سلام مامانا
به نظرتون این حجم از شیطونی و چیکار باید کرد چجوری کنترل کنم
دخترم ماشالا بهش خیلی دست به همه چی میزنه مثلا امروز من داشتم ظرف میشستم تا رسیدم بهش دیدم تو اتاقم تمام لباسامو ریخته در هند و باز کرده هر چی نوار بهداشتی بوده چسباشو‌ کنده بوده ریخته بود زمین
بعد از یطرفی من ده دقیقه داشتم با تلفن حرف میزدم رفته بود سر کابینت کشمش و برنج و مغز بادام زمینی همرو ریخته بود رو فرش بعد با پا پخش کرده بود یعنی نمیشد راه بری تو سالن
ی کار دیگه هم که جدیدا می‌کنه می‌ره ظرف از کابینت بر میداره می‌بره رو شویی دستشویی می‌شوره حتا وقتی رفتم بیارمش بیرون دیدم کلی مغز بادوم زمینی ریخته تو روشویی داره می‌شوره
اینایی که گفتم به غیر از اسباب بازیاشو لباسهای خودش هست کار هر روزشه این شیطنتا
منم امشب دیگه خیلی عصبی شدم چنتا محکم زدم تو دستشو پشتش
به نظرتون چیکار کنم بتونم کنترل کنم یکمی از طرفیم خیلی حاضر جواب شده هر چی میگم دو تا می‌ذاره روش تحویلم میده

۸ پاسخ

عزیزم پسر منم تو این سن از این کارا میکنه البته نه به این شدت الان خونمونو نشونت بدم وحشت میکنی فقط نباید تنها بشن😂

عزیزم اکثر بچه ها همینن فقط صبوری صبوری کتک و داد بدتر می‌کنن ولی خب ما مادرا هم خسته میشیم کم میاریم

چه چیزایی میگن بعضیا مگه پادگانه که با بچه زیر سه سال اینطوری برخورد میکنید ،تنبیه چی ،بچه زیر سه سال حق داره هر کاری دلش میخواد بکنه،تازه بعد سه سال کم کم اونم با قصه و بازی باید یادبگیره که مرتب باشه و دست نزنه نه با تنبیه ،بدتر لج میکنن

بچه تو این سن باید بدونه که وسایل خونه و اینا رو نباید دست بزنه،من که خیلی وقته اموزش دادم،جدی باهاش برخورد کن و با عصبانیت وقتی که داری جمع و جور میکنی اما با صدای اروم که بفمه، بهش بگو که اسپزخونه و کمدا رو بچه ها نباید بدون اجازه مامان باز کنن، چند بار جدی بهش بگو،تنبیه هم بکن،همون روش صندلی یا محروم کردن از چیزی که دوست داره، دیگه الان وقت این مدل خرابکاریا نیس،اسباب بازی و اینا چرا، اونم میتونی یاد بدی تو اتاقش باشه،یا چادر بازی بگیر،فقط اون تو، خواهرم با چادر براش روی زمین یه خط درست کرده بود،به پسرش یاد داد که فقط همون تیکه از فرش اجازه داره وسیله بریزه

یاخدا
چ حوصله و صبری داری.من باشم دیوونه میشم با این حجم از خرابکاری

عزیزم 😄😄😄😄 حالا امروز دختر من یه تی بگ گیر اورد قشنگ بازش کرد پخش زمینش کزد من دیدم به روی خودم نیاوردم چون غرق شیطنتش بود بعد یهو بلند شد با یه. نگاه پر شیطنت خندید زمین به من نشون داد یعنی بیا ببین کثیف کردم . منم جفتم وای الان دخترم خودش جمع میکنه بعدم جاروبرقی دادم بهش خودش جارو کشید🤣🤣🤣🤣 تازه گیر داده بود یه ذره کثیفیا رو هم تمیز کنه

مگه چند دقیقه ظرف شستنت طول کشید ک وقت کرد ترتیب نوار بهداشتی هاتم بده:/

دختر من کلا بذارمش به حال خودش از این بدترم می‌کنه

سوال های مرتبط

مامان آقای کوچک مامان آقای کوچک ۳ سالگی
بچه ها من واقعا خستم حالم از خودم از همه از همه چی بهم میخوره دلم میخواد برم یه جای خیلی دور تنهای تنها باشم چشمم هیچ آدمی رو نبینه
پسرم از صبح که پا میشه همش غر میزنه نق مییزنه گریه می‌کنه .امروز قراره نصاب بیاد خونمون کل آشپزخونه بهم ریخته بود داشتم تمیز میکردم آنقدر جیغ زده نق زده که حس میکنم سرم میخواد بترکه هرچی باهاش آروم حرف میزنم گوش نمی‌ده آنقدر ادامه میده تا کفری شم سرش داد بزنم ولی وقتی یکی خونمونه یا میریم خونه ی کسی آنقدر آرومه بازی می‌کنه که همه میگن چرا صداش در نمیاد یه ذره ام خودش تنهایی بازی نمیکنه .همش باهام لج بازی می‌کنه انگار موقع خوابش خیلی اذیت می‌کنه بیشتر اوقات یک ساعت تمام رو پام دهنم کف می‌کنه بس که شعر و قصه میخونم آرومم واینمیسته که همش وول میخوره یه وری می‌خوابه هی میگم درست بخواب لج می‌کنه از کوچیک ترین چیزم می‌ترسه یه بچه حتی کوچیک تر از خودش بیاد سمتش می‌ترسه از موتور از صدای جارو برقی و... اصلا نمیتونه از خودش دفاع کنه اگه کسی یه اسباب بازی ازش بگیره همینجوری وایمیسته نگاه می‌کنه بعد برای من همش جیغ میزنه لگد میزنه چیز پرت می‌کنه ولی فقط با من الان دارم از پوشک میگیرمم هی لج می‌کنه بهش تو دستشویی میگم بشین شعر میخونم و برچسب میزنم باز همش وایمیسته چیکار کنم خستم بعضی وقتا سر خوابش امروز یه بارم سر دستشویی کتکش زدم ولی خیلی خودم ناراحت میشم چیکار کنم؟خستم خیلی
مامان کیان مامان کیان ۳ سالگی
مامانا خیلی خسته ام پسرم بشدت لجباز هست خدا نکنه من یا باباش باهاش با عصبانیت حرف بزنیم یا اینکه دستمون بهش بخوره تا یک ساعت گریه میکنه که چرا اینجوری گفتی یا چرا اینجوری چشماتو واسه من در اوردی وقتی هم به گریه بیفته هیچ جوره نمیتونیم ارومش کنیم بخاطر همین تا الان هر کاری کرده حرف بدی هم که زده بی توجهی کردم امشب دیگه رو ماشینش وایستاده بود هر چی گفتم بشین میفتی گوش نکرد یهو افتاد فقط یک ساعت گریه میکرد چرا من افتادم یک جوری رو مخم بود که اعصابم را خورد کرد زدم در کونش حالا از اون گریه خلاص شد یک ساعت دوباره گریه را شروع کرد چرا منو زدی دیگه واقعا بریدم نمیدونم چکار کنم صبح هر لحظه که من بیدار بشم این بنده خدا با من بیدار مییشه و گریه میکنه تو چرا بیدار شدی بخدا چند صبح که دیگه از ترس این واسه نماز صبح بیدار نمیشم من اگه تا دو ظهر بخوابم این هم میخوابه ولی فقط اخساس کنه که من نیستم کنارش بشدت گریه میکنه تو چرا بیدار شدی اگه دم دمهای ظعر بیدار شیم چیزی نمیگه خسته ام نمیدونم چکار کنم
مامان پریناز مامان پریناز ۳ سالگی
من هر سری باید از پریناز خانم کلی خواهش تمنا کنم ک توروخدا بیا تشریف ببر جیش کن تو دسشویی پریناز خانم با کلی ناز عشوه بعد از کلی خواهش التماس من تشریف میبره تو دسشویی بعد امشب رفته بودیم رستوران دقیقا میز کناریمون یک دختر بچه تقریبا هم سن پریناز از وسطای شام میگف مامان من جیش دارم مامانش میگفت هم خودت شامت بخور هم من بعدش میبرمت بچه شاید 5بار میگفت مامانش گفت باشه تو منو سرویس کردی شامتو بخور بعد یعنی انقد ک شامش براش مهم بود حتی شوهرش بهش اشاره کرد ببرش خوب گفت نه نگه میداره بعد باز خواهر بزرگش گفت خوب مامان ببرش مامان گفت نه تو شامتو بخور کاری نداشته باش اصلا من واقعا موندم کار کی واقعا درست کار من ک کلی خواهش التماس میکنم چون پریناز از رو بازیکوشی حاضر نیس دو دقیقه بره تو پسشویی یا اون مامان ک خودش شامش اولویت بود تا حالا خیلی بار ها شده وسط ناهار یا شام پریناز بردم دسشویی ولی واقعا موندم بعضیا چجوری بچه بزرگ میکنن به نظرم ک همینا موفق ترن تا امسال من ک دائم به همه چی پریناز رسیدگی میکنم کاش میتونستم منم مقداری شبیه اون مامان باشم نمیدونم شایدم کار اون خانم اشتباه 🤔🤔🤔