۳ پاسخ

من همه راهها رو رفتم نشد خواهر جز گریه دوسه ساعت یبارجیغ گریه کمبود شد بالا اورد شوهرم گفت ولش بده بخوره

دختر من شیر خشکی بود و شب ۴ بار حدودا پامیشد تا صبح خییییلی وابسته بود
یه بار مریض شد کلا دهانش آفت زد نتونست شیشه بخوره دوسه شب بیقراری کرد بعدشم که خوب شد دیگه خودم ندادم
برای ما که عدو سبب خیر شد وگرنه مونده بودم چه کنم

پسر من خودش رفته رفته گذاشت کنار و دیگه نخورد هم شیر هم پستونک دیگه تا صبح میخابه فقط خیلی وابسته شیشه هس ک اونم خکدش کنار میزاره

سوال های مرتبط