😔😔😔لطفا کمکم کنید پسرم وحشتناک وابسته به پدرش شده وقتی نیست سراغشو میگیره، از ساعتی که میاد خونه اصلا دیگه انگار من نیستم 😔هر کاری که دوست داره وقتی میخوام براش انحام بدم نمیزارع میگه بابا بیاد مثلا دوست داره رو جزیره بشینه من میخوام بزارمش جیغ میزنه که تو نه بابا.وقتی باباش نیست اوکیه ولی وقتی میاد شروع میشه خیلی داغونم لطفا نیاید بگید خوشبحالت و... نه من اصلا از این موضوع راضی نیستم. تورو خدا راهنمایی کنید چطوری تعادل برقرار کنم بین منو پدرش؟ اصلا کسی بوده اینجوری گیر افتاده باشه؟

وای که نمیدونی الان سر همین مسأله دارم با شوهرم دعوا میکنم .انقدی که دختر من به من وابسته اصلا سمت باباش نمیره.واین موضوع به شدت منو اذیت می‌کنه حتی دسشوی هم که میرم میاد در توالت گریه و زاری

خب عزیزم جون مردا صبح تا شب نیستن برا بچه ها تازگی دارن منم شبا شوهرم مباد خب بچم نمیاد کاراشو به من بگه دیگه می‌چسبه به باباش و من لدت میبرم و مشغول کارا خودم میشم

خب بچه دائم با مادره و طبیغیه که دلش واسه باباش تنگ بشه

پسر منم همینجوریه ک گفتی وقتی باباش هس اصلا جای من نمیاد
و من از این موضوع خوشحالم 😂😐😂

ببرتش بیرون دو س ساعتی تنها باشن بازی کنن خسته ک میشه غیر تو کسیو نمیخواد دلتنگت میشه وقتی هم برمیگردن خونه بزار فکر کنه نیستی دنبالت بگرده تا پیدات کنه
شوهرم کارش جوریه ۱۴ روز خونه نیس وقتی میاد منم بساط تورو دارم ولی میرن بیرون پارک میگردونتش خسته میشه میاد خونه دنبالم میگرده

حالا پسر من به شدت وابسته به یکی از خواهران هست و اصلا وقتی خونه مامان هستم هیچ کاری نداره فقط میگه خاله باهام بازی کنه واصلا نمی زاره خواهرم به کاراش برسه .جالب اصلا از دست خواهرم غذا نمیخوره فقط برا بازی میخوادش می‌خوایمم غذا بهش بدم خیلی گربه می‌کنه و حتما باید جایی برم که‌خواهرم نباشه تا غذا بخوره فقط شده برام معضل.

من چون به دخترم وابسته ام دوس ندارم با کسی بیشتر از من اوکی بشه و دخترم خیلی با عمه اش خوبه اخه عمش وقتی بیاد بیس چهاری تحت فرمان حاج خانومه همه کاراشو میکنه و باهاش کلی بازی میکنه بخاطر همین حلما خیلی دوسش داره منم از این موضوع اصلا خوشم نمیاد نمیخوام بچه وابسته ای بشه

دختر من خیلی خیلی به من وابسته است ولی وقتی کسی باشه باهاش بازی کنه منو یادش نمیاد با عمه اش خیلی اوکیه من خودم بیشتر از دخترم بهش وابسته ام چون کسبو به جز اون ندارم اما دخترم دورو برش شلوغ باشه یادم نمیکنه ولی وای به حالی ک بخواد لج کنه دیگه همه کاراش باید خودم انجام بدم هیچکسیو هم اجازه نمیده

وای پسر من بشدت ب من وابسته حتی وقتی باباش هست راضی نمیشه با اون باشه تا دست شویی برم اینجوری من خیلی اذیت میشم

پسر منم انقد که ب پدرش وابستست که وقتی باباش خونه باشه غذاشم میگه بابا بده تا زه باباش میگه برم حموم با من نمیلد وقتای باباش خونست ولی من از بابت این موضوع اصلاناراحت نیستم
واسه خودم راحتم

پسر منم همینجور یه انگاری من زن دوم باباشم اصلا باباش باشه منو نمی‌بینه...
توی ماشینم دوست داره من عقب بشینم تا خودش بشینه پیش باباش
غیر از پوشاک عوض کردن و صبحانه دادن همه کاراش با باشه...یعنی نمی‌ذاره من انجام بدم

نگران نباش بزرگتر بشه وابسته به شما میشه
ولی یچیزی بیا جلو کسی نرو سراغ بچه یا به کسی نگو بچه م باباشو بیشتر دوست داره

پسر منم همینه پدرش میاد من براش میشم نامادری

خیالت راحت کنم پسرداداشم همینطوربودبعدازسن ۳یا۴سالگی انگارتازه مامانش کشف کردایقددیگه دوستش داره اصلاعجیب الانم ۹سالشه عاشقه مامانشه

مننننن🤕🤧🤧🤧و من هم نمیدونم چه کنم با دخترم..شوهرم فقط به جون من غر میزنه روانی شدم دیگه😭😭😭

پسر منم کپ پسر شماست .از صبح گوشی دستشه میگه یعنی زنگ باباش بزنم خیلی وابسته هست به باباش .اما من راضیم

آره بچه خواهر منم همینه.
نصف شب از خواب پا میشه باید حتما بره بغل باباش، مامانش رو نمیخواد.
بعضی ها اینجورین ، نگران نباش درست میشه