امشب یکی از سخت ترین شب های زندگیمه

تو هم محلش نکن، کلا وقتی می‌خوان حرصتو دربیاره بخند و محل نکن، اونوقت دنبال کونت میدوعه

هی دست تو دلمون نزار خواهر تنها نیستی
منم ی شوهر بچه ننه دارم
ی مادرشوهر افریتم دارم
دوتا خواهر شوهر خر دارم
چقدر سر مسائل ننش دعوا کردیم ۱۷ سالمه
ولی هر کی بهمو میبینه میگ چرا انقد صورتت یجوری شده آنقدر حرص میخورم
:)🖤

تو هم برو سمت مامان خودت انقد ازش کار بکش انقد ازش خرج بگش تا جونش دربیاد بچه رو بذار پیشش برو خونه مامانت ببینم مادرش ازش مراقبت میکنه شاید اینجور قدرت دونست

با تمام وجود درکت میکنم منم بعد زایمانم یه سری مسایلی پیش اومد ک تو خونه همون مادرشوهر یک شب تا صبح زار زدم چشمام عین بالش پف کرده بود همه هم فهمیدن گریه کردم خاهرشوهرمم اونجا بود و... داستان. اون شب یه چیزی تو وجودم شکست واقعن و مطمعن شدم اولویت همسرم نیستم ولی الان به چپمه ینی اصن انگار دیگه برام مهم نیس

عب نداره شوهر منم عاشق ننه جونشه😂

متاسفانه شبای سختم میگذرن همه چی میگذره در اخر ادم خودش هستو خودش

خیر باشه انشالله. چرا؟

چرااا

چرا؟؟

چرا