چقدر تونستین تصمیماتتون رو عملی کنین؟
یه جمله‌ی معروف هست ک میگه: آدما قبل از پدر و مادر شدن، والدین بهترین! 😁

قبل از اینکه بچمون به دنیا بیاد توی ذهنمون ایده‌آل‌های مختلفی داریم برای بزرگ کردنش، با خودمون می‌گیم حتما حواسمون هست که یه سری کارها رو انجام بدیم و یه سری کارهارو اصلا، از جاهای مختلف نکات فرزندپروری یاد می‌گیریم و می‌گیم حتما این موارد رو یادمون هست، اما...
✅ واقعیت مادر و پدر شدن سخت‌تر از اون چیزیه که فکر می‌کردیم و می‌فهمیم نیاز کودک ما و شرایطمون با اون چیزهایی که خوندیم متفاوته و عملا بعضی دانسته‌هامون به سادگی قابل استفاده نیست.

🔹 توی بحث امروز بهمون بگین که قبل از والد شدن چه ایده‌آل‌هایی برای فرزندپروری داشتین که هنوز نتونستین بهش برسین؟ چرا؟
🔹 چه کارهایی رو می‌گفتین اصلا انجام نمی‌دین ولی انجام دادین؟
🔹 دور شدن از ایده‌آل‌هاتون چه حسی براتون داشت و چطوری باهاش کنار اومدین؟
🔹 به نظرتون انجام دادن مواردی که درست و ارزشمندن چطوری ممکن میشه؟

تصویر
۴۳۹ پاسخ

هی

سفر میکنم همیشه با بازی کردن بهش یاد بدم هر وقت هم کار بد کرد آروم باهاش صحبت میکنم

اصلا دوست ندارم دعواش کنم دوست دارم جوری بارش بیارم ک خودش. طرف کارای بد نره

واسه هر کار بدی ک انجام داد سرزنشش نمیکنم دست روش بلند نمیکنم

والا هیچی ولی دوس داشتم خوب تربیت بشه

کتاب خوندم ، تمام سی دی های دکتر هولاکویی رو گوش دادم ، ولی تو بعضی موارد و بسته به شرایط نتونستم درست رفتار کنم ولی یه جاهایی تونستم هرچی یاد گرفته بودم به کار ببندم

صبورباشم.

خیلی چیزا ولی همه چیز اون طکر که میخواین نمیشه

دوست دارم یه بچه‌ای باشه که هم از نظره روحی هم از نظر جسمی توی رفاه کامل باشو به فکر عقل تدبیر خودش بتونه زندگی کنه

فقطوفقط این ک خونمونوعوض کنیم هرچقدرم بفهمونیمش نمیفهمه تاوقتی ک دوروبریاش باادب باشن

اینکه بچمو خیلی خوب تربیت کنم و یه پسر نمونه ای بشه از هر لحاظ

دوست دارم تحصیل کنه موفق بشه

درمورد خیلی چیزها ولی هیچ کدومش عمل نکردم یکیش قراربوداززمان تولدبچم برم بابیمه قرارداد۵ساله بیمه عمرببندم که امروز فردا شد

هیچی فعلا میدونم اون چیزی که من میخام نمیشه

فکر میکردم بچه آرومی داشته باشم و کلی باهاش خوش بگذرونم ولی دخترم که دوماه دیگه ۳ ساله میشه زندگی رو به کامم تلخ کرده متنفرم از غرغر و جیغ کشیدناش ... صبح ها پاشومیکوبه زمین با بداخلاقی بیدار میشه روز منم کلا خراب میشه🤪 آرامش دیگه ندارم🙃

اول باید رو خودمون کار کنیم، بچه ما اونی نمیشه که ما میخوایم بلکه دقیقا خود ما میشه...

اینکه تلویزیون روشن نکنم و گوشی دستش ندم.تلویزیون رو موفق شدم ولی گوشی رو بدون اینکه قفلش باز کنم میگیره ازمون.خیلیییی هم اصرار داره گوشی هارو برداره.اما هنوز باز نکردیم که بازی کنه فقط با قفلش ور میره😆

سئوالا بسیار افتضتحنننننننتننننننننننننننننننننننننننننننن

چهارصدوبیستو پنجمین

خیلی تصمیما😂

دقیقا همینطوره سوگند.. اعتراضای شما وامثالتون هم خز شده😂چون کسی ب حرفاتون بها نمیده اذیت شدی. هرچقدم حالتون بهم بخوره دوستان کار خودشونو میکنن پس الکی خودتونو کوچیک نکنین هههه

میخوام سعی کنم بهش یاد بدم دروغ نگه مهربونی یادش بدم یادش بدم دزدی نکنه و در کل انسان باشه به نظرم با همین اصول پایه مسیر زندگیش رو پیدا میکنه

میخواستم اجازه ندم کسی دخالت کنه ولی نشد یا ناراحتی پیش میاد یا کار خودشونو میکنن😤😔

من تصمیم دارم نه گفتنو از بچگی بهش یادم بدم 😂😂😂😂😂😂😂😂

من هنوز گل پسرم دنیا نیومده اما دوس دارم بتونم اونجوری که دلم میخواد تربیتش کنم امیدوارم خدابهم کمک کنه

سعی کردم رفتارهای خودم رو با اطرافیان و همسرم بهتر کنم. برای تربیت بچه اول باید خودمون تربیت بشیم

خیلی دوست داشتم دو زبانه تربیت بشه ولی الان وقتی نمیزاره که بهش فکر کنم😐

بچه های منم تو خونه فضول اما بیرون همه ازشون راضیه بچه های عاقل و دانایی هستن
در تربیتش ن خودم نقش داشتم
چون پدرشون سر کاره کمتر میبینتشون
البته من و باباش حرف نداریم
مطمعن بودم ب خودمون میرنساکت و آروم و متین

شکرت خدای مهربان
فکرشو نمیکردم

منم پسرم چهرماه بدنیا اومده دلم میخواست یه پسر ارومو خوش اخلاق داشته باشم که خداروشکر از اون چیزیکه فکر میکردم بهتره امیدوارم از نظر تربیتشم همین جور موفق باشم

سلام

کسی تجربه ای نداشت که بگه چکارکنم

برای عفونت ادرارچی خوبه کسی تجربه اینکارو داره لطفاً راهنماییم کنین

سلام خانوما من دخترم یک ماهه هست عفونت ادار داره دکتر بهش شربت نیتروفورانتوئین داده بهش میدم بالا میاره چکارکنم دوباره بهش بدم یانه چون بالا آورد بعد ده دقیقه

فقط امیدوارم سالم صالح اروم باشه تا عصبانی نشم

کسی بوده که بچه ش تو خواب دست و پاش چند ثانیه کوتاه بلرزه؟ مخصوصا وقتی صدا میاد

دور شدن از ایده الهام برامن افسردگی ب ارمغان آورد
خیلی حالم بد بود و هنوزم هسسست
اصلا انگار من ی آدم دیگه
و اون آدم سابق نیستم
همه اینو میگن
هنوزم نتونستم باش کنار بیام
و اذیتم بابت این قضیه
تا الن۷زغر بار آرزوی مرگ کردم
ک چرا این بچه ای ک من فک میکردیم نیست

منکه تو خونه پدرشوهرم زندگی میکنیم اصلا خوشم از طرز حرف زدنشون طرز نصحیت کردنشون نمیاد و خیلی میترسم ک بچم ازشون یاد بگیره😔😔 باهام هم مشکل دارن هر کاری میکنم ک باهام خوب باشن بخاطر شوهرم ولی فایده نداره دلشون پاک نیس .میشه ک من برم از تو این خونه

اینجا چیه

این که با ادب باشه که به شکر خدا شد

مگه با دخالت اطرافیان میشه بچه خوبی تربیت کرد ،جالبیش اینجاست که خودشونم عالی و کامل میدونن توی تربیت🙄🙄🙄🤨🤨😶

دوست داشتم بچمو غذا خور کنم ولی الان لب به هیچی نمیزنه
😢

هرچی پیش آمد خوش امد

من کوچولوم هنوز نيومده اما کلی براش آرزو دارم کلی برنامه دارم خیلی سعی میکنم کتاب بخونم که توی تربیت بچه ام اشتباه نکنم

من میشه گفت همه تصمیماتی که داشتم رو اجرا کردم و نتیجه داده

خداروشکر من برای پسرم خیلی تصمیم ها داشتم و واقعا تا الان یه پسر خوب و درس خون و آرومی دارم و داخل تکواندو هم کمر قرمز هست و خیلی به خودم وابسته است و دوست دارم دخترمم عین پسرم تربیت کنم و یه دختر زرنگ و نمونه بشه همیشه سعی میکنم مامان مهربونی باشمم

هیچ کاری نکردم

۳۹۸ ام😳😳😳😳😳

تقریبا با شروع کرونا و اموزش در منزل کمتر از نصفشم محقق نشد دخترم الان لجبازه، خیلی به حرف گوش نمیده، دل به کلاس و اموزش انلاین نمیده من و پدرشم خیلی سر تربیتش اختلاف داریم

مامانا کس میدونه چرا. سن دخترم را اینقدر زدن برنامه هم حذف کردم باز درست نشود

خانما کیا تهران سز کردن کجا رفتن توضیح بدین

یه ذره خودت فک کنی میفهمی هرچیزی زیادیش خزه عزیزم
بعدشم اگه دنبال فان هستی تو بازار کلی اپلیکیشن هست نیازی نیست اینجا کودک درونتو فعال کنی😊

من دوس نداشتم به هیچ عنوان پیش دخترم با همسرم بحث دعوا داشته باشم ولی خییلی بدتر شد اصلا حرف همو نمیفهمیم دیگه

یه چیز دیگه فکر میکنی یه چیز دیگه شد

من ک اعصاب ندارم اینم فضوله

باسلام من تصمیم داشتم گلپسرم مستقل باربیاد وزیاد وابسته نباشه واینکه لجباز وبهونه گیر نشه

اول خیلی تصمیم داره که چه کاری بکنه ولی بعد که موقعی که فرزند بدنیا میاد تازه متوجه میشه باشرایط موجود باید پیش بره نه تصمیمات قبل

میگفتم داد نمیزنم و اروم صحبت میکنم باهاش بازی میکنم و درست تربیتش میکنم اما خب همسو نبودن پدر خیلی کارها دو نقش بر اب میکنه

سلام من فکر میکنم بدترین مامان دنیا هستم سر دخترم داد میزنم دخترم به حرفای من گوش نمیده همش به دادشش حسادت میکنه داداشش تازه به دنیا اومده

خداروشکر هرچی میخاستیم براش انجام میدیم، ولی نمیدونستم اینقدررررر صبوری میخاد

من اصلا فک نمیکردم بچ دار بشم تا به این فکر کنم 🙄

اینکه بزارم متکی بخودش بشه مثل اولی نشه که وابسته به ماست و نمیتونه کاری رو بدون ما انجام بده

تصمیم داشتم خونمو از خونواده همسرم جدا کنم ک تو تربیت بچم دخالت نکنن ولی متاسفانه نشدخونمونو جدا کنیمو تو تربیت بچم خیلی تاثیر منفی دارن🤦‍♀️

سلام خانما من ب دختر م شیرخشک بیومیل پلاس یک. میدم ب نظرتون خوبه الان وزنش 5300

خیلی ایده ها داشتم خیلی آرزو ها داشتم اما خیلی کم کم تونستم تصمیماتمو انجام بدم اخه ادم باید همراه پایه ایم داشته باشه ی سری چیزا ک فقط تنهایی مادر نمیتونه انجام بده

خوب خلاصه از سه تا یکیشون به پدرو مادرش میره😄

من دوتا دختر با فاصله سنی سه سال و نه ماه دارم و تونستم خدا رو شکر همونجور که دوست داشتم تربیتشون کنم و خیلی برای این تلاش کردم

مگه هرکی اول بشه گهواره بهش جایزه میده من نمی‌دونستم میشه بهم توضیح بدین یعنی چی چون خیلی هارو دیدم سراول دوم شدن باهم دعوا دارن؟

کووو تا ب دنیا بیاد...

به نام خدا کتک😂😂😂😂😂

بچه ها تربیت شده هستن .ماییم که تربیتشون رو خراب میکنیم 😁پس بهتره قبل از بچه اوردن رو تربیت خودمون کار کنیم

من دخترم 2ماه تو ان ای سیو بود وقتی بدنیا اومد. وقتی میرفتم بالاسرش بهش میگفتم مامان تو فقط بیا خونه دیگه نمیزارم درد بکشی یروز نمیزارم بدون من باشی تنها بخوابی. تو فقط باید بخندی گریه نمیزارم هیچ وقت بکنی مگر از خوشحالی. الان دوسالشه دخترم رو حرفم موندم.

وای واقعا اصلا نمیشه پیش بینی کرد، من میخواستم تا 2 سال شیرخودم رو بدم، 4 ماه هم به زور شد، خوابش تنظیم نمیشه، کم اشتهاس، خسته میشیم کلافه میشم😔آه خیلی سخته و خیلی خیلی غیرقابل پیش بینی

من دارم مرتب صحبتهای دکتر هلاکویی رو در مورد اصول پدر مادری رو گوش میدم. درمورد تربیت فرزند از جنینی صحبت کردن تا ۱۸ سالگی، عالی هست

دوسدارم لوس بار نیاد نمیدونم میشه یانه

بفکراینکه مهربان گذشت ونترس باربیارم وقوی انشااالله همه این مواردروپیش رو دارم وداره کودک من خداروشکر

سلام میشه کمکم کنین،من دخترم ۲۵ام بدنیا اومد بعدش زردی گرفت ۱۴،۵فتوتراپیش کردم الان ۱۱،۵شده.مشکلم بی قراریشه نمیدونم شیرم کافیشه یا نه خیلی تقاضای شیر داره،و نفخ شکمم خیلی داره توروخدا کمک‌کنین

اینکه لوس نباشه سر هرچیزی الکی گریه نکنه ک دقیقا همینم شد

خانمهایی که بعضیاتون بدتون میاد اول دوم میکنن به شماها هیچ ربطی نداره عشقشون میکشه بی مزها مزخرف

تا جایی که ممکنه در تربیت بچه مون کوتاهی نکنیم

میشه جواب سوالم رو بدید تروخدا

تصمیم و تربیت بخوره تو سرم.

من تصمیم داشتم بچه م تا 2سالگی نذارم تلویزیون ببینه ولی دوقلو شد و بحدی اذیت شدم ک از ۴ماهگی تلویزیون میبینن ققط میخام آروم باشن😔😔😔

من هرچی که فکر میکردم برعکس شد از هر اخلاقی بدم میومد دخترم همون اخلاق ها رو داره😞

سلام من میخواستم بدونم چ غذای جامدی میشه ب امیر عباس بدم پنج ماه پنج روز ش

همیشه میگفتم باآرامش رفتارمیکنم ودعواش نمیکنم ولی با بدخوابی بیش ازحدش واقعا عصبی میشم

تصمیمای زیادی داشتم ولی متاسفانه بیشترشون نقش براب شد😒چراااا چون خانواده شوهر جان تو تربیت دخترم خیلی دخالت داشتن ولی تاجایی ک تونستم سعی کردم دخترم بهتر تربیت کنم ،، البته تربیت فرزند از جنگ رفتن هم سخت تره،،،،
کی مواقفه ?،

تصمیم داشتم اصلا قاطی بجه های کوجمون نشه ولی بعدها فهمیدم بجه نیاز به هم بازی داره و باید تو محیطی باشه که بجه ها باشن

من کتاب میخونم هنوز که نیومده ولی پدرش میگه مابزرگا گاهی یه حرفایی میزنم به هوای اینکه تربیت کنیم توحرفامون یه چیزایی میگیم که بچه اصن نشنیده بوده میگه فقط بچه خودتو میبینه هرکاری کنی اونم همونو یادمیگیره

هال

بتونم درست تربیتش کنم الهی به امید خدا

خداروشکر تاالان همه چیز عالی بوده

تصمیم ک خیلی داشتم وقتی ب دنیا اومد پا ک گرفت دیدم باید در مورد تصمیمات تجدید نظر کنم و ب خودم روحیه بدم واسه زنده موندن

این اول و نهم چیه میگید چرا مسخره بازی درمیارید مگه اینجا جوک میگن مگه بچه اید اول دوم اول دوم

هیچی بارسیدن ب دوسالگی تموم ایده و تصمیماتم براش نابود شد اصن هیچ روشی ج نمیده🤣🤣

اینک شاغل نشم دیگ تا درست وایسم بالا سرش خوب تربیتش کنم سعی کنم لوس بارش نیارم همه چی در اختیارش نمیزارم تا قدر داشته هاشو بدونه احترام گذاشته رو بهش یاد میدم حس مسولیت پذیری اینکه تو خونه کارای شخصیشو خودش انجام بده و کلی وظیفه دیگه

خانوما توروخدا کمک کنیدپسرم خیلی اخلاقش بدشده میزنه خودشو منو بگم‌یه کاریو نکن قهرمیکنه گریه مسکنه میزنه نصف شب بیدارمیشه اب میخوره بعد انقدد گریه میکنه تا ۲.۳ساعت بعدخابش میبره یکی‌مساد خونمون اصلا حدف منوگوش نمیده دیگ لجبازی میکنه اینا طبیعیه ایا انقدگریه کردم امروز که چرا پسرم اینجوریه

من تقریبا تونستم اونجوری که دوس داشتم بار بیاد خداروشکر واقعا ازش راضی ام

😚😚

هیچی

من کسی ندارم دس تنهام فقط به امیدخدا اونجورکه میخام تربیتش کنم

سلام من مخوام اینقد به بچم محبت کنم باهاش خوب باشم رفیق باشم که بجز خودم به هیج ادم دیگه تو این دنیا اعتماد نکنه و هیج وقت نیاز به محبتهای بیرونی نداشته باشه

دوس داشتم روزانه باش بازی کنم قصه بگم پیاده روی بریم ولی تا میاد میگه مامان میگمش بزا کارام بکنم وگرنه پرتت میکنم بیرون خخخخخ

به تربیت فکر نمیکردم همین که عاشق من باشه و هوامو داشته باشه خوشگل جذابو شیک باشه 😃

من تربیت بچم برام خیلی مهمه اولی از همه نظر عالیه خداروشکر ایشالله ک اینم همونجوری بتونم تربیت کنم

اول

دوست داشتم شیر بهش بدم ولی سینه نگرفت شیر خشکی شد الان بعد یکسال ونیم دارم باز حسرتش میخورم داغونم

همینکه سربچم داد نزنم باارومی باهاش حرف بزنم ولی الان ک شش ماهشه خیلی فضوله منم عصبی میشم و داد میزنم .واقعا چراا اینقد ماادما زود حرفامون یادمون میره .ولی ازته دلم دوسش دارم دلیل زنده بودنم رادمانم 😍

راستش تا میای تصمیماتتو اجرا کنی بقیه میزنن خرابش میکنن با طرز فکرشونو کاراشونو حرفاشون،کلا تربیت اگه فقط دست خودمون بود خوب بود هرکاریم کنی یجا از یه طرفه دیگه لنگ بزنه انگار هیچی
حالا من کارخودمو انجام میدم با کارهای اطرافیان هم قاطیه تا ببینم چی میشه

نگم بهتره😂😂😂

وای ما هرکاری کنیم خانواده ی شوهر گندمیزنن توش

من دوست داشتم خیلی کارها برای تربیت ورفاه بچه هام انجام بدم ویه مامان اروم ومهربون باشم وحالا میفهمم مامانم چه زحمتایی واسم کشیده وچقدرمسئولیت سنگینیه مخصوصا هرچی بچه بزرگتربشه ازخدامیخوام سلامتی به بچه هام بده وصبروحوصله برای مامانا وباباهاکه همه آرزوهای بچه هاشون ببینن🤗وخوشحال شن.

خیلی شلوغ میکنه در طول روز نمیخوابه عصبیم میکنه

مگه میذارن فکرایی که توسرمون بود را عملی کنیم با کاراشون روانی شدیم باید سر به امین آباد بردارم برم

ب نظر من ک اگه دیگران بزارن میشه اونجوری ک میخوای تربیتشون کنی

والا هنوز برای ما که زوده بگیم تونستیم یا نه چون دخترمون خیلی کوچیکه، ولی سعی کردیم مثلاً در مورد مقررات خواب حداقل خودمون رعایت کنیم

اخرم🤪😬

بی سوالی گهواره:😂😂😂

ای بابا خیلی تصمیما داشتم گفتم مامان ارومی باشم ولی بچه مث کنه میچسبه ادم

خونما این اول دوم چیه مگه نفر اول و چی میدن

سلام لطفا بگید چرا من دیگه تو گهواره نمیتونم پیام بدم

در مورد تربیت و روانشناسی کودک زیاد خوندم تا آگاهیم بره بالا و ایشالا که موفق میشم توی تربیتش و تصوراتی هم دارم توی ذهنم مطمئنم بهش میرسم
روی تربیت خیلی حساسم و برام مهمه

رذل س7

اینکه خودم بچه هامو بزرگ کنم که تاالان موفق بودم به طبع شیرین عادت نکنن که تا الان از شیرینی متنفرن

تصمیم داشتم که پسرم رو به روش خودک بزرگ کنم
هر چی میخواد بهش ندم که بد عادت بشه
ولی متاسفانه اطرافیان با دخالت های بی جاشون و کاسه داغ تر از اش شدنشون نمیزارن

هرچی ایده داشتم با ب دنیا امدنش زد همه چیزو خراب کرد منم قهر کردم دیگ بچه دار نمیشم

به نام خدا هیچی

نزارم خانواده شوهرخودشون هرجور دوست دارن تربیت کنن

خیلی چیزا رو همون طورانجام دادیم ولی گفته بودیم نمیذاریم بچه شب عادت کنه جایی بمونه یا پیشش بحث نمیکنیم که یاد بگیره اما متاسفانه این دو موردو نتونستیم رعایت کنیم

خیلی تصمیمات داشتیم سر اولی که نصف نصف شد سراین دومی هم فعلا که درگیر دکترش اینایم وقت تربیت نزاشته 😞😞

من همیشه میگفتم تحت هیچ شرایطی سرش داد نمیزنم ولی الان که حدود یکسال و نیمشه انقدر شیطون و خرابکاره گاهی اوقات داد بیداد میکنم سرش اما اون عین خیالشم نیس

والا من و اقای پدر برا یدونه تصمیمات مهم اتخاذ کردیم ولی خوشبختانه خدا بهمون دوقلو داد و‌مجبورشدیم اون تصمیماتو بین دوتاشون تقسیم کنیم که فعلا با گریه ها و نیازهای کوچکشون مشغولیم و‌کم کم خودشونو نشون میدن ک‌چ کارهایی براشون بکنیم خخخخ
مثلا قبلا ب خودم میگفتم نمیزارم با دست کسی چیزی تو‌دهن بچم بزاره و غیر بهداشتیه صددرصد ولی الان خودم بعضا چاره ندارم تو‌دهنشون با دستم میدم غذاشونو خخخ ولی اونم وقتی عجله دارم برا کاری خخخ

من فقط تصمیم داشتم ک با ادب باشه اما الان همش کتک میزنه 😏

میخواستم خونه و ماشین تا قبل ۱۰سالگیشون براشون فراهم کنم .پسر بزرگم ۱۰سالشه الان دوتا شون خونه دارن.ماشینم سن قانونی میخریم براشون

این دفه هم اول نشدم که😔

خیلی نقشه داشتم هر روز ۳ساعت بازی ۲ساعت تفریح تو پارک ۴ساعت برنامه کودک .هرشب کناب بخونم وقتی لا کرد بالاسرش بشینم تا صبح نگاش کگم.اما وقتی دنیا اومد از صبح تا شب در حال ساکت کردنشم😐شبا تا صبح روی پام تکونش میدم ک فقط بخوابه...تازشم ست کردن لباس بماند دستشویی ک میرم نیمه کاره ول میکنم ک فقط گریه نکنه موهامم شاید دوهفته یه بار وقت کنم شونه کنم🤕

والا هر تصمیمی میگیری عملی نمیشه. من دوست داشتم مامان آرامی باشم. صبور بتشم. بچمم آرام باشه. ولی هیچی. اطرافیان هم توقعات نابجا دارن. 😪

خیلی ولی تو موقعیتش همش خراب شد یکیش مثلا نزارم هیچکس دخالت کنه اما متاسفانه ب خاطر اینکه با خانواده شوهرم تو ی ساختمونیم نشد

انقدر که نق نق میکنه و بغل میخواد دیگه وقت برای آرامش نمیزاره نع خواب کافی دارم و نه وقت اضافه که مطالعه کنم به خودم برسم و فکر کنم برای تربیتش .از کمبود خواب سردرد میگیرم .نشد که بشه 🥴

من پای همه چی وایمیستم اینکه چیزی نیست حاظرم جونم فدای بچم کنم

من می گفتم اصلا عصبانی نشو قشنگ باهاش حرف بزنم صبح زود پاشم به همه کارام برسم اما الان نمیتونم

چی فک میکردیمو چیشد والا😂😂😂😂😂😂الان از فضولیاشون اسی

وای نگوووووو همش لجباز و ماشالا انقد فش میگه من خجالت میکشم از بچه های دیگه یاد گرفته

من که خدا را شکر دخترم اون چیزی که میخاستم شد خدارا هزاران بار شکر میکنم مودب حرف گوش کن چه خانواده شوهر چه خانواده خودم همگی می‌کن دختر با ادب عاقل خیلی دوستش دارند

هیچ

به لطف دخالتهای خانواده شوهرمخصوصاپدرشوهرخاله زنک هیچکدوم ازایده هام برای تربیت بچم انجام نشد

والا ما روی خودمون کار کردیم و میکنیم تا بچه هم یاد بگیره و رفتار کنه

من خودم دوست نداشتم عصبی باشم.تندخویی کنم.ولی خوب اینجوری نبود و این موضوع خیلی برام آزار دهنده است.فکر میکردم صبورتر از این حرفام

دوست دارم بچم مثل خودم باادب و مهربون و خانم و بااحساس باشه که خدادوشکر خیلی مهربون هرچی بهش میدم اول میزاره دهن باباش بعد خودش میخوره عاشقشم🥰

اصلا شبیه اون چیزی نبود که تو ذهنم بود خیلی مسئولیت بزرگ و سنگینیه

من خیلی سعی کردم تربیتش درست باشه البته الان فقط این ک واس هرچی گریه نکنه و خوابش سر وقت باشه و بغلی نشه تلاش کردم ولی با دخالتای مادرشوهر کم فکر و حرف نفهمی ک من دارم همش خراب میشه

هیچی

دلم میخواد وقتی بچه ام متولد شد در آغوشم بگیرمش نوازش کنم محبت کنم جز جانم عزیزم هیچی بهش نگم با یه نگاه خواست بهش نگاه کنم شعرهای کودکانه بخونم براش تو گوشش از گذشته های خوبم باهاش دردل کنم دلم میخواد خوب وبعد تو همون بچگی بهش یاد بدم روزی هم که بزرگ شد یه اشتباهی کرد یه لبخند ی بزنه با صداقت بگه ببخشید معنی بخشیدن این نسیت چیزی از بچه یا خودم کم بشه معنی بخشیدن به آدم امید میده شخصیت میده با بچه محبت کنی بهت محبت میکنه بد رفتاری کنی مطمئن باشید یه روزی جواب بدی هاتون بهتون میده صداقت داشته باش تا صداقتشوو نشون بده مهر ببخش تا اونم مهرشوو شادی شووو باهات تقسیم کنه بچه ای که اشتباه کرد تبی اش نکن به روش نیار نذار با رفتارتان فکر کنه دوسش ندارید ندارید فکر کنه مهم نیست یک کلام بهش لبخند بزنید بگید فدای سرت بچه اگه کلمه بخشیدن و یادش داده باشید میگه مامان بابا ببخشید بعد سعی کنید بهش یه جایزه بدید

تروخدا اول دومو ول کنید حالمونو بهم زدید اخه
الان تازه میان دلیلم میارن شاد میشیم موجب خنده دیگران میشیم😩

تو اتاق خودش بخابه مثلا مستقل بار بیاد😂😟

هیچ

چیزایی ک فکر میکردم تو دوران بارداری تقریبا عملی کردم. خداروشکر راضی ام از بچه ام😊😍 بیشتر کمکش میکنم اعتماد ب نفس بالا داشته باشه ولی حیف خجالتی.

پیامارو میخوندم چقدر بعضی ها راجع به خانواده شوهرشون بد گفتن. ب نظر من مادری ک خودش بد دهن باشه قطعا بچه اش بی تربیته ربطی ب کسی هم نداره. چون فقط بچه ها از پدر و مادر یاد میگیرن شاید اطرافیان درصد کمی روشون تاثیر بزارن.

من همیشه فکر میکردم یه بچه آروم گیرم میاد . اما دخترم از اون چیزی که تو ذهنم بود فرق داره . همش گریه میکنه . همش راهش میبرم . دست درد گرفتم . فرنی و حریره بادوم به زور میخوره . شیر هم وقت خواب میخوره . با میلش هم نباشه جیغ و گریه 😂😂😂 کلی با افکار من فرق داره

اصلا اون چیزی که آدم تصمیم میگیره با اون چیزی که میشه دنیا فرق داره. نمدونم چرا......

والا آدم قبل ازبدنیااومدن بچه خیلی فکرا داره ولی بعدش همه اش نقش برآب میشه

من همیشه دعام توی دوران بارداری این بود که بچم صالح وسالم باشه.خداراشکر سالم وصالح ولی اصلا طرف من نیست از دست من غذا نمیخوره از الان میخواد مستقل باشه به حرفم هیچ گوش نمیده وحساب نمیبره.یکم ناامید شدم امیدوارم در آینده خوب بشه.

میگفتم اینقد با ادب بارش میارم ولی الان وحشی بار اومده همش جیغ میکشه😢😢

دوست داشتم هرچیو ور میداره اجازه بگیره خ نه مردمو داغون نکنه،وسیله پرت نکنه که همه اینارو انجام‌میده نمیخندم ک پرو بشه اصلا خودمو میزنم به اون راه ولب فایده نداشت

تصمیم داشتم بغلی نشه ..خداروشکر بغلی نشد😁😁

با وجود برادرهاو خواهرای بی فرهنگ شوهرم میترسم تربیتش بد شه همشون فضول و کرمو هستن

من تصمیم گرفتم که بچمو اروم وساکت ترین بچه فامیل کنم که با یک اسباب بازی ک بهش میدم خوش باشه اما لوس از آب در اومد تا عصبیم نکنه نمیخوابه شیرشو نمیخوره باید جلوش بشینم ساکت نه حرف بزنم ادا دربیارم میترسم خودمم حرف زدت یادم بره گلوم گرفته ازبس ک زیاد حرف میزنم 🤣🤣😅😅😅

من بچم سه ماهو ۲۱ روزشه
اصلا اونی که میخام نیس همش گریه
اصلا نمیخابه روزا😒!!

من تصمیم داشتم که هله هوله به هیچ عنوان ندم و عصبی نشم مادر ارومی باشم کلی کتاب خریدم خوندم متاسفانه بچه هامون فرق دارن 😂 من اروم که هیچ عصبی شدم افتضاح دارم دیونه میشم رسما

خدارو شکر ک بچه ها سالم و سلامت باشن و ما هم صبور...بچه اولم ک عالی بود ان شاالله اینم بتونم همونطوری کنار بیام باهاش ...تنشون سالم باشه جیگرای خوشمزه 🙃🙃🙃

واااااای دقیقا عین من ،بهترین عمه بودم

خیلی داشتم ولی دیگ ردددددد دادم

من سعی میکنم درلحظه زندگی کنم وتصمیم بگیرم آینده هنوز نیومده فقط امیددارم که باعث موفقیت پسرم بشم😉

من تصمیم دارم به هیچ عنوان تنبیه بدنی نکنم و هیچ وقت هم تهدید به کتک نداشته باشم
چیزی که بین خیلی از مادرا میبینم متاسفانه

فعلا والا درگیر افزایش قد و وزن و کولیکشم 😪

تل

هی.خیلی برنامه هاداشتم.ولی چون نتونستم ازمادرشوهرم جدابشیم عملی نشدولی سعی کردم روی تربیتش بیشترحساس باشم‌میخواستم اتاق ووسایل جدا داشته باشه.کلی ازش فیلم وعکس بگیرم اونم نشد.امیدوارم بهترین شرایط برامون پیش بیاد

ببخشید چرا گهواره عکسهای خارجی میزاره. عکسهای ایرانی نمیزاره

هنوز اول راهم ایشالا.ک بتونم ی دختر خوبی تربیت کنم.بعدم آدم هرچی تعریف کنه تازه چشم میخوره سعی میکنم در آینده تعریف نکنم😅😅

هیچی دیگه مگه میزارن

مهربون باشم با بچه هام

مهمترین چیزی ک مد نظرمونه رفتار خودمون بزرگترا جلوی بچس.بهرحال اولین الگو پدر و مادرن دیگ

بهش یاد میدم از لحظه های زندگی لذت ببره از دارایی هاش استفاده کنه هر چند ناچیز بهش یاد میدم انسانیت مهمترین چیز دنیاست

خیلی نظریه ها داشتم ولی الان هیچ نظری ندارم فقط دیوونم کرده

سلام من همون اندازه که موفق بودم همون قدر هم شکست خوردم
مثلا میخواستم دنبالش نرم غذا دهنش کنم مث بچه اولم بدارم خودش بخوره نتونستم
اما میخواستم دائم باهاش وقت بذارم و بازی کنم و حرف بزنم که زودتر حرف بزنه و... تلاشم بی نتیجه نموند وخیلی کارای دیگه

تصمیم داشتم توی آغوشم بگیرمش و فقط شیر خودم رو بهش بدم که کلا شیر نداشتم خخخخ

بهتر که خانواده شوهر کلا قهر باشن والا

دوست داشتم با بچه ام با صبر و حوصله رفتار کنم همیشه به خورد و خوراکش برسم باهاش آروم باشم و مهربون ، سرش داد نزنم ، زود بخوابونمش ، با همسرم جلو بچه دعوا نکنم و بهش احترام بزارم هیچوقت بدشو نگم شکر خدا تا الان تونستم به اینا عمل کنم فقط خوابش یکم بخاطر دندونهاش بهم ریخته ، خیلی چیزای دیگه هم مد نظرمه برا ایندش الان که کوچیکه بعدها ببینیم میتونیم عملیش کنیم یا نه

خیلی برنامه ها داشتم ولی با کارایی ک دخترم کردم همه چی پوج شدن

من که هنوز بچه م به دنیا نیومده انشاالله به سلامتی بیاد خیلی چیزا مده نظرم هست

هیچ برنامه ای نداشتم

اطرافیان نمیزارن درست تربیتش کنم😭

من میدونستم بچه شلوغ کاری میکنه همیشه فکر میکردم میتونم صبورتر باشم ولی بعضی وقتها واقعا روی اعصابم راه میره😤😤

سوم

تصمیم زیادداشتم ولی ازبس اذیت میکرد هیچکدوم به ثمرنرسید

بهش اعتماد به نفس بدم تا بعنوان یه دختر خودشو دوست داشته باشه . زیبایی براش یه گزینه باشه نه هدف . بهش یاد بدم خانم موفقی باشه

فکرش نکردم تاحالا

مث خودم احساساتی وضعیف نشه😔

اینکه لوس وابسته نباشه که دقیقا برعکس شد

هر تصمیمی داشتم هیچکدوم به ثمر نرسیدن با گریه و بیقراری هاش نه خودش ارامش داره نه من

بچه ها اونی میشن که ما هستیم نه اونی که ما دوست داریم باشن
اگه بتونم همین جمله رو عملی کنم فوق العاده میشه

تصمیم ک زیاد داشتم اما از اونچه ک فک میکردم سخت تره😂میخوام ی مامان مقتدر باشم ک با پسرش رفیقه

من دوست دارم تو خونم باشم و بچه هام چند تربیتی نشن اما افسوس که نمیشه،،،تصمیمات زیادی داشتم که نشد

همون چیزی ک میخواستم شد ...فعلا تا اینجا...هردومون یعنی من و همسرم در درجه اول مودب و با اخلاق بودن خیلی مهم بود برامون واینکه دوست داشتن و محبت رو از خودمون یاد بگیره ..ک خداروشکر پسرم خیلی بچه با ادب و مهربونیه ...همه دوسش دارن و همین اخلاق خوبش زبانزد همه اس...البته هردومون خیلی رو تربیتش تلاش میکنیم‌‌.

میگفتم بچم سر ساعت ۹شب باید بخوابه صبح زودم پاشه ، فقط و فقط توی صندلی ماشین باید بشینه خیللللی حساس بودم رو این دو تا موضوع . الان ۱۸ ماهشه شبا ساعت ۳،۴ به زووووووور باید بخوابونیمش تا ۱ ظهرم خوابه عمرااااا اگه رو صندلی ماشینش بیشتر از دو دقیقه بشینه .منم مجبورم برم پشت بغلش کنم تازه بغل هم نمیمونه حتما باید بایسته بیرونو نگاه کنه 🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️

منم خیلی برنامه ها داشتم ودارم تا حالا به روشی که دوست داشتیم تربیت کردیم ولی دخترم الان سیزده ساله شده از زیر کارهای که بهش می گم در میره یه جورای گوش نمیده فقط این درستش کنم دیگه فکر می کنم مادر موفقی بودم 😄

دوست نداشتم لج کنه ولی میکنه

چی فکر میکردیم چی شد قشنگ بر عکس

من فقط به این جمله اعتقاد دارم که :
هر چه دلم خواست نه آن میشود
هر چه خدا خواست همان میشود

تصمیم گرفتم خیلی با حوصله وصبور باشم تا حالا ش که خدا راشکر بودم

من از الان زورم بهش نمیرسه😑😑😑😑😑

چقد سوالاتون محوری هست هیچکس نمیتونه از قبل بچشو تربیت کنه

منم شونصدم😂

نفر نهم اول ینی چی

هیچی

والا منکه فقط منتظرم ببینم چه شکلیه به چیره دبگه ای فکر نمیکنم

من با تلوزیون دیدن بچه مخالف صددرصد بودم ،الانم هستم اما ظاهرا حریف نمیشم😁

چقد قیافه بچه رو اعصابههههه 🤣🤣🤣بچم اگه اینجوری گریه کنه تحویل نمیگیرم

قبل والد شدنم میگفتم گوشی کمتر بگیرم دستم نشددد

دوس داشتم حرفای زشت نزنه یه دختر اروم و با ادب باشه

سلام

خیلی چیزا ولی نشد که بشه

یه سوال چرا بچه ام تقلید میکنه از دختر خالش مثلا گوشی دست میگیره پسرم میگه گوشی بدید اگر دختر خالش گوشی رو رها کنه پسرم هم گوشی رو رها میکنه . اگر دختر خالش بگه اب میخوام اونم میگه اب میخوام . چرا ؟ دوست دارم وقتی پسرم احساس گرسنگی یا تنشگی کرد خودش بگه

من برنامه ها واسه تربیت بچه داشتم از کجا بفههم . کی گرسنه اس . کی خسته .... یه فیلم دانلود راجع به صدایی گریه . اما از دخالت بعضی ها بخصوص مادرم خسته شدم . خراب شد همه چیز . الانم دارم دنبال میکنم که درست تربیت بشه
من جلوی گوشی دست نمیگیرم اما متاسفانه مادرم صبح تا شب گوشی دستشه نشون بچه ام میده یا تی وی براش روشن میکنه چون حوصله نداره بد جور عادتش داده
.. دلم میخواد جدا بشم از مادرم

دوست داشتم از همون اول کتابخون بار بیاد

من ک هنو پسرم ۸ ماهشه اما سعی میکنم تربیتش جوری باشه ک هرجا بردمش نگن وای باز این اومد!!! البته امیدوارم ک بتونم چون واقعا قابل پیش بینی نیست

هیچی

میخواستم اروم باشه شد شیطون

من قبلاً میگفتم بچه ام کتک نمیزنم دعوا نمیکنم ولی انجام میدم هربار می‌خوام تکرار نشه باز میشه بعد خودم میشینم گریه میکنم پشیمون میشم بعد فوق العاده از بچه لجباز بدم میومد الان پسرم خیلی لجباز شده

ما هم طبقه بالا مادرشوهرم اینا زندگی میکنیم متاسفانه توی همه چیز مربوط ب بچه ام نظر میده میاد بالا هی سر میزنه این کارو بکن اون کارو نکن اما من سعی میکنم اهمیت ندم و خودم هم آزار نمی‌دم و هر موقع ک میگن بیارش نمی‌برم ی بهونه ای میارم میگم خوابه یا خوابش میاد هر موقع کار داشته باشم میذارمش پایین سعی میکنم از بودن با بچه ام لذت ببرم تا انشاالله شرایط وفق مراد شه

تصمیم به صبوری دارم . تا الان هم اینجور پیش رفتم که با بدترین حالم هم جز ناز و نوازش چیزی نگفتم ببینیم بعدا چجور پیش میره

اینکه بتونم به خوبی بزرگش کنم خواسته های خوبشوبراش فراهم کنم فردمفیدی روبه جامعه بفرستم

انسان فقط نباید به خودش متکی باشه که زیاد شدنی نیست باید از خدا و ائمه هم کمک گرفت و متوسل شد و توصیه های اونارو انجام داد و اینکه حاج اقا پناهیان میگفتن هیچ چیز مثل صبر رو تربیت بچه اثر نداره

همون جوری کا دوتا بچه ی اولمو خوب مودب تربیت کردم بچه سومم همین طور تربیت میکنم

جایی ک بچه بی ادب دارن نرم.نذارم اطرافیان روش تاثیر بذارن و ازشون چیز بدی یاد بگیره.بهش مهربونی یاد بدم ن حسادت و خشم‌اما در کنارش بهش یاد بدم باید حق خودشو بگیره و کوتاه نیاد در عین احترام ب طرف مقابل

این عددهایی که میگین چیه؟؟
اول و دوم و دهم و اینا یعنی چی؟

به تنها چیزی که فکر نکردم همین بود ولی بعد زایمان به فکر افتادم

تو ده ساعت فقط دوبار شیر بهش میدی ؟پنج ماهه هم هست مگه میشه اخه. ما سه قولو داریم هر دوساعت دو واحدشیر خشک میخورن ، به جز این دوتا ساعتا سرلاک و سوپ وفرنی هم میخورن

فقط تربیتش کنم فوش نده بچه هارم نزنه همیین

هیچ تصمیمی نداشتم😁

من میگفتم اصلا شیرخشکش نمیدم ولی خودم بعد زایمان بدجور مریض شدم مجبور شدیم بهش شیر خشک بدیم

من مامان خیلی بدی هستم چون پسرم خیلی دعوا میکنم دعواش میکنم بعد اعصابم خورد میشه گریه میکنم

دوست داشتم اصلا گوشی نخواد و خودممو شوهرم هم رعایت میکردیم ولی به علت بد غذا بودنش خودم با دستای خودم گوشی میدم که هواسش پرته گوشی بشه تا یکم غذا بخوره

من تصمیم گرفتم هیچ وقت تو هرسنی باشه تو جمع ،حتی جمع خانوادگی تنبیه نکنم همیشه بهش ارزش بدم مخصوصا دختر که باید خیلی بهش ارزش بدی

😶😶

تصمیم گرفتیم جلوی بچه حرفهامونو یکی کنیم که سو استفاده نکنه و با هم دعوا نکنیم و به هم عشق بدیم و رفتارمون درست باشه

اونی ک میخاستم نشد

پدر،،مادر صبوری باشیم😉

هیچ اینطوری تصور نمیکردم هر چی تصور کردم برعکس سد انگاری ولی خدارو شکر سالمه

دوس نداشتم به گوشی وابسته شه ولی شد متاسفانه.
همش کلیپ حسنی و کوکو ملون و این چیزارو نگاه میکنه

دوست داشتم با برنامه ریزی پیش برم..اما اطرافیان مخصوصا مادرشوهر خیلی نهم تو زنوگیم هم تو سرنوشت بچه من تاثیر گذاشته..نمیدونم چیکار کنم

من بچه آروم و حرف گوش کنی بودم ازهمون اول هیچ اذیتی برا مامان بابام نداشتم.درحدی که خودم برا خودم ساعت ها با به تیکه اسباب بازی مشغول میشدم و صدام درنمیومد.قبل به دنیا اومدنش دوست داشتم بچم مثل خودم باشه و الان کپی خودم شده اما نگاش که میکنم خییییلی دلم براش میسوزه...خیلی مظلومه...واس همین خیلی باهاش وقت میگذرونم خیلی حس کنجکاویشو تحریک میکنم هرچیزی که نگاش کنه رو جلو دستش میذارم تا یکم از اون حالت مظلومی دراد...شر و شلوغ بشه...احساس میکنم برا زندگی آینده خودشم بهتره

تصمیم داشتم از اول حتما دو زبانه بشه

چرا گهواره این اول دوما رو بیرون نمیندازه تا بفهمن اینجا جایه این کم عقلی ها نیس

تاالان که دخترم داره واسه ما تصمیم میگیره چی فکرمیکردیم وچی شد😐😐😂😂

که اخلاقش مث خودم باشه خوشخنده مهربون مث پدرش و خانواده پدریش نباشه

خیلی برنامه بود و هست خداروشکر هرروز داریم ازش چیزهای زیادی یادمیگیریم که بفهمیم چطورباید انجام بدیم و رفتارکنیم...ولی وقتی بدنیا اومدفهمیدیم که دنیاوآدم هاش خیلی بدتر از این حرف هاست پس سعی کردیم درست کنیم کل زندگیمونو از پایه مثلا از آب خوردنمون........تا......................

رفتار خودمون درست باشه بچه هم درست بار میاد پس سعی کردم خودم خوب رفتار کنم صحبت کنم تا بچه هم یاد بگیره

سلام پسرم دوساله است لج میکنه گریه خیلی میکنه حوصله هیچ ندارم 8 ماه باردارم میترسم طفل دومم همین طور نباشد

کاری کرده گ روزو شبو اشتباه میگیریم چه برسه به این که گذشترک یادمون بیاد چه فکری داشتیم........

تصمیم زیاد داشته و دارم اما با وجود اطرافیان فکر نکنم عملی بشه

دوست داشتم حرف دیگران برام مهم نباشه اینکه یکی می گه بچه ات زشته یکی میگه چرا ضعیفه با عشق بزرگش کنم واز بزرگ شدنش لذت ببرم

الان که باردار هستم امیدوارم که بتونم سرش داد نزنم
با آرامش همیشه باهاش رفتار کنم
تلویزیون و موبایل تا حد امکان نبینه
بازی های مناسب سنش انجام بدم
کتاب بخونیم باهم
بسیار نوازش و بوسش کنم
سعی کنم باهاش بچگی کنم و از لحظه لحظه کودکیش لذت ببرم چون خیلی زود بزرگ میشن❤️

هر چی فکر میکردم برعکس شده، یه بچه تنبل و نق نقو مامانی شده که یه لحظه نمیتونم ارامش بگیرم خیلی ناراحتم

من میخوام که مثل بچه های بی‌تربیتی که دورم میبینم نباشه واقعا که زشته یه بچه یه کارایی یه یه حرفایی بزنه و مادرش یا پدرش هیچی نگن تازه طرفداریش هم بکنن درسته که بعضی وقتا یه کارایی میکنن که خودتم توش میمونی ولی این حمایت بیجا از بچه خیلی اشتباهه من که میبینم این رفتارا رو خیلی عصبی میشم

نذاشتم کسی جزخودم.تربیتش کنه خداروشکرازم حساب میبره حالادومی خداکنه مث اولی باشه بچه اولم درست تربیت کردم خداروشکر

میخاستم بغلیش نکنم و عادتش بدم آروم رو زمین بخابه..که متاسفانه پدربزرگها و خاله هاش بغلیش کردن

والا بهترین مدرسه فرستادیم با کلی هزینه اما انواع بچه ها توی مدارس هستن از شنیدن حرفهای زشت و کارهای زشت و....هر چند پسرم ماشا ا....واقعا فهمیده اس اما بعضی خانواده ها بچه هاشون واقعا ول هستن و خوب هر کاری هم بکنی بچه میبینه و میشنوه چون توی مدرسه که نیستیم

دوسداشتم یه مامان فوق مهربون باشم و از هیچ نظر واسه تربیت فرزندم کم نزارم ،اما متاسفانه دوتربیتی شد و اکثرا خونه پدرشوهرم بود کلا تِره خورد تو نوع تربیتش🤦🏼‍♀️

افلصلعهععتت

اول از همه با شوهرم حرف زدم تا اونم باهام همگام بشه

اول از همه با تمام دوستایی که کلا بچه ها و خودشون بی ادب بودن قطع رابطه کردیم😂
شوهرم خیلی حساسه و همش استرس داره یوقت دخترمون کلمه زشت یاد نگیره.
یعالم کتاب داستان براش خریدیم و قرار بود هرشب قبل خواب واسش بخونیم ازبس شیطونه الان نمیشه خوند ک😂

من سر این بچه دارم تجربه کسب میکنم ، سر بچه دوم انشالله یه تربیت فوق العاده در نظر دارم😂

۱۷۲ ام 😂😂😂😂😂

خیلی چیزا مد نظرمه اگه خانواده شوهر بزارن

بچه ی اولمه دوس دارم اونقدر منو باباش به دخترمون محبت کنیم که از عشق سیراب بشه که در این جامعه وقتی بزرگ شد به عشق های پوشالی هیچ اهمیت نده .دوس دارم دخترم عاشق باباش باشه چون واقعا خانواده خودم منو اینجوری تربیت کرده و منم صد درصد راضی ام .منم دوس دارم دخترم عین خودم بشه

این ک صبور باشم و به اعصابم مسلط باشم تا اونم اروم باشه ولی من داد میزنم و اونم از من یاد گرفته😔😔😔

منک واقعا اونکه میخواستم بچم بشه شد..الان دخترم نه سالشه ..دختر حرف گوش کن..احترام میزاره..کارهای خونه رو انجام میده ..دوست دارم پزشک بشه خودشم علاقه داره..من همه افکار ی که برای تربیت فرزند در زهن داشتم عملی کردم اینکه با دخترم دوچرخه سواری کنم ..بهش کم کم دارم رانندگی ماشین یاد میدم..اینکه درس خون بشه واقعا شد شاگرد اول شده اینکه حتما دانشگاه قبول شد بعد ازدواج کنه ..و واقعا خودشم میگه اول درس بخونم دانشگاه پزشکی برم بعد یکی مثل خودم پزشک انتخاب کنم..من ازاول نوزادی روی بچم کار کردم الان حرف دوتامون یکی شده..میگم اینجوری رفتار کن ..میکنه میگم اونجوری صحبت کن میکنه..گاهیم این وسط خودش یسری کارها انجام میده یا میخاد انجام بده منم مخالفت نمیکنم وگوش میدم به حرفاش

من گفتم سعی میکنم شیر خودما به دوقلوهام بدم ولی نشد 🥺برا تربیتشم که حالا زوده

دوست داشتم بهترین مادر دنیا براش باشم و هرچی خواست براش تهیه کنم.ولی این گرونی های لعنتی نمیزاره،،🙃🙃😉

ولامنم دوست داشتم سردخترم دادنزنم ولی الان دست تنهام وقتی نمیتونم به کارام برسم خیلی سردادمیزنم عصبی میشم شباتاساعت دونمیتونم بخوابونمش خیلی عصابم خراب میشه حولش میدم ازپیشم دور

من که دوست داشتم فقط اروم باشه تا بتونم بهش رسیدگی کنم مادر خوبی باشم ولی یه وقت هایی نیستم سرش یکم داد میزنم

ببخشید اول کسی بشع جایزه چی داره؟؟

والابچه من هرلحظش درحال گریس کجابه تصمیماتم میرسم
وقت نمیکنم به خونه وخودم برسم چه برسه به تصمیماتم
تصیمیم که زیااادداشتم قهواره جان ولی نمیشه ونشد

قبل به دنیا اومدن دخترم فکر میکردم بچه داری خیلییی راحت. ولی از همون اول با کولیک شدیییید دخترم دیوونه شدم. خیلییی سخته بچه داری

بچه هاجریان این اول ودوم چیه؟؟؟هروقت میام اینجاسراول ودومم شدن دعواس

هرچی به بچه های مردم خندیدم پسرم از اونا بدترشد😁😁😁🤣🤣

میخواستم از نوزادی اتاقشو‌جدا‌کنم‌اما دل ندارم،اصلا شب نفساش به صورتم نخوره خوابم نمیبره،متاسفانه وابستگیه من به دخترمم سرایط کرد اونم شدیدا بهم‌وابستس

والا اینجا میایم از تجربیات هم استفاده کنیم اول هر پست انقدر اول دوم و سوم میکنید حال آدم بهم میخوره چیه مسخره بازی راه انداختید به جایی که از تجربیاتتون بگید 😏

مادرشوهرم ترزدب همش

سعی کردم همیشه باوضو به کودک شیر بدم وباقرآن ازهمان بارداری که داشتم براش میخوندم و بخونم و جوری تربیتش کنم تا درراه امام زمان قدم بردارد فقط وبه خاطر همین هم اسمش گزاشتم محمدمهدی به نیت حضرت مهدی اخه عهد من با خدا وامام زمان همین بود. .

قبل بدنیا اومدنش کتاب میخوندم ولی بعد بدنیا اومدنش سعی میکنم فقط رو کنترل خشمم کار کنم چون اگه نتونی عصبانیت تو کنترل کنی هیچ کتاب آموزشی یا هرچیز دیگه ای فایده نداره...

زیاد برا تربیت بچتون تلاش نکنید بچه ها آینه ی رفتار پدر مادراشونن ،من ی دختر ۶ ساله دارم ک تمام کاراش و رفتارش مثل من و پدرشه ،پس بهتره رو خودمون فقط کار کنیم بچه ها از ما ناخودآگاه یاد میگیرن

152😂😂😂

دوس نداشتم بچه ی لوس و لجبازی بشه که خداراشکر اینجوری نشد

اول باید رو خودم کار کنم و بعد با همسرم هماهنگ بشم و بعدازون نظر دیگران رو با احترام قبول نکنم نذارم دیگران با رفتار و گفتارشون روم تاثیر بذارن
و مهمتر از همه اینکه با بچم مثل یه مهمون رفتار کنم انگار که همیشه یه مهمون تو خونم هست
و اینکه مشکلات زندگی و زناشویی رو از تربیت بچم جدا کنم
امیدوارم هم من و هم همه پدر مادرا بتونن برنامه های تربیتی بچشونو اجرایی کنن

پسرم 5سالش همیشه گریه میکنه چی بخرم بده پسرم آروم شد چه کنم هروزپول ارزش تموم میشه.

همیشه میگفتم دوس ندارم بغلی بشه .نمیخوام زیاد بغلش کنم .یه موقع دیدم شدیدا بغلی شده 🤔چجوری ؟ کجا ؟ کی ؟

هیچی تا فهمیدم باردارم سر راه چن تا کتاب تربیت فرزند خریدم کلا هم خیلی گوگل سرچ میزنم برای برخورد صحیح با نوزاذ و ازین جور مطالب

سلام دوست داشتم خودم تربیتش کنم هر روز بزرگ شدنشو بببنم ولی خانواده شوهرنذاشت وچون خیلی دوست داشتن بچمو گرفتن ازم و من موندمو یه دنیا حسرت واوناجوری که میخواستن بزرگش کردن

اینارو ولش کن،بیا بگو چکارکنیم چندتربیته نشه؟ باخانواده شوهریکجاییم و بچمم همش میان میبرن. هنوز کوچیکه ولی نگرانم،پدرشم ک با اوناس.قراربود جلوبچه دعوانگیره،کمک کنه، حالا هیشکی نی خرابکاریای اونو جم کنه،یاصداشو بیاره پایین.تازه طلبکارتم هستن.
اصلا بگو چجوری بچه رو درمیون لجنزار، خوب تربیت کنیم؟؟؟ راهی داری؟؟؟

من هیچ ایده ای ندارم هر چی به وقت خودش بزار دنیا بیاد به امید اون موقع هم برحسب رفتارش و روحیش اینا بالاخره یکاری میکنم دیگه ولی بگم نباید بیگدار به آب بزنیم نه بیخیال باشیم نه هم خیلی سختگیر

خوب من دوست نداشتم کسی توی تربیت بچم دخالت کنه وطرف خانواده شوهرم زیاد نره ولی ازهمین الان دنبالشون گریه میکنه واوناهم خیلی بی ادبن تابه بچه میرسن جیغ زدن یادش میدن اوایل خیلی عصبانی میشدم ولی انگار نمیشه کاری کرد

واااای منو شوهرم قبل به دنیا اومدن پسرم هر بچه ایی رو میدیدیم میگفتیم وااای چقد بی ادبه چقد فلانه بعد میگفتیم پسرمون به دنیا بیاد اینجوری کنیم اونجوری کنیم ولی الان هیچکدومش یادم نیست

من تصمیم داشتم جوری تربیتش کنم مثل خودم نشه ولی شد😑😐

یعنی چی هی اول دوم خدایش بسه دیگه مثلاچی میدن بهتون به جای اول دوم گفتن ببینیدموضوع چیه😤😤

بابایعنی چی اول دوم بسه دیگه جاش دوکلام حرف خوب بزنیدموضوع چیه😤😤🤪🤪

یه روانشناس معروف هست الان حضور ذهن ندارم اسمشو دقیقا یادم نیست که قبل بچه دار شدنش نظریه های مختلفی درباره تربیت بچه میده و فلان... بعد میگه زمانی که خودم بچه دار شدم و دیدم بچه اصلاااا قابل پیش بینی نیست نظریاتمو پس گرفتم ماهم دقیقا همینیم....

مودب ترین بچه ی فامیل باشه لوس و زر زرو نباشه ،همه چیو با جیغ نخواد،به هیچ عنوان بهش گوشی و تبلت ندم همینارو یادمه..ببینم میتونم موفق شم یا نه☺

اینکه اصلا تلویزیون نگاه نکنه که الحمدالله برا غذا خوردن نگاه میکنه که حواسش پرت بشه و من بتونم دهنش کنم کلا باید خیلی از استانداردها رو ادم بیخیال بشه برا یک مدتی چون این فسقلیا غیر قابل پیش بینی ان

مامانایی که سرکار میرن و مرخصی ندارن بیاین بگین چیکار کردین

چند تربیتی نشه کمتاسفانه دست خانواده ی شوهر میشه و بیخیال شدم بس ک‌حرص خوردم تو این ۹ ماه ۹ سال پیر شدم از دست اینا 😏😣😣😣😣😥😥😥

هعی بسپارمش به باباش بابایی بشه اما همچین شد تو یه اناق جدا خودم و بچه م میخوابیم فعلا

به بچه خواهرم خندیدم که چرا انقد لجبازه و گریه میکنه بخاطر هر چیزی سرم اومد😂😂🤝🤝 چون دوست نداشتم لجباز بشه🤝🤦🏼‍♀️🤣

مگه بچه هوش و حواس میزاره برامون که بخوایم فکرای قبل بارداری روش انجام بدیم.همه فکرام از یادم رفت

هر جی رشته داشتم براش پنبه شد

به اونی که نوشته اول، دوم ،سوم کاری ندارم ،نوش جونت ، ولی اون مامانی که نوشته ۳۸ ، ماشالا به تو، شمردی واقعا؟!

قرار بود ب هیچ وجه دعواش نکنم و سرش داد نزنم
اما شرایط جوری رقم خورد ک شدم ی مادر فوق العاده عصبی 🙂

دوست نداشتم لج باز باشه ولی شد 🤦🤦😀

سلام.
چند تا اصل مهم بود
یکی اینکه فقط من به بچه برسم و همسرم هم به من رسیدگی کنه.
دو اینکه تلویزیون جمع بشه تا پایان 18 ماهگی
و سوم اینکه هر چیزی که دخترمون تا پایان 18 ماهگی نیاز داشت سریع براش فراهم کنیم. حتی این میتونست یه بغل کردن یا لبخند زدن در جواب لبخندش و..... باشه.
و تقریبا موفق هم بودیم تو برنامه اجرا کردن.

اینقدرنقشه هااداشتم اینقدفکروخیال هاداشتم ،،دلم میخاست ازهمه لحاظ تأمینش کنم بهتراخلاق رفتاروداشته باشه بامحبت مهربونی روبهش یادبدم،،ولی الان خیلی ناامیدشدم دلم نمیخاست یه ذره شباهت به باباش داشته باشه چ اخلاقی چه رفتاری،،ولی باباش همه جوره روش تاثیرمیذاره داره بچه موبدبارمیاره دارع شبیه خودش میکنه،،تنهاامیدم روداره ناامیدمیکنه من هرچی رواصول رفتاراخلاق پیش میرم ازصب تاشب باهاش سروکله میزنم تابچم میره چهارتاچیزیادبگیره ولی همین که باباش میاددودیقه باهاشه بچم ازایی روبه اون رومیشه،،خیلی داغون میشم هرچی من درک شعورم بالاس شوهرم یه ادم بیشعورگنداخلاقه،،نمیدونم چیکارکنم ازهمین الان ازآیندش میترسم استرس دلشوره دارم

هیچ کلا تصمیمات به فنا رفت با این کارا و شلوغیاش

هیچ تصمیمی ندارم
فعلا به این نتیجه رسیدم تا بابای بچه روشش اینه یکی باید دنبال تربیت اون باشه وگرنه بچه چیزی که میبینه میشه دیگ

دخترم هنوز چهار ماهشه بیشترین چیزی که مد نظرمه اینکه از دوران یچگیش خاطره خوب داشته باشه و بتونم تا هجده سالگی براش موبایل شخصی نخرم تا وقتشو و جوونیشو حروم نکنه

هنوز دنیا نیومده اما تمام تلاشمو میکنم که فرزندی اروم با شخصیت مهربون کسی ک رو حق حرف میزنه و و و...تربیت کنم

تصمیم داشتم مثله مادر خودم نباشم ک بچمو بزنم سرش فریاد بزنم و اونو بترسونم ولی موفق نشدم و دارم تلاش میکنم

هنوز ک کوچیکه بزرگ شه ببینیم چی میشه

خیلی تصمیمات داشتیم گرونی نذاشت 🤣🤣🤣

سلام بچه ها دخترم کلاس اول معده درد داره چی بهش بدم خوب باشه😔

چی فکر میکردم چیشد😐قبل بدنیا اومدنش تو رویا بودم🤣🤣

تصمیم داشتم لوس بارش نیارم و دراینده تو رابطش باپدرش دخالت نکنم اما فکرکنم نمیتونم تخیل بوده😄😝

بله من خودم مربی مهد کودک بودم و خیلی از رفتار های بچه هارو میدیم سعی می‌کرد تجربه داشته باشم و آمادگی قبل از تولد پسرم تا قسمتی هم موفق هستم اما بعضی وقتا کم میارم

اونایی که اول. شدن مدال تون از کجا آویزکنم

الگوی بچه پدر مادرشه

من میخواستم حرف گوش کن باشه و هر چیز رو با گریه نخواد و با آرامش ازم‌بخواد منم‌همه خواسته هاش رو انجام‌بدم‌ولی خب برعکس شد الان بزور هر چیز‌میخواد اگر انجام‌ندم دستشو فرو میکنه تو‌چشمم‌یا میزنتم😐

خیلی دلم میخواست همینجوری که خوابش میگیره شکم شو سیر کنم خودش رااااااحت بدون دخالت بخوابه
ولی ماشالله چی بگم 😔
انقدر تو خوابیدن مقاومت میکنه که نگید
چشماش خمار میشه هااااا ولی سعی میکنه تا دقایق آخر بیدار بشه
هر چقدرم که باهاش بازی کنم و خسته اش هم کنم جواب نمیده
انقدر مطالعه کردم و هر راهی رو رفتم که دیگه خسته شدم
ولی خدا رو شاکرم که شب ها سر ساعت ۸ میخوابه تا ساعت ۶ صبح
فقط دو باری شیر میخوره و تمام

من بچه های بی ادب و میبینم خیلی اعصابم خراب میشه میترسم همه اون رفتارای بدیو ک میبینم سرخودم بیاد بچم اونجوری بشع

برام مهم نیست بیرون بچم خوب باشه همه بگن چه بچه مودبی
فقط برام مهم اینه که شاد و با اعتماد بنفس باشه

من تصمیم این بود بچه ای تربیت کنم باادب وخوش اخلاق باشه .بچه شادی باشه خداروشکر بچه هام بچه های شادو باادبین

من همه ایده آل هامو تا الان انجام دادم البته فعلا ، چون دخترم هنوز سنی نداره ، فقط نتونستم استفاده نکردن از گوشی جلوی دخترم رو عملی کنم.😑😅

کجای حرفش قشنگ بود

سلام واسه بچه اولم خیلییییی تصمیمات مهم داشتم خیلی کارا کردم اما بعد از دوازده سال واسه دومی گفتم خودمو و رفتار خودمو اصلاح کنم بچه ها مثل سی دی خامن .اما دوروبریا بعصی از کارا رو خراب کردن خداااا

من کتاب میخوندم واقعا تاثیرداشت ولی سخت ترازاونی هست که آدم فکرشو میکنه

منم کلی تصمیم گرفته بودم ولی چون پیش خانواده شوهرم هستم و خواهر شوهرم از اون ور اومده با یه دونه بچه پیش اینا کلا زندگیمو داغون کرد.. خدا ازش نگذره

سعی کردم کسی تو تربیتش دخالت نکنه

من تصمیمات زیادی داشتم.اما مگه مادرشوهرامی زارن!😕

بنظرمن بچه وقتی رفتارو کردار پدرو مادر رو ببینه خودش تربیت میشه بچه ها ایینه والدین هستن پس نمیتونیم بگیم چجوری بچه رو تربیت کنیم بلکه باید بگیم خودمون ایا تربیت خوب و درستی داریم بچه همونو میبینه و پیاده میکنه

من فکر میکردم خیلی راحته اما الان هر کی ستیلا رو چند دقیقه نگه میداره میگه چجوری اینو نگه میداری بس که ماشالا شیطونه و منم عصبی کرده فسقلی

تصمیم دارم بفرستمش ژیمناستیک

به نظرم اون تصمیمات و تربیت هایی که ادم موقع بارداری واسه بچه اش میگیره حدود۹۵ درصد شون اتجام نمیشن . هم اول خود بچه چه جوری هست. و هم اطرافیان.

شاید یه بار یکی بهش بگه تو چی میشه اون وقت معلومه خودتون خیلی از خود راضی هستید

تصمیم داشتم سرش داد نزنم و خدایی نکرده کتکش نزنم تا اونم لج نکنه

هیچی

والا بچه همه ی انرژی آدمو میگیره قبل به دنیا اومدنش خیلی تصمیم ها داشتیم ولی الان انقدر خسته میکنه که همه چی یادم رفته😄

دقیقا

یه نکته مهم روانشناسی میگه،بچه نمی شنود،بلکه میبیند
پس هرکسی هرجوری میخواد بچش بار بیاد،باید تو رفتار و کردارش بچه عملا ببینه،تا خودشم همونطور بار بیاد

منم همینطورم
من که شبا خواب ندارم

تصمیم داریم و داشتیم که یه بچه ی خوب و سالم و صالح تربیت کنیم. از همونایی که پیامبر جونمون میگن گلی از گلهای بهشته. برا همین به خودمون قول دادیم همدنقدر که به فکر جسم و قد و وزن و... هستیم به فکر روح و تفکر و معنویتش هم باشیم😊 خدا خودش کمکمون کنه👌 سایه ی ائمه بالا سر بچه هامون انشاءالله🤩

دوست داشتم مادرمهربون وصبوری برای پسرم باشم ولی گاهی عصبیم میکنه وسرش داد میزنم بعدشم عذاب وجدان میگیرم ولی باز خیلی خیلی بهش محبت میکنم

خیلی فکرا برا بزرگ کردن و باهوش کردنش داشتم برا بازی کردن باهاش اما حیف و افسوس که مثل بچه های عادی نیست 😔😔

دوست داشتم موقع به دنیااومدنش خونه خودمون باشیم که خودم همونجورک دوست داشتم لباس بپوشونم یاحمام کنم یاغذاشوبدم ولی خونمون اماده نشدچندماهی خونه پدرشوهرم بودم دوست دارم همینجورک الان مهربونه بعدهاهم همین باشه

کل انرژیمون بابچه داری رفت حالا تربیت پیشکش😉🥰

به نظر من جدای یکسری ویژگیهای سرشتی که تغییرشون سخته و گاها ناممکن،بچه ها همونی میشن که والدین هستند نه اونی که والدین میخوان به همین خاطر ابتدا والدین باید روی تمام ویژگیهاشون کار کنند و مدیریت و کنترل تا بچه ها با همین الگو برداری تربیت بشن که البته این تنها ۵۰ درصد قضییه هست ۵۰ درصد بعدی گروه همسالان مدرسه و کلا اجتماع هست....

دلم میخواست خیلی فهمیده و با ادب باشه ولی خونه مادرشوهرم زندگی میکنم و اونا لوسش کردن
بعدشم‌متوجه شدم مشکل و اختلال داره کلا همه چی عوض شد و دارم فقط تلاش میکنم که حرف بیاد
مامانا برا پسرم دعا کنید.ممنونم

من دوست دارم پسرم با من دوست باشه مودب باشه احترام گذاشتن به بزرگترها رو از همون بچگی یادش میدم به امید خدا

سلام مامادرا هنوز بچه به دنیانیومده خیلی تصمیم هامیگیرم که صبورباشیم مهربان باشیم خوب تربیتش کنیم اما آلان که دنیاامدن ازبس نق میزنن بدغذامیخورن خواب خوب ندارن اعصاب آدمو بهم میریزن

منم می مردم واسه بچه های خواهرم ولی واسه بچه خودم اصلا حوصله ندارم

من هنوز دخترم سه ماهشه ولی خیلی ی تصمیمات دارم ولی چون نزدیک خونه مادرشوهرم هستیم از الان شوهرم میگ تو نمیتونی اونجور ک میخای تربیتش کنی چون ب خونه مامانمم رفت و آمد داریم همیشه و تحت تاثیر قرار میگیره تازه میگ منم هرچی بچه بگه بهش میدم کلا ناامیدم کرده و متاسفانه نمیتونم هم رفت و اند نکنم من نرم خودس از الان زودی برش میذاره میبره. با این روند اعصاب خوردی فراوان در پیش خواهد بود نمیدونم حساسیت هامو کم کنم یا یکسره باید حرص بخورم.....🙄🙄🙄🙄🙄

بنام خدا.هیچی😐

من قبل از به دنیا اومدن دخترم میگفتم هیچ وقت هیچ وقت دعواش نمیکنم اما الان که شده یازده ماهش دو هفته قبل اسباب کشی داشتم کاملا دست تنها بودم و گریه های دخترم برای اینکه بعلش کنم تمومی تداشت منم همه ی وسایلام وسط خونه بود اجازه نمیداد بچینم ، دعواش کردم و یه صربه ی کوچیک زدمش ، یه بارم روز بعدش وسط اون همه کار براش عذا آماده کردم دست زد داخلش و همشو پرت کرد دوباره زدم تو بازوش الان ۱۰ روزه از خودم متنفرم و انگار دارم افسرده میشم از اون روز خودمو تعییر دادم و حتی بهش اخم نکردم ولی هی اون صحنه ی گریه کردنش یادم میاد و خودمو لعنت میکنم

به نظرمن بچه اون چیزی که درذهنمون داریم نمیشه بچه اون چیزی که ماخودمون هستیم وبهش عمل میکنیم میشه..

ما برا درست تربیتش هرکاری از دستمون بربیاد انجام میدیم... خیلی دوست دارم درس بخونن .به شوهرم گفتم بزرگه رو میفرستم دانشگاه افسری... اما بچه ها این دوروز مونه کی بحرف پدر ومادر اهمیت دادن... رمان ما دیگه خداخودش رحم کنه

هیچ تصمیمی نداشتم و ندارم.. رابطه پدر مادر که خوب باشه بقیش حله😂

جوری تربینش کنم که بی دلیل گریه نکنه و حسود نباشه😍

ای بابا تخیلات ما قبلا واسه تربیت بچه هامون با الانی که بچه دار شدیم زمین تا آسمون فرق میکنه من دوست داشتم مامان مهربون وآرومی باشم ولی برعکس شدم یه مامان غرغرو وکم حوصله این بچها توان وانرژی نمیزارن دیگه😥😥😥

من خیلی تصمیما داشتم ولی توسط اطرافیان نقش برآب شد 😅😅

خیلی تصمیم ها داشتم ولی الان خیلی عصبی هستم واز این بابت ناراحتم چون تصمیماتم عملی نمیشه

هیچی

والبته همه بچه ها محیط و مدرسه خیلی روشون تاثیر میگذاره خدا کنه اولاد ما هم ذات پسندیده ای داشته باشه و خودش تو مسیر خوب قدم برداره

اینکه بعضی از نواقص رفتاری خودم رو درست کنم بعد بچه بدنیا بیارم و بتونم از لحاظ اقتصادی هم تامینش کنم

ببینیم بعدش که بزرگتر شد خدا چی میخواد ، به اندازه توانمون هم براش هر چیزی تهیه میکنیم

من مستقل هستم و مادرشوهرم رحمت خدا رفته و خواهرشوهرام اصلا دخالت نمیکنن الهی شکر، خود شوهرم خیلی گیر نمیده و کلا میگه به بچه گیر نده بذار راحت باشه
کلا مودبانه باهاش رفتار میکنیم خدا رو شکر خودشم آرومه و سواستفاده گر نیست تا الانش

من همش فکر میکردم بچم که بدنیا بیاد بهترین مادر دنیا میشم اما شدم غرغرو ترین مادر دنیا😥

من فکر میکردم حتما مامان ملایم و خوب و آرومی میشم و به بچم ادب و احترام رو راحت یاد میدم. و بچم حرف گوش کن بار میاد. ولی اساسا این بچست که مارو تربیت میکنه. اونه که بهمون یاد میده چجوری باهاش رفتار کنیم. تربیت بچه خیلی سخته. من یک آن به خودم میام و میبینم خیلی نا آرومم و دارم بچمو گاهی دعوا میکنم. بعدش خیلی ناراحت میشم.... ولی فایده نداره.

هیچ تصمیمی نگرفته بودم فقط میخواستم سالم به دنیا بیاد دومی هم همینطور سالم به دنیا بیاد اونجا هم خدا بزرگه

هیچی

تصمیم داشتم بغلی نشه ک شد😅

چقد زشته واقعا ادم میاد ی دوتا مطلب بخونه همش باید بخونه اول دوم دهم

من با مادر شوهرم زندگی میکنم بچم تا گریه میکنه میگه هرچی میخاد بهش بده مصلا موبایل
گریه میکنه میگه گوشی بده من و باباش نمیدیم اون گوشیو میده بهش
بخاطر همین هرچی میخاد ک میدونه ما نه میگیم میره سمت اون
کار بدی ک میکنه ما میگیم نباید اینکارو کنی اون میگه انجام بده ب حرف کسی گوش نده
بخدا روانیم کرده
دست ب پریز برق میزنه میگه اخ میشی دست نزن با من دعوا میکنه ننش جلو بچه
خلاصه ک ی بی تربیت مث خودش میخاد تحویل جامعه بده
ب امید خدا ی ماه دیگ خلاص میشم از دستشون
تو خوردو خوراکشم دخالت میکنن
میخام غذا بدم میگ خب فعلا نده چی میشه بچه هم لج میکنه میگ خب پشتیبان دارم

هیچ وقت دست روش بلند نکنم اجازه بده هر چیزی رو که ب نفعشه امتحان کنه درسن سه سالکی کلاس کاراته و زبان خارجه حتما ثبت نامش کنم چون خودم خیلی دوسدارم و میدونم بدردش میخوره و اینکه اجازه ندم هیچ شخصی چه توجمع خانوادگی چه تنها بچم رو دعوا کنه چون متعقدم تربیت کننده بچم خودمم و خیلی کارایی دیگه....

خیلی تصمیما😁

بچه ها غیر قابله پیش بینی هستن و همش رفتارشون اخلاقشون در حاله تغییره ولی من تمامه سعیمو میکنم با حوصله باهاش برخورد کنم تا تربیته درستی داشته باشه😉

سلام وای ایقد دلم میخاد اول باشم، هر موقع سر میزنم به گهواره تا کلی نطر دادین.
من تصمیم جدی جدی م این بوده و هست که فاطمه کوچولو رو سیراب از مهر و محبت واقعی خودم کنم تا وقتی بزرگ شد گدایی محبت نکند از آدم‌های اطرافش.
و ی آدم مهر طلب نباشه.
ی دختر مودب، شاد و آرومی باشه
نگران گذشته و آینده ش نباشه

فرزند آدم همون شخصیتی میشه که ما الان هستیم پس قبل از اینکه بخوایم بچه رو تربیت کنیم باید رفتار و شخصیت بد خودمون رو تربیت کنیم تا در فرزندمون هم شکل بگیره پس تغییر و تربیت رو باید اول از خودمون شروع کنیم

با کرونا چیکار میشه کرد ؟
ن پارک
ن بازی
ن گردش
بچمون بزرگ شد فهمش عمیق تر شد از این دنیا و بیماری همیشع همراهش چی بهش بگیم واقعا ؟؟؟

دوست داشتم اصصصصلا دعواش نکنم...ولی واقعا نمیشه...من همه وقتمو باسام بازی میکنم...حس میکنم فکرمیکنه دوستشم نه مامانش...ولی گاهی واقعا اذیتم میکنه و من دعواش میکنم...
بعدم عذاب وجدان میگیرم که من بدترین مامان دنیاام

نه متاسفانه فرزندی که به دنیا میاد با انرژی که از ادم میگیره هیچ شباهتی با تخیلاتمون نداره

من خیلی واسم مهمه که همه در برابر بچم حد و حدودشون رو رعایت کنن.
واسه همین به شوهرم میگم وقتی پدر مادرت واسه به دنیا اومدن بچه من نیومدن و تا حالا ندیدنش تو هم حق نداری ببریش. اونا با من مشکل دارن با نوشون که ندارن. باید میومدن دیدنش.
و اینکه مثلاً میگم وقتی دیدن بچه من نیومدن حق ندارن روز دختر کادو بفرستند. چون بچه من احترام میخواد. محبت میخواد محتاج هدیه که نیست.
واقعا هرکسی که بخواد در آینده یا حال به بچم بی احترامی کنه عزیزترین کسمم باشه ارتباطم رو باهاش قطع میکنم

هیچی خدا به خیر کنه خیلی میترسم براش برای ایندش

من می خوام ی خواهر و ی رفیق باشم برای دخترم ، می خوام یادش بدم انسان باشه ، می خوام بهش بگم درس خوندن مهم نیست زیاد ، علاقه مهمه ، کلاسای مختلف ورزشی و هوش میفرستمش ، طراحی و نقاشی ، دلم می خواد همیشه صدای خندش خونه رو پر کنه ، یادش میدم توقعش همیشه از زندگی زیاد باشه تا بهترینارو داشته باشه ولی از آدما هیچ توقعی نداشته باشه ، اون باید مستقل باشه

سلام تصمیم دارم فقط خوش بگذرونه وبازی کنه بچه شادی باشه والبته حرف گوش بده ودرنهایت پرازمهرومحبت باشه

کاش ب من یه کتاب معرفی میکردید

برنامه ای نداشتم ولی الان وقتی لج بازی میکنه یا غذانمیخوره اسمش میارم عداش درمیارم میخنده لجبازیش یادش میره بازم بهش غذامیدم نه به زور باخنده کلک. دوست ندارم لجباز بشه خیلی باهوش نترس خداروشکر انشالابتونم خوب تربیتش کنم 😍😍😎

همشون وقت دنیااومدنقش براب شد

اگ تصمیمی هم گرفته باشم کاری بهم کرده الان همه چی یادم رفته 🤣🤣

والا من پیش خانواده شوهر زندگی می کنم هر کاری می کنم فقط من و شوهرم تربیتش کنیم نمیشه چند تربیته شده نقشه هام نقشه براب شدن برا تربیتش

38م... امیدوارم بتونم وقتی بچم دنیا اومد ب اعصابم مسلط باشم وسرهرچیز بی ارزشی سرش داد نزنم مث خیلی از مامانا..این مورد از اولویتامه. چون اعتماد بنفس بچه میاد پایین

دوست دارم چند تربیتی نشه نمیدونم چیکار کنم 😔

۳۷ام😐😐😐

تصمیمم این بود ک فقط خودمو اقام تربیتش کنیم نزاریم کسی داخلت کنه و خدارو شکر همینم شد

خودمو تربیت کنم 😎😎😎😎😎😎 تا خودم خوب نباشم بچم اگ هزار تا کتاب هم بخونم و رو بچه پیاده کنم فایده نداره

که یه بچه با تقوا تربیت کنم ولی شوهرم اصلا هیچی رو رعایت نمی کنه نمی دونم به خدا بچه امون درست تربیت بشن صلوات😅😅😅

هیچی

والا هر تصمیمی داشتیم فعلا عملی نشده دختره لجباز نق نقو 🙄

۳۳ اخ جونم 😁😁😁

اون قدر نقشه داشتم که همش نقش بر اب شد که فقط آرزوی خواب دارم

دوست دارم بچه هام اعتماد بنفس داشته باشن و توجه از حق خودشون دفاع کنن و نزارن کسی بهشون زور بگه ان شاالله ک بتونم موفق بشم

من فکر میکردم مادر خیلی خوبی هستم چون همیشه عمه خوب و حوصله داری بودم و همه میگفتن خوشبحاله بچه خودت ولی نمیدونم چرا برا بچه خودم اصلا حوصله ندارم و خیلیم اذیتم میکنه

ان شالله تن همه بچه ها سالم وسایه پدر ومادرشون بالا سرشون. تصمیم داشتم سر این یکی بچم بابرنامه کارهام را انجام بدم ولی صبورتر باشم وحرف دیگران برام مهم نباشه

بیستممممم🤣🤣

کلی تصمیم داشتم همه رو یادم رفته🤪🤪🤪اگه میدونستم انقد مسولیته سنگینه بچه دارشدنمو عقب مینداختم

هیچی یهویی اومد

همیشه اون چیزی که ما فکر میکنیم نمیشه این رو تو خیلی از خونواده ها دیدم که چنتا فرزند دارن با یه تربیت که برای همشون مشترک هست ولی متاسفانه یکیشون خوب درمیاد یکیشون نه

بچه اونی میشه که پدرومادرش هستن نه اونی که تودوست داری بشه وقبل ازبارداری اول خودمونوازهرجهتی تربیت کردیم والانم خیالمون راحته چون ازپدرومادرش الگومیگیره ونیازی نیس خودمونوبه زحمت بندازیم

میگفتم دختر باشه ی دختر مغرور نباش جذبه و جدی بشه دوست نداشتم احساساتی باشه طوری تربیت بشه که احساساتی نشه فقط حالا دختر دارم نمیدونم اینطور که میخوام بشه یا نه

من تصمیمم این بود.بزور غذا ندم.بزور نخوابونمش. کتاب زیاد براش بخونم.تا جایی که میشه سرش دادنزنم. باهاش دوست باشم. و اینکه احترام بهش. و شکرگزاری هرروز بخاطر داشتنش.
خداروشکر فک کنم تونستم مادرخوبی براش باشم.

همیشه بچه اونی ک ما میخواهیم نمیشه 😐

18 همم.....

دوست نداشتم لجباز بشه ولی شد

مامانی های عزیز ازهمتون التماس دعا دارم دست تنها م دعا کنیدخداکمکم کنه توحفظ ونگهداری وتربیت بچه هام ..... 😔😔😔🌹🌹

نزارم چن تربیته بشع ولی متاسفانه شد اونم ازطرف خانواده شوهر😑

هیچ

اخه بچه ادم احساس میکنه ویژگیهاش انتسابیه وبه بزرگترهاش کشیده وکلی با تصوراتی که داری فرق داره واسه همون باید دنیا بیاد وطبق شرایط پیش رو باید تربیت بشه.همینجوری نمیشه که بگی من اینجوری میکنم اونجوری میکنم

من که هنوز بچه م بدنیا نیومده ولی خیلی چیزا مده نظرم هست

کاش سوالای بهتر بپرسی گهواره😒

😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😘😘😘

والا ما تصمیمات زیاد داشتیم برا اولی سعی کردم انجام بدم البته مدرسه و اطرافیان هم خیلی تاثیر داشتن نصفش واقعا نشد

خوبه یبار اول شدم من قبل ب دنیا اومدن پسرم دوست داشتم خیللللی مامان آرومی باشم ولی الان کاراش بعضی وقتا اعصبیم میکنه

هیچی گفتیم هرچه پیش آید خوش آید😅😅😅

همه تصمیماتم نقش بر آب شد، با کاراش😂

سوال های مرتبط

آواتار مامان مهرسا و مانیسا مامان مهرسا و مانیسا مهرسا و مانیسا ۴ سالگی
مادر پدر خوبیم چون بخاطر بچه ام از همه چیزم میگذره
گهواره گهواره ۵ سالگی
✅ مراقبت‌های زیبایی مناسب مامان‌های پر مشغله چیا هستن؟
مشغله‌های مادر بودن گاهی اونقدر زیاد می‌شه که پیدا کردن زمانی برای رسیدگی به خودمون سخت میشه...
اما این رسیدگی برای احساس خوبی داشتن نسبت به خودمون و سلامت‌مون ضروریه. رسیدگی به زیبایی و سلامت پوست و مو یکی از اون قسمت‌هاییه که به ما خانم‌ها حس خوبی میده؛ ولی با توجه به مشغله‌های مادر شدن لازمه توی روندش یه سری تغییراتی ایجاد کنیم.

❇️ توی یک کلام مراقبت‌های زیبایی و رسیدگی به پوست و مو بعد از مادر شدن لازمه ساده‌تر، آسون‌تر و در دسترس‌تر باشه تا بشه بهش پایبند موند و در هر صورت انجامش داد!
در واقع نیاز داریم به یه روتین مراقبت پوست و مو به سبک مادرانه و مناسب مامان‌های پر مشغله!

🔹 توی بحث امروز شما بهمون بگین که برای سلامت و مراقبت‌های زیبایی معمولا چه کارهایی انجام میدین؟
🔹 آیا روتین خاصی برای مراقبت از پوست و موتون دارین؟ انجام دادنش چقدر زمان میبره؟
🔹 چه راه‌های ساده‌ای برای مراقبت‌های زیبایی به سبک مادرانه پیشنهاد میدین؟
آواتار مامان نهال مامان نهال نهال ۵ سالگی
هرشب ماست روبمالیدروپوست صورتتون ۱۵دقیقه بمونه بعد ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
زندگی ما آدم‌ها پر از بالا و پایین‌های مختلفه، هر کدوم‌مون به بهای تحمل سختی‌های گوناگونی از فرآیند زندگی درس‌هایی گرفتیم و تجربه‌هایی کسب کردیم.
یه درس‌هایی‌ام هست که دلمون می‌خواست کاش زودتر می‌دونستیم‌شون تا اونقدر توی زندگی سردرگم نمی‌بودیم... .
یه وقتایی یه چیزهایی یاد می‌گیریم که با خودمون می‌گیم اگه یه روزی بچه‌دار شدم حتما بهش یاد می‌دم... .

شکی نیست که والدین بزرگ‌ترین و مهمترین معلم‌های زندگی بچه‌هاشون هستن و بچه‌ها چه بخوایم و چه نخوایم از تک تک رفتارها و حرف‌های ما چیزی یاد می‌گیرن و تا مدت‌ها نگاه‌شون به زندگی رو از دریچه‌ی چشم ما شکل می‌دن.

🔹 حالا که شما به عنوان والدین موثرترین معلم فرزندتون هستین توی بحث امروز بگین که بزرگترین درسی که می‌خواین به فرزندتون یاد بدین چیه؟
🔹 دوست دارین نگاهش به دنیا و زندگی چطور باشه؟
🔹 می‌خواین چه طرز رفتار و فکری رو از شما به ارث ببره؟
با جزییات برامون بنویسین و تجربه‌هاتون رو با بقیه‌ی والدین به اشتراک بذارین.
آواتار مامان روشنا مامان روشنا روشنا ۶ سالگی
این که با بچه هامهربون باشه بازی کردن روبلدباشه
آواتار مامان ریحون مامان ریحون ریحون ۴ سالگی
اگه واقعا میتونیم بهش محبت کنیم و مثل بچه خودمون ب ... ادامه پاسخ
گهواره گهواره ۵ سالگی
✅ تا حالا شده در مورد ارتباط فرزندتون با پدربزرگ یا مادربزرگش نگران بشین؟

مادر و پدر شدن یه اتفاق جدید تو زندگی هر شخصیه و آدم‌ها کم کم یاد می‌گیرن که چطوری پدر و مادر بهتری باشن.
تو این مسیر، پدر و مادر خودمون نقش مهمی دارن برای آموزش و کمک کردن به ما تازه والد شده‌ها.
مامان بزرگ‌ها و بابا بزرگ‌ها بیشتر اوقات نوه‌شون رو از بچه‌ی خودشون بیشتر دوست دارن و پر از عشق و محبتن برای کمک کردن و خوشحال کردن نوه‌شون! اما گاهی این علاقه‌ی زیاد دردسرساز میشه...

🔹 تا حالا شده یه عالمه زمان بذارین تا به فرزندتون یه رفتار درستی رو آموزش بدین اما وقتی مامان بزرگ و بابا بزرگش میان، هر چی بهش یاد دادین رو فراموش کنه؟
🔹 یا اینکه سعی کردین یه عادت بدی رو از سر بچتون بندازین ولی وقتی مادر بزرگ و پدربزرگ میان دوباره اون عادت قدیمی رو تقویت کنن؟
🔹 یا حتی گاهی حس کنین انگار یه رقابتی برای تربیت فرزند بین خودتون و مادر و پدرتون شکل گرفته؟
🔹 گاهی هم روشی که ما تصمیم گرفتیم فرزندمون رو بزرگ کنیم با رویه‌ی پدر،مادرمون متفاوته و ممکن نگران این باشیم که مادربزرگ و پدربزرگ چه چیزی رو به بچمون آموزش میدن و یا چطوری آموزش میدن؟

توی این موقعیت ها ممکنه حس بدی پیدا کنیم، از یک طرف لطف و مهربونی پدربزرگ و مادربزرگ رو می‌بینیم و می‌دونیم خوبی مارو می‌خوان ولی از یک طرف باهاشون اختلاف نظر داریم و لازمه مراقب ارتباط فرزندمون با پدر و مادر خودمون یا پدر مادر همسرمون باشیم.

توی بحث امروز می‌خوایم در مورد این موضوع بیشتر صحبت کنیم:
✅ شما تجربه‌ی مشابهی داشتین؟ برامون دقیقا بگین که چه اتفاقی افتاده؟
✅ فک می‌کنین این تعارض رو چطوری میشه مدیریت کرد؟
✅ اگر شما در این موقعیت قرار بگیرین چی‌کار می‌کنین؟
آواتار مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ابوالفضل ۶ سالگی
برای اولین با اوووووول😄😄😄
گهواره گهواره ۵ سالگی
✅ از مامانتون در مورد تربیت فرزند چه چیزهایی یاد گرفتین؟

حالا که خودمون مامان شدیم یا داریم می‌شیم، خوبه که یه نگاهی بکنیم به رابطه‌ی خودمون با مامانمون...
رابطه‌ی ما با والدینمون خیلی وقت‌ها الگویی می‌شه برای رابطه‌ی خودمون با فرزندمون و چیزهای زیادی از اون رابطه یاد می‌گیریم. ممکنه بخوایم دقیقا شبیه مادر خودمون بچه‌مون رو بزرگ کنیم یا دقیقا بر خلافش عمل کنیم. یه وقتایی هم یک سری نکات و روش‌هایی برای تربیت فرزند ازشون یاد می‌گیریم و تصمیم می‌گیریم قسمت‌های دیگری که به نظرمون مربوط به شرایط الان نیست یا برامون خوشایند نبوده رو به کار نبریم.
در هر صورت مهم اینه که آگاهانه رابطه‌ی خودمون با والدینمون رو ببینیم و ازش درس بگیریم.

🔹 توی بحث امروز شما بهمون بگین که به نظرتون مهم‌ترین چیزی که از مامانتون یاد گرفتین و الان به کارتون میاد چیه؟
🔹 چه قسمت‌هایی از ارتباط خودتون با مامانتون رو نمی‌خواید که توی رابطه با فرزند خودتون داشته باشین؟
آواتار مامان ارمیتا وامیرعلی مامان ارمیتا وامیرعلی ارمیتا وامیرعلی ۵ سالگی
اینکه صبور باشم
گهواره گهواره ۵ سالگی
خونه‌ای که قراره مهمون یه بچه‌ی کوچیک باشه، با خونه‌ای که همه‌ی اعضاش بزرگسالن فرق داره...
فرق اساسی‌اش هم توی فراهم کردن امنیت بیشتر و ملاحظاتیه که لازمه پدر و مادر و اعضای خانواده برای راه افتادن، غلتیدن و کنجکاوی‌های یه کوچولو داشته باشن.
معمولا والدین قبل از به دنیا اومدن فرزندشون به فکر ایمن کردن اتاق بچه و محیط خونه می‌افتن و هر چی بچه‌ها بزرگتر می‌شن، نوع ایمن کردن خونه متفاوت می‌شه و معمولا هر چقدر هم خونه رو ایمن کنیم باز هم باید حواسمون به کوچولوی کنجکاو در حال رشدمون باشه!

توی بحث امروز شما بهمون بگین که :
🔹 در مورد ایمن کردن خونه چه چالش‌هایی دارین؟
🔹 تا حالا شده حادثه‌ای توی خونه برای کودکتون پیش بیاد؟ (مثل به دهان بردن اشیای خطرناک یا ...) به نظرتون چطور می‌شد از اون اتفاق جلوگیری کرد؟
🔹 شما برای ایمن کردن خونه و محیط اطراف کودکتون چه کارهایی انجام می‌دین؟
🔹 چه توصیه‌ای برای مامان‌های دیگه دارین؟ و به نظرتون برای ایمن کردن خونه و محیط اطراف کودک باید به چه نکاتی توجه کرد؟
آواتار مامان 🍬Awat Khan🍭 مامان 🍬Awat Khan🍭 🍬Awat Khan🍭 ۵ سالگی
هیچی جلو دستش نمیزارم کل وسیلاو برداشتم
برا بخاریم ... ادامه پاسخ
آواتار مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ابوالفضل ۷ سالگی
سلام به همه دوستان.من سه تابچه دارم اره ازمنم هی گ ... ادامه پاسخ