امین میومد یه دخترعمه ای بیوه ای داشتم خیلی خوشگل بود دخترقدبلند خوش اندام چش درشت سبزه ای بود اونم هرشب میومدخونمون ول کن ماجرانبود امین گیردادبریم خونه ای ما شام اونجاباشم رفتم شام اونجابود امین گفت میخوابرم حموم گفتم برو گفت فردامیخوابرم باشگاه رفت حموم یهوصدازد گفت بیا پشتمو کیسه بکش منم رفتم همین که واردشدم گفت لباساتودربیارخیس نشن منم مانتودراوردم باتاب بودم گفتم بده پشت تو کیسه بکشم یهوبغلم کرد بوسم کرد منم بازاسترس گرفتم دس پاچه شدم همش نگاهش کردم کپ کرده بودم انگاری یهوگفت چیه چیزی شد منم گفتم عه عه نه گفت میخوام باتیغ موهای بدنمو بزنی گفتم باشه منم اولین بارم بود تیغ دست میگرفتم 😂😂😂😂😂تیکه پارش کردم 😂😂😂😂 اینقدرخون رفت که نگو

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط