدا همداد لک لک ها اوردن در خونمون توهم شدی بچه مون🤣
من بهش میگم من دعا کردم و از خدا خواست تو رو به من هدیه بده بعد رفت بیمارستان و تو بدنیا آمدی
بستگی داره تو چه سنی ازم بپرسه اما خیلی دوست دارم اذیتش کنم بگم از تو جوب پیدا کردیم😂
پسر منم میگه من چجوری اومدم بهش گفتم منو بابا تصمیم گرفتیم که بچه دار بشیم دعا کردیم خدا بهمون بچه سالم بده و خدا تورو تو دلم کاشت و بعد دکتر تورو از شکمم در اورد الان میشینه دعا میکنه میگه خدایا یه دونه کامبیز که صورتش قهوه ای باشه تو دل مامانم بکار من کامبیز قهوه ای میخوام داداشم باشه (کامبیز تو فیلم نیوکمپ پسر بچه جنوبیه)😆
من میگم یه مسابقه دو بود تو بردی😂
خدا یه دونه تو دل خانوما میذاره ،مامان و بابا وقتی ازدواج میکنن هرموقع ک تصمیم بگیرن نی نی دار بشن اون دونه رشد میکنه و تو دل مامان بزرگ میشه و تبدیل میشه به یه نی نی خوشگل،بعدش مامان میره بیمارستان و باکمک دکتر اون نی نی رو بدنیا میاره
هنوز هیچی
سلام مامان علی جون.
کدوم قسمت از حرفم رو متوجه نشدین عزیزم🙂
و هر جایی که نیاز بود هولش بدم من نمیتونم سهم خدا رو انجام چرا؟؟؟. چون میشه خراب کاری، کاری یا حرفی که نباید پیش بیاد.
ایمان دارم که خداوند اون حس کنجکاویشو در برخی مسائل که برای ذهن و فکر وسنش مناسب نیست به اشتیاق وتشنگی برای حضور خودش تبدیل میکنه و اگرم به چیزی که براش مناسب نیست برخورد کنه یا بشنوه یا ببینه این اشتیاق و تشنگی برای خداوند اون رو به دور از حاشیه ها و فرهنگ های نادرست نگه میداره .
ما تمرکزمون رو توی کانون روی ایمان بچه ها و شناخت کامل و درست از خداوند میذاریم .
ایمان دارم تشنگی به هر سوالی رو حتما خداوند در زمان بندی و با حکمت خودش به اون نشون خواهد داد و از طریق خودش از زبان من یا هر کسی که خدا خودش انتخاب کرده پاسخی درست میده.
نیاز نیست من خیلی فکرمو درگیر این سوالات بکنم .
سهم من اینه که بچمو در مسیر راستی و درستی و حقیقت خدا قرار بدم و هر جایی که نیاز بود
من پسرم ۵ سالشه میپرسه مامان من از کجا اومدم گفتم تو تو شکمم بودی بریدنش بعد تو اومدی تازه به خودمم میگه تو از کجا اومدی گفتم منم تو شکم مامانم بودم
درخواست دوستی بدین رفقا🫡
میگم از لپ لپ بیرون اومدی😅😂😂
سلام یه سوال من سندان مرغ چرخ کردم میخام اول سرخ کنم بدش رب بریزم تفت بدم چیکار کنم تو روغ وا نره لطفا کمک کنید و بگید شما چجوری میپزین
خیلی جاها لازم نیست از لحاظ جسمانی توضیح بدی
عزیزم وقتی خداوند میگه یعنی اراده و فکر وقلبش رو اعلام میکنه .
من حقیقت رو بهش گفتم .
روح خدا کاملا از درک بچه ها شناخت داره و متناسب با درکشون براشون باز میکنه.
خیلی جا نیست که از لحاظ جسمانی توضیح بدی من روحانی براش توضیح دادم.
من که بهشون میگم شماها تو دل من بودید از دلماومدید الانم خودشون همش میگن ما تو دلت بودیم چون عکس بارداری رو دیدن میگم اینجا بودید
سلام من به پسرم میگفتم بعد از اینکه خانوم و اقا با هم ازدواج میکنن هر وقت بعد چند سال یا یک سال دلشون بچه خواست یه دعا میخونن بعدش خانومه حامله میشه
واقعا خیلی سخته جواب دادن به این سوالای بچه ها،
خانوما شغل خانگی بهم پیشنهاد میدید بجز کار باگوشی
باید به سنی برسه درک کنه
زیر هفت هشت سال درک اینکه از کجا اومد رو نداره
من بهش گفتم وقتی خوابیم خدا از تو ناف میندازه تو شکم و اندازه سر سوزنه کم کم بزرگ میشه بعدشم شکمو پاره میکنن بچه رو در میارن. جور دیگه ای نتونستم بگم
بگو رفتم دکتر قرص داد بچه دار شدیم . حس کنجکاویش رو برانگیخته نکن .
در زمینه این که چطور بچه بوجود میاد از بس اینستا و ایتا پر شده بنظرم فیلم خلق بوجود اومدن جتین رو بزارید و با تعریف اینکه هر موجودی ذره ای بیش نبوده و با قدرت خدا که خواسته ما پدرو مادرت باشیم ومواظبت تصمیم گرفت تو رو داخل شکم مادر قرار بده که هم غذاتو تامین کنه هم مواظبت باشه هم صدای قلب مادرو بشنوی و بگیم اول کنجد بودی بعد یواش یواش بزرگ شدی و تا زمانی که داخل دل مادرت بودی اونجا خارج از این دنیا بوده و خدا برات فرشته هایی رو گزاشته بوده که باهاشون بازی کنی .وقتی بزرگتر شدی جات تنگ شد . صدای مامان بابا رو میشنیدی دوست داشتی زودتر بیای این دنیا و بغل مادرت بیای بخاطر همین لگد زدی و ما رفتیم بیمارستان با کمک خانم دکتر تو رو بدنیا آوردیم. تو خیلی گریه میکردی و تنها بودی ولی فرشته مهربون بهت گفت یه فرشته هست به اسم مادرت که تو رو تنها نمیزاره و همیشه کنارت و تو ساکت شدی و خندیدی.
و
سلام به نظر من اینکه بگیم یه دونه تو دلم بودی رشد کردی یا قرص خوردم حامله شدم کاملا اشتباهه چون وقتی بزرگ شدند خلاصه یکروزی خودشون همه چی رو میفهمند و تو دلشون میگن مامان مارو گول میزده خنده شون میگیره که مثلا ما چه حرفهایی زدیم بهشون از نظر من فقط بگید که خدا تو رو گذاشت تو دل من بعدم دکتر در آوررد شما رو همین کافیه قبول میکنند و نیازی نیس حتما جای بخیه رو نشون بدی وقتی طبیعی هستی چون دیدم خیلی ها گفتن طبیعی هستیم چی بگیم نهایتش بهش بگید جای بخیه اش رو یه پماد خوب زدم رفته و زیاد مشخص نیست.این جواب خیلی منطقی هست و وقتی بزرگ شدند تو دلشون نمیگن مامان چی به ما گفته..
سلام درخواست دوستی بدید رفقا من مژگان هستم مامان آرسام
خودمون وقتی بزرگ شدیم و فهمیدیم بزرگترا یه مشت دروغ بهمون گفتن چه حسی داشتیم؟
چرافکرمیکنیم راستشو بگیم بده؟
چرافکرمیکنیم حقیقتو بگیم یعنی حرفای بزرگتراز سنش؟
میتونیم بازبان کودکانه به اندازه خیلی کم کم اطلاعات بدیم
لطفا کمی مطالعه کنیم وقت بگذاریم
بی اهمیت رد نشیم
این به رابطمون بافرزندمون مربوط میشه
اینکه چقدر بعدا به مانزدیکه
چقدر به جواب هایی که تاب حال شنیده اعتماد داره
چقدر نیازش باپرسیدن ازما رفع شده
ونیازنداشته سرچ هایی بکنه که خیلی بیشتر از سنش ببینه و شوک بشه
واسیب ببینه
میتونیم بگیم وقتی یه مادر و پدر همدیگه رو عاشقانه دوست دارن میتونن یه سلولی ایجاد کنن که تو بدن مادر رشد میکنه و کم کم تبدیل میشه به یه بچه. بعد مثال هایی از یه دانه بزنیم که میزاریم تو خاک و رشد میکنه یا مثالی از یه تخم مرغ که کم کم تبدیل میشه به جوجه... یعنی بیشتر فوکوس رو بزاریم رو رشد بچه بعد از عمل سکس و نه روی خود سکس.
من دخترم ۱۰سالشه تا حالا این اطلاعات بهش دادم که ما دعا کردیم و خدا بچه ی خیلی کوچیک گذاشته تو شکم من و داره بزرگ میشه من میرم دکتر وقتی دکتر متوجه شد بزرگ شده عمل میکنه وبچه رو بیرون میاره وبه نظرم تا همین حد کافیه ،در مورد بلوغ وعادت ماهیانه هم باهاش صحبت کردم،در مورد ضربه نخوردن وشخصی بودن الت تناسلی هم بهش توضیح دادم چون یکی دوبتر دیدم با خودش درگیره وداره بازی میکنه مجبور شدم توضیح بدم که اگر دست بزنی خونریزی میکنه واتفاق خیلی بدی میفته والحمدالله درست شد
بنظر من بچه تا وقتی بچست با همین پاسخ هایی که همه میدیم به بچه باید جوابش رو داد که مثلا من و بابایی دعا کردیم خدا تو رو دادو .....اما به محض ورود به آستانه بلوغ یه فیلم از راز بقا و جفت گیری مثلا حشرات براش بزاریم که متوجه بشه مرد و زن برای ایجاد بچه باید تماس بدنی برقرار کنن و بعد از اون به دخترها در مورد اندام های تناسلی شون و هایمن(بکارت)و پسرها در مورد رشد بدنی شون توضیح داد.به دخترها باید گفت که واژنشون حساسه و چیزی نباید داخلش بشه و خون پریود از اونجاخارج میشه (خیلی از دخترهابودن به علت بی اطلاعی و کنجکاوی به پرده شون آسیب زدن)بعد در مورد فیلم پورن باید توضیح داد که همش حقه سینمایی و این یه صنعته ببینید نگید وای بچه ما پورن ندیده چطوری از پورن بگیم.عزیزان بچه ما قبل از اینکه کسی بخواد بهش مواد روان گردان تعارف کنه بهش اطلاع میدیم که خطرناکه و باعث توهم و گاهی مرگ میشه پس در مورد پورن پیش دستی میکنیم و تا جایی که میتونیم ذهنیت بچه رو نسبت بهش خراب میکنیم.و وقتی تقریبا به سن ۱۷ سالگی رسیدن(دخترها)براشون در مورد ارگاسم میگیم ممکنه غریزی توی خواب بیاد سراغشون باید بگیم درسته ارگاسم لذت بخشه اما عین یه اژدها چه برای مجرد چه برای متاهل میمونه هر چی بیشتر پر و بال بدیم گرسنه تر میشه و بهتر از همه اینه دخترها رو از سن پایین کلاس ورزشی ثبت نام کنیم من در مورد دختربچه ها نظرمو گفتم چون خودم دختر دارم.انشالله همه بچه ها از گناه و آلودگی حفظ بشن.ببخشید پر حرفی کردم
عشقم بچته یا هوو و جاریت؟؟؟
مامان ها پسرم خروسک کرده چیکار کنم خیلی بد سرفه میکنه
دکتر بردم ۳تا قرص داده میترسم بدم بهش
مادرا بچه ازتون میپرسه من چجور ب دنبا اومدم؟
میگین من و بابا دعا کردیم؟؟؟
این چ مدل جواب دادنه
اصلا یه جوابی میدین که بی اعتمادی ب وجود میارین
ذهن بچه رو هم که بعدا متوجه شد چجور ب دنیا اومده نسبت ب دعا کردن خراب میکنین😐😐😐😐
سلام دوستان راجب سوال گهواره
من وقتی دخترم پرسید..
مامان ، ما آدما چطور بدنیا اومدیم ، از کجا اومدیم ، چرا اومدیم ،
پاسخ من.
من بهش گفتم گل دخترم ، من و بابا تنها بودیم ، باهم ازدواج کردیم ، که تنها نباشیم، یکم بود.وقتی بابا میرفت سرکار حوصله ی من سر میرفت کسی نبود بهاش حرف بزنم، بهش گفتم میشه باهم دعا کنیم ، خدابهمون یه بچه کوچولو بده ک وقتی بابا نیست من سرگرم باشم حوصله م سر نره دختر داشته باشم ک دوستش داشته باشم،
ما بعداز نماز هامون دعا کردیم ، خدا تورو گذاشت تو شکمم چون ت خیلی خیلی کوچولو بودی، بعد تو تو شکمم کم کم بزرگ شدی بعد که دیگه خیلی خوب رشد کردی ، با پا لگد زدی ب شکمم گفتی مامان میخام بیام پیشت منم رفتم دکتر ، و بیمارستان بستری شدم دکتر شکمم پاره کرد و تو اومدی خونمون، .شدی زندگی منو بابا .اومدی تا زندگی کنیم ، آدم خوبی باشی برا این دنیا ،
و دقیقا وقتی آزمایش بارداری دادم ، ومثبت بود ب دخترم چندین بار تو طول روز میگفتم حوصله م سر رفت بیا بریم دعا کنیم خدا یه نی نی بزاره تو شکمم تا رفیقمون باشه ، گفت باش مامان از اون روز ارتباط بهتری میگرفت شکمم بوس میکرد نازش میکرد بهاش حرف میزد. الان ارتباط خیلی خیلی خوبی با دختر ۲ ماه م داره
ماهی های دبگه خیلی گروندچکارکنم تن ماهی خریدم حالامیترسم بهش بدم همسازمونه میگم جیوه داره بچه هادومیکشه خیلی ترسیدم کمکم کنید
سلام مامانادخترم سه سالوپنج ماهشه تن ماهی بهش بدم خطرناک نیست میگن جیوه داره
کاش چند مورد جواب معقول سنجیده هم مینوشتین برامون که یاد بگیریم
سلام مامانا کمک کنید بچه ۱۱ساله می پرسه بچه چطور بدنیا میاد و اینکه شنیده که مامان و بابا باید کاری انجام بدن تا بارداریم بشیم حالا از من میپرسه مامان راسته حالا من چی بگم در جوابش ؟؟ ۱۱ سالشه نمیشه الکی جواب بدم کمک کنید ؟؟
سلام اول نظرشو میخوام تا بدونم چی فکر میکنه
همیشه میگن باید حقیقت روگف
اول باید ازش بپرسیم خودت چی میدونی ک چجوری اومدی پیش منو بابا
بعدم هرچی گف مناسب اون اطلاعات ک داره جواب بدیم
من خیلی تویی باردارم چوش میزنم غم میخورم هیچ عالم خوب نیست آیا به بچه تویی شکمم ظهر داره
همه ی ما کلام جسم گرفته ی خدا بر روی زمین هستیم
من که حقیقت رو گفتم
گفتم خداوند گفت روشنایی بشود روشنایی شد.
یه روزی خدا گفت گیسو بشود گیلدا بشود یا من یا بابا
خدا گفت و شد.
همهی ما کلام جسم گرفته ی خدا هستیم.
مطابق با کلام خدا باهاش حرف زدم .
وقتی سه سالش بود ازم پرسید منم گفتم خدا تورو بهم داد گفت خدا از کجا فهمید به تو بچه بده چرا به من نمیده
گفتم اخه تو باید بزرگ بشی بتونی نینی نگه داری مراقبش باشی و باید ازدواج کنی نی نی بابا میخوادباز گفت دلت از کجا میفهمه تو شوهر داری خاله که بزرگه اون چرا نی نی نمیاره دلش از کجا میفهمه شوهر نداره خلاصه که منو اچ مز کرد کلا
نه هنوز
بارینم یک سالشه
منمیگم خدا تورو گذاشت تو شکمم بد رفتیم دکتر بدنیات آوردیم
میگه تو دلت بودم 🥰🤣
باید بگیم از پیش خدا و بحث رو برای همیشه ببندیم حقیقتم هست 😆
اول ازش می پرسم ببینم خودش چی فکر میکنه
من ک بچم ب سنی نرسیده ک بخاد صحبت کنه ولی هربچه ی دیگه ایی اینوازم پرسیده مثلا اجبم یا داشیم گفتم وقتی بزرگ شدی خدت میفهمی الان ک کوچولویی✨✨✨
خوشگلا درخواست بدین ببینم چنتاییین♥😊
والادختر من همش میگه مادر منو دنیا اوردی بیا وانمود بازی منم عروسکمو به دنیا بیارم بعد میره بغل میکنه از اتاقش میاد بیرون میگه خدا خواست بچه دنیا اوردم 😐😐😂😂😂😂😂
پیام ها که شما خانم ها روان میکنیم به کجا هست
اول ازش میپرسم ببینم اطلاعاتش چقده (به سن بچه هم بستگی داره)بعد در حد سن خودش بهش اطلاعات میدم لازمم نیست مطلبو کاملا براشون باز کنیم یه چیز کلی ولی توش دروغ و این حرفا نداریم
اول میبینم خودش چی میدونه بعد یک پله بالاتر از اطلاعاتی که داره بصورت علمی باهاش گفت و گو میکنم
از طریق کتابی که مرتبط با تولیدمثل انسان هست
امروز بعد یک هفته رفتم خونه بابام شوهرم گذاشت رف مغازش تازه نیم ساعت بود رسیده بودم خواهرم یه چی گف بحثمون شدباهم فقط دلمو شکست دوس ندارم برم اونجا دلم خیلی شکوندن هیشکی هم نگف چرااینطورگفتی ازاول تواون خونه سربار بودم خیلی حالم بده دخترمو بغل کردم اومدم خونمون هیشکی نگف نرو بشین منم الان انقدر گریه کردم اون اصلا بهشون محل نمیده ها ولی نمیدونم مهره مارداره منه بدبختم دستموتاارنج عسل کنم میگن زهرماره
من اگر ازم پرسید بهش میگم من و بابا خیلی دوست داشتیم که خدا یه بچه ناز مثل تو بهمون بده خیلی دعا کردیم خدا هم تورو تو شکم من گذاشت رفتیم دکتر تورو از تو شکمم در آ
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
منم بهش میگم خدا همه رو آفریده به هر کیم صلاح بدونه ی فرشته خوشگلی مثل تو میده تا دنیاشون قشنگتر بشه بیشتر از خدا تشکر کنن
سلام دوستان گل
از روز ی که دخترم خودش شناخت سوال کرده بهش یاد دادم همچی خدا افریده الان خودش همیشه میگه هم ادما رو خدا افریده وبدنیا اورده بسیارم راحت این پدیرفت
میگم وقتی بچه بخوان مامان و بابا، دعا می کنن و اگر خدا صلاح بدونه توی دل مامان نی نی می ذاره
من می گم من بابات هم دیدیم عاشق هم شدیم با هم ازدواج کردیم بعد که چند سال گذشت من دلم خواست مامان بشم بابا هم دلش خواست بابا بشه تا تو بیای زندگی مون از این که هست زیبا تر و شاد ترش کنی پس من بابات خیلی محکم و عاشقانه بوسیدم اون بوسه رفت تو دل من شد تو ، خانوم دکتر با سند گرافی تو رو بهمون نشون داد من بابا ،خیلی خوشحال شدیم وقتی فهمیدیم که تو رو داریم آخه خیلی دوستت داریم وقتی هم تو دل من بزرگ شدی من رفتم پیش دکتر کمکم کرد تا به دنیا بیای
اگرم گفت چجوری از شکمت اومدم اگه سزارین بود می گم چون من خیلی حالم بد بود دیگه دکتر عمل کرد از شکم م اومدی بیرون
اگه هم طبیعی بود می گم چه طوری پی پی می کنی بچه هم همون طوری به دنیا می یاد
دخترمنم بارهاپرسیده..منم گفتم موقه ای که پدرومادرتصمیم میگیرن بچه دارشن اول به خدامیگن ودعامیکنن بعدش میرن دکتر بهشون قرص میده..مرتب بایدقرص روبخوره تاخداجواب دعاهاشونو بده..باکمال میل قبول میکنه وخوشحال میشه ازاین جواب
سلام، من بهش میگم ،همه بچه ها هدیه های قشنگ خدا برا مامان باباها هستن ،وتو هم یکی از اون هدیه هایی که خدا به ماداده
پسرم یه مدت همش میپرسید،منم بهش گفتم این قرصی که دکتر داده رو خوردم آبجیت اومد تو شکمم برا خودشم همینطور
من بهش میگم منوبابات توروازخداخواستیم وخداتوروتویی دلم گذاشت
من میگم ، خدا داده تو رو تو شکم بودی اومدی ،
من باشم اگر پسرم این سوال رو بپرسه بهش میگم وقتی مامان باباها دوست دارن و تصمیم میگیرن بچه ای داشته باشن، میرن پیش دکتر باهاش مشورت میکنن بعد میرن آزمایش میدن. یه اتاق امنی تو شکم همه مامانا هست که یه دونه توشه، این دونه شروع به رشد میکنه و بچه تشکیل میشه، وقتی اون بچه حسابی بزرگ شد، دکتر اون رو از شکم مامان درمیاره و میزاره تو بغل مامان بابا ♥️
گوشواره های قشنگ درست میکنم کار دست خودم جنوبی قیمت مناسب از حلقه های کوچیک تا بزرگ
من میگم من بابات همو خیلی دوست داشتیم بعد خدا دید من بابات خیلی همو دوست داریم گفت که بیا این جعبه کادو رو بگیر ماهم گرفتیم دیدیم تو توی جعبه مخملی قرمزی.
سلام چرا من چهار ماه تویی شکم بچه دارم ولی هیچ حس مادری ب ایش ندارم
بهش میگم تو شکمم بودی
آبجیم به بچه هاش گفته من یه قرص خوردم شما تو شکمم سبز شدین بعد رفتم بیمارستان دکتر عمل کرده شما رو درآورده خوبه جای سزارین داره حالا اگه من طبیعی بشم نمیدونم چجوری بهش بگم از کجا اومده😅
سلام مامانا خوبین کنافه پوست صورتم باز شده چکار کنم کرمی چیزی میدونین بهم بگین🫀🫀🫀
میگم بهش که زمانی که منو بابات باهم ازدواج کردیم همه به ما هدیه دادن خدای مهربونم تورو به ما هدیه داد
من آبجیم چیزی بهش نگفتیم ولی الان من باردارم بهم میگه میخای بچه دربیاری😶🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
من میگم
اونموقع که من و بابا با هم ازدواج کردیم مهمونی گرفتیم همه ی اقوام رو دعوت کردیم هرکدوم به ما یه هدیه دادن،یکی ساعت داد یکی انگشتر داد....
خداجونم تورو به ما هدیه داد.
بهش ی دونه میدم بگم بکاریم ـ بعد میگم من اون دونه رو که بابا گرفته بود خوردم و هی رشد کردی تو دلم و بزرگ شدی و بخیمو نشون میدم میگم از اینجا دنیا اومدی و ذکر میکنم مامان باباها میتونن فقط. البته بستگی به سن داره این فک کنم تا هشت نه سالگی جواب بده.
من به دخترم قبل اینکه اصلا تمچین سوالی براش پیش بیاد بهش گفتم تو توی دلم بودی یه روز دلم درد گرفت رفتم دکتر خانم دکتر معاینه کرد گفت نفس خانم دیگه میخاد از دلت بیاد بیرون بیاد بغلت منم خوشحال شدم خانم دکتر تورو از تو دلم در اورد گذاشت تو بغلم
داداشم پرسیده مامانم گفته بود میره بابا داروخونه قرصشو میگیره میخوری حامله میشی بعد گفته بود الان فقط یه قرصه تو چرا نمیخوری یه داداش برا من بیاری بعد مکث کرده گفته منم بخورم حامله میشم مامانم گفته فقط رو خانما اثر داره دیگه بعد گفته هر دختری بخوره حامله میشه مامانم گفته نه فقط اونایی که ازدواج کردن😶😂دیده خیلی سوالاش موزمارانه است صداشو ضبط کرده🤪هفت سالش بوده الان هش سالشه
من میگم من و بابا دعا کردیم که خدا بهمون یک بچه بده و خدا تورو توی دل من قرار داد.کم کم بزرگ شدی توی دلم و ما رفتم بیمارستان و دکترا تورو از توی دلم در آوردن
س مامانا کی کپسول روغن گل مغربی در ماه اخر استفاده کرده میشع بهم بگین خوبه استفادش کنم و فقط شبا میشه استفادع کرد یا روزاهم میتونم
وقتی این سوال رو میپرسن یعنی در جریان همه چی هستن و فقط میخوان یک مهر تایید هم از تو بگیرن پس الکی گول نزنیم خودمونو😄
سلام مامانا ببخشید این جا سوال میکنم میگم دخترم سرما خورده سرفه و آبریزش بینی و دسشویی رنگ سبز هست میتونید راهنماییم کنید بهش چی بدم
من دوست دارم پسر باشه ولی سمت چپ است خیلی کنجکاوب هستم چی باشه
من از بچگی پسرم یعنی از ۳ سالگیش که دخترخالش رو دید بهش توضیح دادم، وقتی خدا میبینه یه بچه ای هم بابا داره هم مامان ،اون بچه رو میذاره تو شکم مامان تا بزرگ بشه و دکترا درش میارن، ولی اگه بابا و مامان تنها باشن خدا بچه رو نمیده.
من چون فرزند دومم رو باردار بودم و پسرم دید، خودش شاهد بزرگ شدن شکمم بود و همش گفتم تو هم تو دلم بودی بزرگ و بزرگ تر شدی رفتم پیش خانم دکتر شما رو از تو دلم در آورد . هیچ مشکلی هم نداشت . جای عملم رو هم ک دیگه فقط یه خط بود بهش نشون دادم. گفتم از همینجا درآورد. فقط پرسید دردت اومد؟ گفتم نه. خیلی خیلی کم بود دردش🫤🫤🤣 چون خانم دکترا خیلی کارشونو بلدن...
پسر من خودش فهمید وقتی بچه دوم رو باردار شدم گفت مامان من و آبجی از تو شکمت اومدیم دکتر شکمت رو پاره کرد خخخ
کاش این سوال هارو مطرح میکنید ذهن مادرها رو هم درگیر میکنید جواب درست و منطقی ،درست و غلط رو هم بهمون آموزش بدین ،خب من از الان که به دنیا نیومده بابت فکر کردن زیاد به جواب این سوال اذیتم 🤦🏻♀️🥺
من اول میگم از بهشت اومدی
بعد اگه سوالات پیچیده تر پرسید در حد سنش جواب میدم
فقط موندم تو جمعا که درباره زایمان طبیعی و سزارین حرف میزنن چطور فرقشا توضیح بدم🤦
دختر من همیشه میگه ما آدم ها رو خدا نقاشی میکنه همین
خدا تورا به من داد
میگم لک لکا اوردنت 😂😂😂😂
اگر ازم پرسید میگم منو پدرت عاشق هم شدیم و باهم ازدواج کردیم و خدا تورو تو بدن من قرار داد تا بشی هدیه یه ای از طرف خدا برای منو بابایی هرچند بچه ی من هنوز کوچیکه اما اگر یه روزی برسه که بپرسه همینو میگم بهش 🥰🥰🥰🥰🧿🧿🧿🧿
میگم از تو شکمم دنیا اومدی
پسرمن ازم نپرسیده
ولی من بهش گفتم تو تودلم بودی خیلی کوچولو بودی بعد کم کم رشد کردی بزرگ شدی بعد رفتم دکتر شکمم پاره کردن تو دراوردن.
پسرم عاشق اجزای بدن و دکتر بودن.
تمام عملکردای بدن انسان براش توضیح دادم و خیلی دوس داره.
مغز،قلب،روده،معده،گوش و .....
والا کارتونایی ک اینا میبینن همچیو میدونن مثلا پسر من ۵سالشه میدونه تا ازدواج نکنی بچدار نمیشی میگه بعد ازدواجتون خدا منو بهتون داد بعدم رفتی دکتر منو ار تو شکمت دراوردن
ی مشاور بود میگف ک اصلا ب بچه ها دروغ نگین بزارین از خودتون بشنون ن از بچه های دیگ یا افراد دیگ بهتره ک بهشون بگین وقتی زنو مرد باهم ازدواج میکنن عاشق هم میشن به هم عشق میورزن همو دوس دارن اینقدر عاشق هم هستن ک بچه دار میشن بچه دار شدن هم فقط مخصوص بعد ازدواج هست وقتی دوتا ادم اینقدر بزرگ میشن ک باهم ازدواج کنن بعدش نینی دار میشن
جواب به سوالات بچه ها باید کوتاه و خلاصه و مفید باشه .
نباید ذهنش درگیر تر بشه ،نباید توضیح طولانی بدین و نباید تازه سوتی ای بدیم که سوالات بیشتری مطرح کنه .
میگم از شکمم. من تو رو به دنیا آوردم.
به همین سادگی
من میگم خدا تو رو گذاشت تو شکمم، بعدش رفتم دکتر تو رو بیرون آورد از شکمم
هیچ میگم لک لک ها تورو اوردن انداختن جلوی در خونه رفتن😂😂😂
من مرحله به مرحله براش توضیح میدم هرچقدر سوال بپرسه کودکانه نمیگم یا دروغ نمیگم چون میدونم بعدااصل قضیه رو میفهمه و دیگه اعتمادش رو ازدست میده به من،بهش سعی میکنم ساده بگم و لزومی نداره همه چیز رو بگم همین که بفهمه از ترکیب دو ژن به وجود اومده و خداوند هم دراین راستا نقش داشته کافیه سیاست من طوریه که میدونم حرفم رو قبول میکنه اگر بزرگترم بشه یا ازکسی چیزی بفهمه بعدا به حرفم نمیخنده
حالا توی سند ۲۰۳۰میگه برای بچه پنج ساله رابطه رو توضیح بدین.مثلا عکس هم داره خاتم و آقای عریان خانم زیر و آقا بالا و روشون پتو کشیدن.بعد خارجی ها وقتی بلوغ میشن رابطه رو زود تجربه میکنن و تا موقع ازدواج صبر نمیکنن ولی در فرهنگ ما بچه هر چی زودتر متوجه رابطه جنسی بشه چون نمیتونه تجربه کنه بشدت اذیت میشه آشفته میشه و به خودارضایی رو میاره.......خدایا همه بچه های ایران زمین رو در پناه خودت از آلودگی ها حفظ کن.
مامانا لباس بچگانه و نوزادی خوشگل و با کیفیت با کمترین سود.
به پیج روبیکای من یه سر بزن
https://rubika.ir/baaby_city
یا
@baaby_city
اینستا:baabycity2023
خیلی جواب منطقی ای بود آفرین به شما بانو🙏💯
خدا تورو بمن داد
من وقتی دخترم ازم پرسید گفتم رفتم دکتر برام آمپول زد 😁😁
سلامبسته اش چ جوری سفارش دادی غیر از پیج اینستا
خانوما ببخشید چه موقه باید به بچه پستونک بدم?از کجا بفهممـ گشنشه یا نه
دخترمن هنوزبه سنی نرسیده که اینوبپرسه ولی فکرمیکنم بچه های الان آنقدرباهوش وکنجکاون که درسن کم متوجه میشن که چطوری وازکجااومدن....
دخترجاریم که پنج سالشه یه بارازم پرسیدکه زنعموآدم چطورحامله میشه واقعانمیدونستم چی جوابشوبدم فقط تنهاچیزی که تونستم بگم این بودکه گفتم پدرومادرش دعامیکنن میگن خدایابهمون بچه بده خداهم بهشون بچه میده وزن حامله میشه
یه باردیگه هم اومدگفت من دیگه توی اتاق خواب خودم میخوابم ودیگه بزرگ شدم نبایدکنارمامانم بخوابم شایدمامان وبابام باهم کاره خصوصی داشته باشن نبایدکه من ببینم...
حس میکنم بچه های الان خیلی زودمتوجه همه چیزمیشن
دخترخالم به دخترش گفته مامان باباها باید برن ثبت نام کنن که بهشون بچه بدن😂😂😂
من یه جا خوندم ک اگ کودک این سوال پرسید بگین دیدی مثلا وقتی یه دونه رو میکاریم و بهش آب میدیم میزاریم جلو نور اون کم کم بزرگ میشه و قد میکشه توام مثل اون دونه خدا تورو گذاشت تو دل من و منم انقدر بهت رسیدم و ازت مواظبت کردم تا کم کم بزرگ شدی و اومدی پیشمون
پسر من خیلی کوچیک بود که ازم پرسید گفتم من و بابا از خدا خواستیم تورو بهمون بده خدا هم تورو گذاشت تو دلم وقتی بزرگ شدی از تو دلم درت آوردن.من چون سزارین بودم خط عملم رو نشونش دادم و چون دید خیلی راحت قبول کرد
هنوز نه😁
والا از من هی میپرسن منم میزنم به شوخی و بهشون میگه ازبازار خریدمتون چون منم بچه بودم مامانم بهم همینو میگفت بعضی وقتا هم بهم میگفت از آشغالا پیداکرده منو 😅😂😂😂
من گفتم منو بابا هموبغل کردیم ب خدا گفتیم بچه میخایم خدام توروگذاشت تو دلم
یادمه یه دوست داشتم به بچه هاش می گفت لک لک ها تو رو آوردن به یاد اون انیمیشین.
ولی من به بچه ام میگم تو هدیه و نعمت خدایی وقتی خدا دید من و بابات اینقدر همدیگر رو دوست داریم و عاشق هم هستیم خدا هم لطف کرد و تو شدی هدیه عشقمون ❤
پیش خدا دعا کردیم و از خدا خواستیم تو به ما بده خدا هم دعا ما رو قبول کرد
پسر من هنوزکوچولوه ولی اگه ازم پرسید و خودشم اطلاعات کافی نداشت بهش میگم که توی شکم تمام دختر ها یه نی نی کوچولو هست که خیلی ریزه و دیده نمیشه(تخمک)و قتی که بزرگ میشن اون نینی هم باهاشون بزرگ میشه و وقتی که ازدواج میکنن و تکمیل میشن یعنی مامان بابا هست نینی تند تند بزرگ میشه و بعدشم دکتر از تو شکم مامانا درشون میاره
سلام خانما دخترم کم خونی داره دکتر قطره اهن لیپوزوفر داده بعد دوماه دوباره باید آزمایش بده میخواستم بدونم کیفیتش چه جوریه
وای دختر من بهش گفتم منو بابا دعا کردیم تا خدا تورو بهمون بده بعدم خدا تورو گذاشت تو دلم گفت پس چرا من مثل بابایی ام گفتم نمیدونم خب خدا خواسته گفت به نظرم چون وقتی من یه دونه کوچولو بودم خدا منو گذاشته تو دلت بابایی منو ناز میکرده و از روی دلت بوس میکرده و باهام حرف میزده منم برا همین شکل بابایی شدم گفتم اره شاید برا همینه
الان همش شکممو میبوسه میگه داداشی شبیه من میشه چون همش منو حس میکنه صدامو میشنوه
موندم اگه شبیه دخترم نشد چی بگم بهش☹☹☹
این ماماتشخیص جنسیت میده عالیه واقعا
اینستا nini_bardari99
روبیکا و ایتا nini_bardari99
وات ساپ 09055484640
مامان من میگفت بهم خدا تورو بهمون داد ازش خواستیم اونم تورو گذاشت تو شکم من تا به دنیا بیای منم هرکی حامله بود میدیدم میگفتم خدا بهت نی نی داده🙂🙂
اصن خطا نکن.منم الان بچه سومم خداخواسته اس هنودنیا نیومده'شوهرم اولاش دعوامیگفت بنداز منم داشتم قانع میشدم ب حرف یکی ازدوستام گوش دادم
اتفاقا بعدمدتی رفتم ماما دیدم ی خانومی انداخته دیونه شده داغون گریه وزاری میکرد اتفاقا میگف باید حامله شم تاعذاب وجدان کشتن اون یکیو یادمبره.
گفتم خدایا صدمرتبه شکرت ک خریت نکردم
الانم شوهرم دلش نرم شد لحظه شماری میکنه ک کی بیات
زن عموش بارداربود اونو دیده میدونه که داخل شکمم بوده و وقتی که شکمم بزرگ شده رفتیم دکتر شکمم باز کرد وتوبه دنیا اومدی فعلا تاهمین حدقانع شده ولی یادمه خودم ۸سالم بود مامانم بارداربود یه باره دردش گرفت رفتم دنبال مادربزرگم اومدم تا خونمون شلوغه و مامانم زایمان کرده وتا اون روز فک میکردم دکتر شکمم مامانا رو پاره میکنه و وقتی دیدم که شکمش پاره نیست کم کم کنجکاویم شروع شد وبین هم سن وسال هام کشف کردم که ازجاهای دیگه هم بیرون میاد و بعضی وقتا حالم از این قضیه بهم میخوره وحتی دوست نداشتم خودم بارداربودم طبیعی زایمان کنم😐😐😐
نمیدونم
ازم پرسیدوبهش گفتم ازبیمارستان خریدیمت
لك لك ها تورو اوردن
بهش میگم منو بابایی خیلی همدیگه رو دوس داشتیم، فقط تو رو کم داشتیم دلمون میخواست تو زندگیمون باشی از خدا خواستیم تو رو بهمون بده خدا حرفمونو قبول کرد و تو رو گذاشت تو دلم، بعدش ک تو اونجا حسابی رشد کردی رفتم بیمارستان و خانم دکتر تو رو از تو دلم بیرون اورد، با تخیل کودکانشون فکر کنم این جور دربیاد☺
قشنگای من 🌈😍
عکس آتلیه ای درست میکنم با هر تمی که بخواین🔰🔰🔰
🟣 ماهگرد
🟣 نوزادی
🟣 تولد
🟣 دندونی
🟣 خانوادگی
🟣 محرمی و ...
🟢 شماره برای پیام در
🌈روبیکا🌈 تلگرام🌈ایتا🌈 واتساپ:
09395267869
✅🟣روبیکا کانال دارم نمونه کارام اونجاست
✅💜فایل باکیفیت قابل چاپ
🟢💜 ادیت عکس فقط و فقط ۲۰ تومن😍😍😍
🟢💜نگران نباشید چون تا کسب رضایت نهایی کار دوباره ادیت میشه ♾
اینم بچته مثل اون دوتا که داری میتونی دست به قتلش بزنی
منم جواب مامان سوگند به دخترم میگم
مامان سوگند جواب خوبی داده آفرین بر شما
خوب واقعا باید چه پاسخی داد؟🤔 همه فقط میگن استرس نگیرید، خوب وقتی نمیدونیم چی باید بگیم استرس میگیریم دیگه😶🌫️
بهتر قبل از هر توضیحی از کوچولو بپرسیم نظرخودت چیه به نظرت از کجا اومدی؟؟ تا سطح اطلاعاتشو بدونیم و متناسب با دانسته هاش براش توضیح بدیم
من ب دخترم گفتم منو بابایی ک عروس دوماد شدیم خداجون گف شما چ خانوم اقای مهربونی هستین بهتره یک فرشته بهتون هدیه بدم ک شما مامان باباش بشین.بعد تو رو گذاشت توو دل مامانی و یه روز من رفتم دکتر و خانوم دکتر تو رو از توو شکم مامانی دراورد و بهمون داد😄❤️
حالا نمدونم خوب بهش گفتم یا ن.
ولی خب الان میدونه ک بچه ها ب کمک خانوم دکتر از شکم مامانشون میان بیرون ن از توو اسمون و دریا و روی درخت😄😄😄
نه خوب میدونه که خودش نمیتونه وفقط بزرگترهامیتونن
میگم تو هدیه خدایی هرچند ک به اون مرحله نرسیدیم هنوز
من گفتم ما نی نی خواستیم از دکترا رفتیم تو خوشگل را گرفتیم🤣🤣
متناسب با سن کودک بهش پاسخ میدیم، از توضیحات اضافه خودداری میکنیم همین قدر که پاسخ سؤالش رو یافت کافیه. از دروغ گفتن یا طفره رفتن در پاسخ به سوال کودک پرهیز کنید زیرا از افراد دیگری خواهد پرسید و ممکنه اطلاعات اشتباهی دریافت کنه و ذهن و فکرش برای همیشه آشفته بشه.
من در جواب این سوال بهش گفتم من و بابا دعا کردیم و از خدا خواستیم یه فرزند سالم و صالح بهمون هدیه بده و خدای مهربون یه دونه کوچولو گذاشت تو دلم ( من متوجه نشدم کی گذاشت) فقط یه روز تو دلم یه حس عجیب داشتم رفتم پیش یه دکتر مهربون که از شکم مامانا عکس میگرفت اونجا فهمیدم تو رو دارم. من و بابایی خیلی خوشحال شدیم و برای آمدن تو وسایل خریدیم و ...
من دخترم هشت سالونیمشه پرسیدگفتم بایددعاکنیم که خدابهمون یه نینی بده وخداهم دعامونوبراورده میکنه ومیده ومیره توشکم من ،🙂
قشنگای من 🌈😍
عکس آتلیه ای درست میکنم با هر تمی که بخواین🔰🔰🔰
🟣 ماهگرد
🟣 نوزادی
🟣 تولد
🟣 دندونی
🟣 خانوادگی
🟣 محرمی و ...
🟢 شماره برای پیام در
🌈روبیکا🌈 تلگرام🌈ایتا🌈 واتساپ:
09395267869
✅🟣روبیکا کانال دارم نمونه کارام اونجاست
✅💜فایل باکیفیت قابل چاپ
🟢💜 ادیت عکس فقط و فقط ۲۰ تومن😍😍😍
🟢💜نگران نباشید چون تا کسب رضایت نهایی کار دوباره ادیت میشه ♾
بخدا کلافه شدم موندم بندازم یا نگه دارم آخه من تو بچه اولم نازا بودم ۸سال بعد خدا یه دختر داد بهم دیگه پیشگیری نکردم بعد ۴سال پسرم اومد باز پیشگیری نکردم الان باز حامله ام موندم بخدا خیلی کلافه ام که نگه دارم یا بندازم 😭
خانمها من الان برای سومین بار باردارم ولی میخام زود بفهمم جنسیتش چیه بیار فقط ترش و شور دوس دارم ولی همه چی میخورم از هیچی حالم بهم نمیخوره تو دوتای اولم هم هیچی نفهمیدم هااا میشه راهنمایی کنید ممنونم
من پیج درنا شریفی رو تو اینستا فالو کردم خیلی مطالبش کاربردیه
بسته اموزشی هم داره تربیت جنسی رو گرفتم دارم برای بچم استفاده میکنم خیلی خوبه تو اینترنت بزنین سلام اگاهی سایتشو باز میکنه
سلام خوبین وآله من به بچه هام نگفتم ولی خودشون میدونن پسرم که ۴ساله اش هس میگه مامان حامله ای برام داداش بیار
سلام پسرم 3ساله هست فقط ده تاکلمه میگه دیگه چیزی نمیگه خیلی ناراحتم
ربطی نداشت اما خاستم بپرسم🥰
سلام خانوما دخترم سینش خس خس میکنه و تک تک سرفه داره چی بهش بدم تا خوب بشه
میگم بارداری یعنی حاملگی یعنی تو رفتی توی دل من،روح دمید یعنی خدا زندگی بخشید ژن هم کوچکترین عامل خصوصیت های ادم هاست هروقت بزرگ تر بشی بیشتر میفهمی
بستگی به سنش داره اگه خیلی کوچیک باشه که کودکانه اگه بزرگتر باشه براش تو ضیح میدم ن خیلی دقیق ولی جوری که قانع بشه
⭕️خانما میدونم سوالم بی ربط هست. ولی ممنون میشم جواب بدین
ب نظرتون فلاسک یونیک بهتره یا تویست شیک؟؟؟؟؟
منم بانظرمامان sevdaموافقم👍
دخترم پرسیدچطوری اومدم باباش گفت من بامامانت ازدواج کردم کار کردم پول دادم مامانت جمع کردتاقلک پرشدرفتیم بیمارستان توروخریدم بچه ام بدبخت هرروزپول جمع میکرد گفت قلک منوببریدیک آبجی برام بخریدمن میموندم چی بگم تاخداوندحسیبه کوچولو رودادبهمون
منم دخترم پرسیدمامان عروسی تووباباروندیدم من کجا بودم همسایه ای داشتم گفت عروسی پدرومادرت مادربزرگ پدریت توروآوردخونه ماگذاشت گفت فضولی میکنی همه رفتندعروسی دخترم هرروزبامادربزرگش دعوامیکرد چرامنونزاشتیه عروسی بابام مامانم تازه الان عروسی کرده شانزده سالشه میخنده حرف میزنه میگه من تازه میدونم هنوزاصلانبودم عروسی شما😂😂😂😂
من که نمیتونم دروغ بگمچون از اول پسرخونده مهمش میگفت آبجی میخام بجز اون اوایل بارداری اولم ک مامانش یادش داده بود که بزنه توشکمم و بچم بمیره نمیزاشت باباش تواتاق من بخابه دیگه باهام دوست شدیم وخودش لو دادکه مامانش یادش میداده کمکم گف چرا مامان امیرعباس آبجی اورده تونمیاری منم بهش گفتم باید منوبابایی باهم بغلی کنیم بعدتودعاکنی خدابهت آبجی یا داداش بده من حامله بشم نینی بیادتوشکمم بزرگ بشه بریم بیمارستان بیاریمش وچون شب تاصبح درد کشیدم طفلی بیداربودوهی میگفت بیا دست منوبگیرفشاربده دیگه خودش میدونه ازکجا اومده چجوری درست شده باز میگه همینجوری که داداشی اومدتودلت بزرگ شد کمرت دردمیکردمن سرموگذاشتم روشکمت لگدمیزد یه آبجی بیار ما که گوسفندبودیم اما بچه های الان خیلی باهوشن
من که نمیتونم دروغ بگمچون از اول پسرخونده مهمش میگفت آبجی میخام بجز اون اوایل بارداری اولم ک مامانش یادش داده بود که بزنه توشکمم و بچم بمیره نمیزاشت باباش تواتاق من بخابه دیگه باهام دوست شدیم وخودش لو دادکه مامانش یادش میداده کمکم گف چرا مامان امیرعباس آبجی اورده تونمیاری منم بهش گفتم باید منوبابایی باهم بغلی کنیم بعدتودعاکنی خدابهت آبجی یا داداش بده من حامله بشم نینی بیادتوشکمم بزرگ بشه بریم بیمارستان بیاریمش وچون شب تاصبح درد کشیدم طفلی بیداربودوهی میگفت بیا دست منوبگیرفشاربده دیگه خودش میدونه ازکجا اومده چجوری درست شده باز میگه همینجوری که داداشی اومدتودلت بزرگ شد کمرت دردمیکردمن سرموگذاشتم روشکمت لگدمیزد یه آبجی بیار ما که گوسفندبودیم اما بچه های الان خیلی باهوشن
تاحالا پسرم نپرسیده
ولی بعضی وقتا میگه مامان مرسی که منو خریدی
این که از شکمت امده و خدا گذاشته شما رو اونجا کافی و مفیده
من به بچم اینو میگم که یه ژن از من و یه ژن از بابات رو گرفتن ترکیب کردن بعد هم گذاشتن تو دل من خداوند هم در تو روح دمید و من باردار شدم بعد۹ماه هم بدنیا امدی اینطوری بچه رو نه گول زدم نه چیزای بد تعریف کردم و بچمم فهمیده که منو پدرش و خواست خدا در به وجود امدنش دخیل بوده والسلام
من خاهرم خیلی میپرسید گفتم روزازدواج ک زن وشوهر ب همدیگه حلقه میدن توی حلقه تخم بچه ی زن هروقت دستش کنه حامله میشه
توعقدم همش میپرسیدم آبجی کی حلقه تخم دار میخرین منم میگفتم موقع عروسی دیگ 😂
احتمالا ب ماهلینم همینو بگم 😂😂😂
پسرم ازم پرسید گفتم خدا تورو انداخت شکمم منم زایمان کردم به دنیا اومدی،ولی وقتی از باباش میپرسه جواب باباش اینه:رفتیم مغازه به مامانت گفتم کدوم یک از بچه ها شبیه منه،مامانت هم تورو نشون داد منم گرفتم بغلم آوردم خونه بعدش کلی میخنده پسرم هم هنگ میکنه نمیدونه بخنده یا..
مم ب پسرم گفتم ک پول جمع کردیم با بابا دادیم دکترا تو رو گذاشتن تو دلم بعد غذا خوردم غذا خوردم تا بزرگ شدی درت اوردیم🤗... حالا همیشه پول جمع میکنه تو قلکش ک نی نی آبجی بخریم🥰
یادمه داشتیم فیلم عروسی مامانو نگاه میکردیم خواهرم از بابام پرسید من کجام بابامم گفت تو کمرم منم پرسیدم خب چجوری رفت تو شکم مامان هیچی دیگه بابام قاطی کرد تلویزیونو خاموش کرد گفت برین کپه مرگتونو بذارین ماهم تو آرامش بکارمون برسیم خاستم بگم بچه های الان همه چیومیدونن ما دور ازجون گاو بودیم😆😆
من سوال میکنم تو چی فکر میکنی پسرم . ببینم کلا چی تصور میکنه و چقدر میدونه . چیزی دیده و شنیده یا یک کنجکاوی ساده است . بعد میگم پدر و مادر ها وقتی همدیگر و دوست دارند و با هم مهربون هستند . از خدا بچه میخوان . خدا هم بهشون نی نی میده .
مختصر و کوتاه دوره های تربیت جنسی بخرید از مشاوره ها خودتون راحت کنید 😂 ما حریف این با هوش ها نمیشیم
سلام مامانا میگم نمیدونم من چرااینقد علاقه دارم درباره سرنوشت امام مخصوصن امام زمان بدونم فک کنم از فصولیع خلی دوسدارم دربتره امام زمان بدون مخصوصن ظهورش زندگیش
من به دخترمیگم یه قرص هستداونومیخوریم تومیری توشکمم بعددکتراشکم منوعمل میکنن توبه دنیامیای
من دخترم هنوز ده ماهشه..
اما بچه ک بودم..
وقتی پرسیدم
گفتن تو ی بچه گربه بودی اوردیمت خونه غذا بهت دادیم شب خابیدی صبح پاشدی دخترمون شدی
لعنتیاااا با این حرفشون یادمه تا ی مدت طولانی میو میو میکردم میخاستم برگردم ب هویت اصلیم😑😑😑
والا بچه های امروزی یکی مث پسر من
بهش میگم پسرم من و بابا تورو خریدین باپول.میخنده و میگه نه مامان داری دروغ میگی ..میگم پس از کجا اومدی .شکم منو نشون میده میگه من اون تو بودم 😆😅😅😅😅
دخترم الان ۹سالش هست وقتی ۷سالش بود ازم پرسید منم گفتم یه قرصی هست به اسم فرص بچه اونو میخریم میخوریم میره توشکممون اگه خدا خواست بچه میشه اگه خدا نخواست خراب میشه ازبین میره وچون بارداری دومم رو ناخواسته باردار بودم ووقتی شنیدم باردارم کلی گریه کردم ازم پرسید مامان اگه دوست نداشتی پس چرا قرص خوردی درجوابش گفتم من قرص نخوردم تو انقدر دعا کردی که بچه داربشیم اینو خدا خودش دلش خواسته بزاره تو شکم من تا دعای تو برآورده بشه خلاصه که هیچی هرروز هزاران سوال
میگم از کمر بابات🤣
وااای ی سری داشتیم فیلم عروسی بابام اینارو میدیدیم ابجی کوچیکم گف پس من کجام بابام گف تورو خونه گذاشتیم گفتیم نبریمت فضولی میکنی قهر کرد
وگرنه ی همسایه داریم برگشته ب بچش گفته من موقعی رفتین بیمارستان ابجی رو بیارین کجا بودم تو عکس نیسم باباش گفته پشتم بودی دیده نشدی تو عکس 😐🤨
من اولین فرزند رو باردارم هنوز این سوالا ازم پرسیده نشده
اما خودم که بچه بودم از مادرم میپرسیدم بچه ها چجوری بدنیا میان در جواب میگفت از پودر لباسشویی بیرون میان منم از اونجایی که دوس داشتم خواهر دار بشم میرفتم پودر لباسشویی میریختم زمین میگفتم پ خواهرم کو چرا نیس😆 مادرم میخندید میگفت خب تو همشون که نیس شانسیه منم ساده باور میکردم😆
دختر منم پرسید.چون ماشالله زرنگن و نمیشه دروغ گفت بهشون جوری گفتم که دوروز دیگه حرفم دروغ نباشه .بگه مامانم دروغ گوعه.
گفتم من و بابا دعا کردیم.خداتو رو گذاشت تو دلم.بعد رفتیم دکتر خانوم دکترا چون بلدن تورو دنیا اوردن.پرسید از کجا دنیا میاره.گفتم از تو شکم مامانشون..والسلام...نه دروغه ن راست...
منم گفتم اول باید عروسی کنیم بعد بریم دکتر تا خدا به ما نی نی بده بعد گفت چرا عروسی گفتم اخه باید بابا پول در بیار و کمک کنه تا نی نی بزرگ بشه من که نمی تونم تنهایی نی نی بزرگ کنم سخته
دختر من پرسید و من به دختر ۶ سالم گفتم که مامانا و باباها وقتی نی نی بخوان باید برن پیش خانم دکتره بهشون قرص و آمپول میده خداهم یه نی نی بهشون میده اگه کسی نی نی داشته باشه تو شکمش یعنی خدا خیلی دوسش داشته مثل شما که خدا خیلی منو بابایی رو دوس داشته که شما رو به ما داده و من ازش خیلی ممنونم که یه دختر خوشگل و عاقلی مثل شما رو بهمون داده... اونم کلی ذوق میکنه و میره ولی چند جا تو فیلمها و کارتنها گفته شده که بچه هارو لک لکها میارن تو شکم مامانا و اینم یوقتا ازم میپرسه لک لکها مارو آوردن منم خیلی رک میگم که نه مامان جون منظورشون از لک لک همون خداس اینا میگن لک لک که کوچیکترا خندشون بگیره 😅 و بازهم میخنده و میره
خلاصه دهنمان سرویسه تا اینارو ما بزرگ کنیم
چه بد انگاری ادم حس میکنه بچه سر راهی یا مال یه کس دیگست
احسنت
من دخترم 7سالشه گفتم چون تو خیلی دختر خوبی بودی وخدا دوست داشت یه خواهر کوچولو گذاشت تو دلم برات
من داشتم بش فکر میکردم به ذهنم رسید که بگم که داخل شکم همه خانما یه جایی هست برای رشد نینیا وقتی بچه بخوان میرن دکتر و دکتر یه خون از بابا میگیره میزنه داخل شکم مامان بعد بچه شروع به رشد میکنه اینجوری نقش پدر فعال میشه.
پسرم ۴ سالشه تا الان نپرسیده بود ولی وقتی دخترم دنیا اومد ازم پرسید منم گفتم از تو شکمم دخترا آوردن که با تو بازی کنه تنها نباشی
تاجایی که باید بدونه بهش میگم!
اگه پرسید من از کجا اومدم بهش میگم منو بابایی نینی خیلی دوست داشتیم دعا کردیم و خدا تورو توی دلم گذاشت
من میگم خدا تورو گذاشت تو دلم رفتم بیمارستان از دلم اومدی بیرون اخه ذهن بچه ها انقد یاری میکنه هنوز جوری نیست ک بتونی بگی وقتی بابابات ازدواج کردم از خدا خواستیم بعد میگ ازدواج چیه هخخخ
گفتم . یادته یه روز بابا حلوا شکری آورد برام گفت برای تو خریدم نگو به قصد اینکه خدا بهمون پسر بده آورده برام.از این پسرم دخترم گفت پس من چطور کفتمذباز بابات نگو دلش دختر میخاست برام انار خرید گفت بخور منم خوردم نگو تو توش بودی وارد دلم شدییی
اکثرا دخترام میپرسن پسرا تو این حس حال نیستن
من بهش میگم من وبابایی یک روز دعاکردیم خدا یک بچه خوب وخوشکل وسالم بهمون بده، بعد خدا تورا گذاشت تو شکم من
خب برامون توضیح بدید باید چی بگیم
من همیشه دنبال جواب این سوالام برای اینکه ازم بپرس چی جواب بدم 🤔
قضیه لک لکا😅😅
دخترم نپرسیداین سوال روهنو
من بهش میگم وقتی دونفر خیلی همو دوست داشته باشن و ازدواجکنن
بعد ک تصمیمگرفتن بچه داشته باشن
از خدا میخوان بهشون بچه بده
بعد با کمکدکتر شما از شکممامانی میای بیرون
دختر من یه بار پرسید گفتم دونفرکه همدیگرو دوست دارن باهم ازدواج میکنن بعد که میخوان بچه دار بشن میرن دکتر یه شربت میده باهم میخورن بعد مامان تو دلش بچه میاد
من دخترم هروقت میپرسید میگفتم من ازخداخواستم یه دختر ناناز بهم بده وتورو بهم داد .بعد وقتی پسرم باردارشدم ازم میپرسید منم تو شکمت بودم ازخدا خواستی گفتم اره بعد رفتم بیمارستان خانم دکتر ب دنیا اوردش. وشد داداشی تو
من به پسرم گفتم اول باید زن و مرد با هم عروسی کنن بعدش هر وقت دونفری تصمیم گرفتن بچه دار بشن خدا یه نی نی میذاره تو دل مامان😁
پسر من میگه مامان من انقد غذا خورده تو شکمش تبدیل به بچه شده خودشم فک میکنه اگه زیاد بخوره بچه تشکیل میشه تو شکمش😂
من دخترم وقتی کوچولو بود پرسید
من بهش گفتم
خیلی دلم یه دختر ناز میخواست
از خدا خواستم و کلی دعا کردم خدا هم یه شب قشنگ پاییز تو رو توی یه پارچه ی مخمل صورتی با گلهای زرد و سفید تو بغل یه فرشته ی ناز بهم داد
اونقدر خوشحال شدم که بمحض بغل کردنت گریه کردم❤🍀🌹🦋
وایی من از پدر مادرم میپرسیدم بهم میگفتم از اب میوه دراومدی😂🤣🤣🤣🤣
دخترمن فعلا نپرسیده این سوالو
مادرا پسرم آب ریزش بینی داره با عطسه چ شربتی براش خوبه
من به دخترم گفتم یه قرص هست به نام قرص بچه که وقتی مامانا میخورنش بچه دار میشن و وقتی نی نی تویع شکمشون بزرگ بشه و رشد کنه میرن بیمارستان و خانوم دکتر درش میاره از تو شکمشون.
البته یادمه قدیما که خودم بچه بودم و درباره بچه از مامانم پرسیدم این حرفارو مامانم گفت و منم به دختر خودم گفتم ☺️
چه بگویم که نگفتنم نمیدونم چی چی اون اهنگه بود همون🥴🥴🥴
من ب پسرم توضیح دادم ک من شمارو انتخاب کردم و مثل فرشتها تو دلم ازت مراقبت کردم بد تو بیمارستان ب کمک دکتر ب این دنیا دعوت کردم.....تو تمام مراحل بارداری دخترم پسرم با این توضیح خیلی مراقب من بود چون تمام مراقبتهای پزشکی سونو با خودم میبردم تا بهتره این موضوع درک کنه
این ماماتشخیص جنسیت میده عالیه واقعا
اینستا nini_bardari99
روبیکا و ایتا nini_bardari99
وات ساپ 09055484640
دروغ گفتن کار درستی نیست. باید راست بگیم ولی نه اصل واقعیت😂
من قبل از اینکه ازم بپرسه بهش گفتم از بچگی که خدای مهربون تو رو به من و بابایی داد و تو توی دلم بودی و بعد به دنیا اومدی از بس بهش گفتم تا حالا چیز اضافی نپرسیده.البته اگه رسانه مسموم و کارتن های مسموم خارجی اجازه بدن.واقعا بعضی کارتن های خارجی به صراحت داره مسائل جنسی رو بازگو میکنه که بچه کنجکاو میشه.
کارتون storksرو براش میزارم 😄🤦♀️😆👍
پسر منم ۴سالشه گفت من چجوری از دلت در اومدم
منم گفتم خداجون تورو گذاشت تو دلم
خانم دکترم تورو در اورد
قانع شد😍
من بهش گفتم ازبیمارستان خریدم
من هنوز دخترم کوچولو ونپرسید اما اگه یه روزی بپرسه بهش میگم که من وبابات خییلی هم رودوست داریم وازخداخواستیم یه فرشته کوچولو خوشگل سالم که هم عین من باشه وهم بابات بهمون داد...واینطوری خانواده مون کامل شد وخوشبخت تر شدیم
پسرم هنوز نپرسیده ولی دخترام که پرسیدن گفتم وقتی یه خانم و آقا عروسی میکنن همه بهشون هدیه میدن ،خدا هم چندتا دونه بهشون هدیه میده که هر وقت بخوان اونارو تو دلشون میکارن و تبدیل به بچه میشه بعدم میریم بیمارستان خانم دکتر بچه رو از تو دلشون در میاره
میگم خدا تورو توی دلم گذاشت و من تورو بدنیا آوردم
من بهش گفتم تو توی خیابون میرفتی من دیدمت گفتم میشه دختر من بشی اخه من عاشقت شدم توهم گفتی اره
میگم از تو شکمم
چه جوابای خوبی دادین من دخترم هنوز کوچولوعه و ازم سوالی نپرسیده ولی بنظرم ساده و راست شو باید گفت
اگه روزی بپرسه میگم منو بابات ازدواج کردیم دونفر بودیم خواستیم یه نی نی هم دشته باشیم از خدا خواستیم به ما یه نی نی بده خدا تورو داد
۹ماه تو شکمم بودی بعد تو بزرگ شدی و دیگه تو شکمم جا نمیشدی پیش دکتر رفتم شکمم رو یکم برش زد تو رو برداشت و دوباره بخیه زد
میگم منو بابات انقد همو دوست داشتیم خدا خواست از ما یه انسان دیگ هم وحود داشته باشه واس همین تو شکم من یع فرشته کوچولو گذاشت کم کم بزرگ شد و اومد بیرون و به ما اضافه شد و ما خیلی خوشبخت ترشدیم
من گفتم خدا تورو اورد تو شکمم گذاشت بعد گفت مواظبت باشم بعدا بزرگ شدی از شکمم خسته شدی دلت خواست بیای منم رفتم دکتر شکمم پنجره داشت باز کرد خانوم دکتر تو امدی
خب میگم مادعاکردیم خدا توروبه ماداد حقیقتش دوست ندارم فرزندم ازبچگی این جورچیزاروبدونه
من دخترم میپرسه استخوان بچه تو شکم مامان ها چه طوری درست میشه؟ هرچی میگم خدا درست کرده میگه چه طوری بهش چی بگم ؟
باید بهشون گفت یه سلول از من با یه سلول از بابا ترکیب شده و تو انقدر قهرمان بودی ک تبدیل ب نی نی شدی
همین، ساده و خلاصه و حقیقت
مامانا میشه به نوزاد ۴ماه شیر خودم رو دوشید وداد
چون خیلی بازیگوش شده وزیر سینه قشنگ شیر نمیخوره فکر میکنم که سیر نمیشه
چون همش میخواد زیر سینه باشه ولی نمیخوره شیر بازی در میاره
من میگفتن لک لک ها اوردنت😂😂😂😂😂. دختر اولم نپرسیده بود اما دختر دومم که اومد متوجه میشه که از تو شکم میاد اما چجوریشو بزرگ که بشه میفهمه خودش
منم به پسر بزرگم گفتم ما دعا کردیم که خدا تو را به ما داد بعد که موقع به دنیا اومدنت شد رفتیم بیمارستان و شکمم رو یکم کوچولو داره کردن و تو دنیا اومدی بعد میپرسه پس کو جای برش که شکمت داره کردن منم گفتم ی پمادی هست میزنن روی قسمت پاره شده که زودی خوب میشه و جاش معلوم نیست
چون من بچه ها م طبیعی بودن اینجوری توضیح دادم براش
من میگم وقتی دو تا آدم مثل من و بابات همدیگه رو خیلی دوست داشته باشن و خدا بفهمه که همو خیلی دوس دارن بهشون نی نی میده
من در جواب دخترم گفتم که از خدا خواستم که دختر دارم شیم و خدا تو رو بهمون داد
رفتم دکتر و تورو از شکمم بیرون آورد
بارداریم رو هم که دیده میدونه بچه تو شکم مامانا هست
اگه بپرسه میگم از تو شکم مامان اوندی بیرون الان باردارم و میدونه نی نی تو شکممه
هیچ وقت نپرسیده ازکجا آمدم فقط اسم سزارین و طبیعی که میشه پسربزرگم میگه مامان منوچطورآوردی، چون بچه اولم طبیعی بودولی دومی سزارین، واونقدرکه هرخانم فامیل میومد عیادتم ازم میپرسید سزارین شدی واسه پسرم سوال شده بود، منم توجوابش گفتم مامان طبیعی اوردمت، گفتم نافم بازشدودکترتورو ازتو شکمم برداشت،😍وداداشی رودکترشکمم یکم برش داد، وداداشی روبرداشت ودوباره شکمموبخیه زد
من که بهش گفتم مامان بابا اول باید باهم ازدواج کنند بعد از چند وقت هر زمان خواستن نی نی داشته باشند چند مدت زیر نظر دکتر هستن تا دکتر بهشون بگه کی میتونند نی نی بیارن ..و دکتر با آزمایش و داروهایی که میده ی نی نی میاد توی دل مامان بعدشم بزرگ میشه هر وقت به اندازه کافی بزرگ شد میره بیمارستان پزشک بهش کمک میکنه نی نی بیاد بیرون ...الان که منتظر دومی هستیم پسرم دیگه خودش تجزیه تحلیل میکنه و به نتیجه رسیده مامان دکتر میبرتت اتاق عمل منم دروغ نگفتم بهش گفتم آره ..گفت درد نداره منم گفتم اون زمان من بیهوشم و هیچی نمیفهمم بعدم دارو بهم میده کم کم دردش کم میشه با استراحت و دارو...بنظرم منطقی ترین روش گفتن حقیقت به زبان ساده ست
میگم که ما چون خیلی تورو دوست داشتیم با باباجون دعا کردیم خدا تورو تو شکم من گذاشت و بعدش ک دیگه بزرگ شدی تو شکمم جا نشدی رفتیم خانم دکتر دراوردت
فعلا که چند بار پرسید تو عروسیتون من کجا بودم بهش گفتم خیلی کوچلو بودی یادت نمیاد پو بغل منو بابا بودی
تاحالا نپرسیده نمیدونم🫥🫥
چهارمین کامنت🤣🤣🤣
من بهش میگم تو شکمم بودی
چون من و بابا خیلی هم دیگرو دوست داشتیم و همو بغل کردیم خدا تو رو گذاشت تو دلم
بعد بزرگ شدی دیگه جات نشد خانم دکتر گفت بریم نی نی رو بیاریم بیرون😊
بله دخترم خیلی وقتا میپرسه منم میگم از توی دلم خط بخیه سزارین هم نشونش میدم میگم خانم دکتر از اینجا آوردت بیرون.فقط چند وقت پیش میگفت من چه جوری رفتم تو دلت منم گفتم مث لوبیا سحر آمیز اول اندازه ی لوبیا بودی بعد کم کم بزرگ شدی
دومین کامنت
اولین کامنت🖤🖤😎
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.