۱۲ پاسخ

پسر منم همینه
وقتی خوابه کارام میکنم
یا بعضی کارا با هم میکنیم وسایلا میریزم بیرون وسطش میچرخه برا خودش منم تند تند جمع میکنم

من تصمیم دارم امسال نکنم شوهرمم خیلی علاقه داره یا کارگر بگیره یا خودش بسابه بچم الرژی داره نمیتونم شوینده دست بگیرم و وقت بابچم مهم تراز خونمه توام همینکارو کن...با بچت وقت بذار

به سختی همراه با بچه، پسر منم همینطوریه

خواهر توکه یه دونس من چکا کنم دوتا شیر به شیر دارم

منم هنوز شروع نکردم اصلا نمی دونم چی کار کنم دخترم با همه چی کار داره دست می زنه خوابشم خیلی بده خوابید هم نمی تونم مشغول بشم سریع با گریه بیدار می شه

من تموم کردم،شاهان حرف گوش کنه،کارتون و خوراکی و اب بازی و ...... خلاصه گذشت،😃 امروزم هر چی کفش و‌کتونی سفید داشتم شستم، از بیکاری دیگه.همیشه زودتر شروع میکنم ،اسفند وقت میزارم واسه کارای شخصیم.چون شاهانم بچه تمیزیه خیالم راحته،

چیزای واجب تمیز کن موقع که خواب هستش یادصبح زودتر بیدار شد کلا زیاد سخت نگیر بچه دار هستی دیگه همه چیز خیلی نمیر نمیشه

من هنوز شروع نکردم اتاق خوابمو که مرتب میکنم همیشه هفته ای یبار اساسی تمیز میکنم اتاقم تمیزه سرویسارم هرروز میشورم هفته ای ۲ بار واکتس میزنم که اونم دیروز واکتس زدم ولی باز انجامش میدم میمونه آشپزخونه که شوهرم گفت آریارو میبرم خونه مامانش تا من کارامو بکنم فرشارم میدم بیرون میشورن موکتارم شبا که آریا خابید میشورم ملحفه و جلد تشک و بالشتارم میزارم ماشین

من کمکی میارم آخه با بهراد سخته

من با این اوصاف اسباب کشی کردم از ی شهر به شهر دیگه.تنهاااا بسختی

وای پسر من کلا نظم خونه رو بهم ریخته منم موندم چطوری آشپزخونرو تمیز کنم به همه چی دست میزنه نزارم جیغ داد راه میندازه بیا و ببین

تا خوابید کاراتو انجام بده پسرمنم همینه میگه من باید کمک کنم

سوال های مرتبط

مامان کیارش مامان کیارش ۲ سالگی
خانما من دو سه. روزه رد دادم دیگ انواع و اقسام گریه و جیغ های وحشتناک لجبازی هرچی ک فک کنید پسرم این دو روز انجام داده گاز بگیره بزنه چیزی پرت کنه اصلا آنقدر دو سه روزه پرخاشگر شده نمی‌دونم چرا با اینکه همیشه باهاش خوب رفتار کردیم
امروز آنقدر اذیت کرد مجبور شدم سرش داد بزنم بگم بره تو اتاق
باز یک ساعت خوب بود بردمش خانه بازی بازی کنه از دلش در بیاد باز دوباره شروع کرد آنقدر جیغ و گریه و داد و ک شوهرم سرش داد زد گفت بگیر بخواب
حالم از خودم بهم میخوره خسته شدم دست تنها کسی هم نیست که درک کنه این بچه هم که اصلا شده ی آدم دیگه هیچ جوره نمیشه راضیش کرد هیچ جوره حرف گوش نمیده از دستی هرچی بگی تازه دستوری هم باهاش حرف نمی‌زنم ولی همش در حال لج‌ کردنه ب خدا رد دادم همش خستگی تو جونمه راهکار دارید چطوری باهاش رفتار کنم امشب چنان انگشتم و گاز گرفت ک زدم زیر گریه خونی شد بند انگشت و کرده بود تو دهنش در نمی‌آورد بعدم ک در آورد شروع کرد به جیغ هایی ک دیگ سرفش می‌گرفت