۱۰ پاسخ

هرمونای بارداریه پدر آدمو درمیاره
امروز من گریه میکردم تو خلوت خودم که دختر ندارم، که برای زایمان پسرامو پیش کی بزارم.
شماام همینی، چنان زایمان کنیا، بچه رو که ببینی تمومه، وقتی شیرش بدی درد یادت میره

نبابااا من شکم اولم تا خود بیمارستان هنوز باور نداشتم میخوام‌زایمان کنم خیلی عادی همه چیو سپردم به خدا🤣بخای حرص بخوری که نابودمیشی

منم‌شکم‌چهارمم اصلا ترسی ندارم به هیچ عنوان خدا انقدر بهم درد بده تحملش میکنم اما نی نیم سالم بدنیا بیاد

انقد ک تو بارداری اذیت شدم همش میگم ینی اون روز میرسه ک زایمان کنم نی نی بیاد تو بغلمو راحت بشم . روز زایمان شده روز آرزوم🤗

نبابا چه ترسی،بیشتر درگیر انتخاب بیمارستانم

من زایمان اول اصلا نمیترسیدم همش میگفتم پس کی وقتش میرسه خسته شده بودم آخراش.

بهش فکر نکن انکارش کن 🤣 موقع ش ک برسه چن ساعته دیگه تموم میشه ولی الان اگ انقد بهش فک کنی شب و روزتو بهم‌میریزه

برامن کابوسه خودمو سرگرم میکنم یادم بره

وااااااای من من من
منم اینجوریم
شما سزارینی؟؟

من نه اصلا زایمان سوممه

سوال های مرتبط