خانما من دیروز خونه مادرم بودم شوهرم خونه یه ساعت راهمونه اومدنی گفت داشتم میومدم مسافر زدم یه زنه بود بعد یه دو کیلومتری نیومده بودم که گفت ۲۵۰میگیرم گفتم واسه چی گفت خونه خالی داری پرتش کردم بیرون اینو ب من تعریف کردنی رفتم تو قیافه گفتم تو چرا یه زن تنهارو سوار کردی داد بیداد را مینداخت میگفت به زور سوارم کرده چی انگار ته دلم خالی شد بعو اونم دید من تو قیافم گفت اصلا ب تو نباید اینطور چیزارو تعریف کرد و دعوامون بالا گرفت بنظرتون کدوممون مقصریم؟؟؟

تو مقصری.بیچاره کاری نکرده که.از کجا میدونسته زنه خرابه.خوبه بهت گفته خودش.اگه کاری میکردو نمیگفت اونوقت چی .برو بچسب به زندگیت خواهر

شما پذیرش حرف راست رو نداری اگه بهت نمیگفت و تو بی خبری خودت میموندی الان داشتی واسش چای قندپهلو میبردی

حالا ‌همین خانم سوار‌میکرد می‌برد خونه خالی شما خوشحالی میشدی..بزارین یکم شوهراتون ‌باهاتون رفیق باشن نه ک مخفی کار دروغگو

تا حالا ده بار برا همسر من پیش اومده گلی ...خوبه که اومده بهت گفته ولی شمامقصری نباید اینطوری رفتار میکردی....دفعه های دیگه نمیگه بهت

فک میکنم تقصیر تو بوده. باید خوشحال میبودی ک شوهرت اومده اینو گفته....

والا تو مقصری خواهر حالا دو روز دیگه هرچی بشه بهت نمیگه

شوهرت مثل شوهر من تعریف میکنه منم مثل شما ناراحت میشم‌ولی خوب آدم نباید واکنش نشون بده چون دیگه نمیگن به آدم

تقصیر شوهرته
نباید اینو میگفت هر کی باشه ناراحت میشه
یه سری چیزا رو تو زندگی نباید بگی تو دلت نگهداری تا زندگیت خراب نشه اینم جز اونا بوده
توقع نداشته باشه الان بشینی قربون صدقه اش بری پیاده اش کرده ☹😕

شوهرت که مسافر زده
اولا اگه تصادف میشد چی
مثلا مسافر می مرد
بعد هم چرا سوار کرده مگه مسافرکشه
بعد هم اگه دزد و قاتل بود چی
هرکسو دید سوار میکرد
چه راحت هم اومده تعریف کرده برات