مامانا من سرکلاژ کردم این یک ماهه از اون موقع خونه بابامم اینجا خیلی بهم سخت میگذره خانواده ام حرفی نمیزنن ولی من حس میکنم یه باری رو دوششونم میخام برم خونم ولی میدونم اونجا نمیتونم تموم کارامو بکنم و میترسم اتفاقی بیفته چکار کنم اینجا هم هی حرص و جوش و کارم گریه شده برا بچم میترسم بنظرتون چکار کنم دکتر بهم استراحت نسبی در حد یکم قدم زدن تو خونه رو داده و نشسته غذا خوردن یه راهکاری بهم بدین توروخدا

هر جا ک راحتی بمون دوست داری برو خونتون ولی همسرت باید کارای خونه انجام بده

عزیزم شاید خودت حساس شدی اینجوری فکر میکنی ناراحتی و گریه اصلا واسه بچه خوب نیست سعی کن خودتو سرگرم کنی و اصلا به این چیزا فکر نکنی چیزی که الان مهمه سلامتی بچته

بمون خونه بابات من حد فاصل ان تی تا انومالی رفتم خونه خودم تازه کاری هم نکردم فقط غذا درست میکردم بقیه کارها همه با شوهرم بود اما سرویکسم کم شد سرکلاژ شدم الانم کلا اومدم خونه بابام. منم سختمه از لحاظ هزینه ادم معذب میشه اما به شوهرم میگه دست خالی نیاد برنجی مرغی میوه ای چیزی میخره که خیلیم ادم حس آویزون بودن نداشته باشه تازه پدرمادرا که هیچوقت به رو هم نمیارن تو هم به نظرم خودتو همونجا سرگرم کن ادم هرچقدرم بگه خونه خودم برم کار نمیکنم بازم پا میشه.

شما حست اشتباه میگه الکی به خودت انرژی منفی نده هیچ کسی پدر و مادر ادم نمیشه خونه خودتم بری رفت و امد براشون سخت میشه شوهرتم از سرکار بیاد مگه چقدر جون داره کمکت کنه بمون همونجا هورمونای بارداریت احساسیت کرده عاقلانه تصمیم بگیر بزار شیش ماه رو قشنگ رد کنی دوره سختش بگذره

اگه شرایطشو داری کارگر بگیری برو خونه.یه نفرم بیاد روزا خونتو تمیز کنه ناهار شامتو بپزه.ولی اگه نداری بمون خونه بابات وتحمل کن

بستگی داره دکتر بهت چی گفته باشه ولی استراحت مطلق جز بدبختی وافسردگی چیزی نداره تازه من الان تهوع هم هنوز دارم واگر ثابت یکجا موندم دق میکنم

عزیزم به هرحال خونه پدر مادر راحت تره تا پیش مادر شوهر که بعد منت سرت باشه
درکت میکنم چی میگی میخای خانوادتم تو زحمت نیفتن حقم داری
ولی میتونی با شوهرت حرف بزنی مثلا هر چند باری که میاد دست پر بیاد یه چیزی خریده باشه به بهانه هوس تو که همه بخورن اینجوری خودتم معذب نیستی به خانوادتم فشار نمیاد

منم الان یک هفته هست سرکلاژ کردم وهروز پله بالا پایین میکنم دکترم گفت آروم اشکالی نداره فقط کار سنگین نکن سر بچه اولم هم سرکلاژ بودم واشتباه کردم تخت خوابیدم چون کیسه صفرام توی ماه ۸ پر از سنگ شد ومن همش بیمارستان از درد زیاد

ایشالله هیچی نمیشه توکلت به خدا باشه

برو خونت استراحت کن شوهرت بگو کمکت کنه بهتر از خانواده پدرت

عزیزم من اگه جای تو باشم میرم خونم

درکت میکنم ولی باید دندون رو جیگر بذاری تحمل کنی چاره ای نیست,سخته قبول دارم