مامانا من اومدم تجربه ي زايمانمو بگم بهتون ,,,,
1✍🏻

اول از همه ماماناي شيرازي به هيچ عنوان بيمارستان Mri رو براي زايمان انتخاب نكنين پدرمو در اوردن انقدر كه بي نظم بودن 😑
خلاصه بخوام بگم به من گفتن ٦ صبح بيمارستان باش ، از ١٠ شب قبلشم ديگه اب و غذا نخورم ،
من ٦ صبح بيمارستان بودم انقدر بيمارستان شلوغ بود و بدون برنامه ريزي بودن كه منو ٢ و نيم ظهر عمل كردن 😑 فكر كنين چقدر ناشتا بودم حتي ابم نخورده بودم
نيني كه به دنيا اومد قندش افتاده بود 🥺🥺 خلاصه كه توي انتخاب بيمارستانتون دقت كنين

۴ پاسخ

سزارین اختیاری بودین یا اجباری؟؟

وای چرا الان که من ام آر ای رو انتخاب کردم باید این تاپینگ رو ببینم😩

خوب شد گفتی به من همه میگفتن بیمارستانmriخوبه

الان دردات چطوره؟انکار دوتامون باهم زایمان کردیم
من هنوز اذیتم موقع راه رفتن یهو بخیم میسوزه و درد میگیره

مقالات مرتبط

کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن
خواب نوزاد
همه چیز درباره خواب نوزاد و مشکلات اختلال خواب اطفال
برنامه ریزی روزانه برای کودکان
برنامه ریزی روزانه برای کودکان شامل چه مواردی است؟
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین

سوال های مرتبط

مامان ميكائيل👼🏻💙 مامان ميكائيل👼🏻💙 ۳ ماهگی
تجربه زايمان🤰🏻👶🏻💙
ديروز اومدم بيمارستان برا تشكيل پرونده ، ساعت ٨ شب اومديم فرم پر كنيم، كه مسئول پذيرش يه شك بهم داد گفت برو لباس بگير بستري شو🫠كه خداروشكر اومدم قسمت زنان گفتن نه فردا صبح ساعت ٦ عملته ، قبلش بيا اينجا و اولين نفر شمايي
خلاصه من ديشب تا صبح بيدار بودم از استرس🥲و سعي ميكردم مامانم متوجه استرسم نشه چون ناراحت ميشدم ببينمش تو اين وضعيت
ساعت ٦ صبح اومدم بيمارستان به اميد اينكه الان ميرم زايمان ميكنم، ولي تا ساعت ٩ طول كشيد كه برم اتاق عمل ، و فقط ٣ نفر بوديم كه سزارين ميشديم( من نفر اول بودم)
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان نویان مامان نویان ۳ ماهگی
سلام خانوما
من تو بیمارستان عرفان نیایش زایمان کردم
خواستم بهتون بگم که همه نگرانیایی که داشتم بی مورد بود
همه خیلی خوش اخلاق خیلی پیگیر خیلی دلسوز بودن واقعا
اگر دوباره بخوام زایمان کنم همینجا رو انتخاب می‌کنم
مامان گیلاس🍒 مامان گیلاس🍒 ۴ ماهگی
دوستان
تجربه ی من از بیمارستان ۱۷شهریور مشهد
صب ساعت ۳ و نیم توی خواب بودم کیسه ابم پاره شد هم پاره شد فهمیدم و زنگ زدم به مامانم اونم از بیمارستان پرسیده بود گفته بودن باید بیاین معاینه بشین
مشکل همینجا بود که کیسه ابم پاره بود وگرن نمیرفتم میزاشتم توی خونه یکم درد بکشم بعدش برم
خلاصه که رفتمو ساعت ۴ و نیم صبح بستری شدم
مامایی که معاینم کرد فوق العاده بد اخلاق و وحشی بود همون اول داشتم از ترس سکته میکردمو این خیلی بد بود حتی نزاشت شوهرمو ببینمو باهاش خداحافظی کنم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان الینا 💖 مامان الینا 💖 ۲ ماهگی
تجربه زایمان (پارت1)
من چهارشنبه شب (39 هفته و 5روز بودم) رفتم بیمارستان ان اس تی بگیرم چون حرکاتش یکم کم شده بود، ان اس تی گرفتن و سونو بیوفیزیکال که گفتن همه چی خوب و نرماله،،معاینه کردن و گفتن دهانه رحم یک سانته(اینم بگم که هیچ درد و علائمی از زایمان نداشتم) زنگ زدن به دکترم گفتن و دکترم گف جمعه صبح بیا بستری شو، خلاصه من جمعه صبح که 40 هفته کامل بودم ساعت 7 بدون درد رفتم بیمارستان و بستری شدم، معایته کردن و گفتن هنوز یک سانتی، ساعت حدودا 10،11 بود که برام قرص زیرزبونی گزاشتن که خیلی اثر نکرد، فقط یه درد های خفیف پریودی داشتم، دباره معاینه کردن و گفتن دهانه رحم دو سانته، من که دیگه کلا نا امید شده بودم و گفتم تا فردا اینجا علافیم 🙁
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آرسام😻❤️ مامان آرسام😻❤️ روزهای ابتدایی تولد
سلام به دوستای مهربونم
اومدم از تجربه زایمان سزارینم بگم
اول همه دوستای خوزستانی دکتر من فرزانه حسینی اصل بود و بیمارستان مهر زایمان کردم
بیمارستان کاملا تمیز و رسیدی عالی به طوری که همراه من نه برام شیاف گذاشت نه منو جابه جا کرد نه حتی نوار شورت پام کرد همههه رو پرسنل بیمارستان انجام دادن یک شب قبل و بعد عمل دوبار اومدن اتاق تمیززز کردن تمیزی و رسیدگی عالیه من راضی بودم
یه پرستار یا حالا ماماهای بداخلاقی بودن تو هر شیفت اما خداروشکر من باهاشون یا با من برخورد بدی نداشتن و کلا راضیم غیر شب اول که پرستارها اون شیفت مراعات نکردن و بین خودشون سرصدا بود که خداروشکر روز بعد شیفت صبح و شب اینطوری نبود

خب تا اینجا رسیدگی بیمارستان گفتم که راضی بودم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان النا مامان النا ۵ ماهگی
خانوما ی کرج
بر اساس تجربه من در بیمارستان کسری
من برای زایمان بیمارستان کسری
و به عنوان ماما خانم شریفی (که بی نهایت عالی بودن )
و برای پزشک خانم سیده سارا سنجری رو پیشنهاد می کنم
مامان لیانا مامان لیانا ۲ ماهگی
دوستان امروز رفتم مشاوره بیمارستان چون کم خونی دارم خون واسم رزرو‌کردن بیهوشی باهام حرف رد و نوار قلب و آن اس تی گفتم به شماها بگم که مشاوره بیمارستان برای چیه خلاصه از ۱۰ صبح تا ساعت ۲ بیمارستان بودم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان جوجه كوچولو🐣 مامان جوجه كوچولو🐣 ۵ ماهگی
خانوماي گل سلام شبتون بخير من ٣تير زايمان كردم سز شدم و اگ بخوام از تجربياتم براي اولين بار بگم سزارين واقعا ي عمل و جراحيه خيلي سنگينه به نظرم البته دررابطه با طبيعي تجربه اي ندارم ولي با اينكه خيلي اذيت شدم درد و اينا داشتم بازم ارزش داشت
و ماماناي تهراني اي كه در آينده توي بيمارستان عرفان نيايش زايمان دارم خواستم بگم من اونجا زايمان كردم و واقعا بيمارستان فوق العاده اي بود از كادر درمان و پرستار بگير تا بيهوشي هم خيلي تميز بودن هم رسيدگيشون عالي بود واقعا من خيلي راضي بودم هرلحطه و ثانيه بالاسرت بودن با اينكه اون تاريخ يكمم شلوغ بود ولي عالي و درجه يك و به شدت مهربون و دلسوز بودن
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دلوان و ژیوان مامان دلوان و ژیوان روزهای ابتدایی تولد
دکترم دیروز تایم زایمانم و داد. ۱۶ آبان.
نکته جالبش اینجا بود که گفت ۸ صبح صبحانه بخور ۱۲ ظهر بیا بیمارستان که تا ۳ زایمان کنیم .
همش فکر میکردم میگه از شب ناشتا باش ۵_۶ صبح بیا بیمارستان.
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان دلسا مامان دلسا ۴ ماهگی
خیلیا سوال کردین اومدم تجربه زایمانم و براتون بگم
اون روز رفتم سونو گفت وزن بچه خیلی کمه ۳۷ هفته و ۵ روز بودم دیگه دکتر ختم بارداری و واسه ۳۸ هفته دقیق داد که میشه امروز
صبح ساعت ۸ و نیم بستری شدم بیمارستان سرم فشار بهم وصل شد و دردام شروع شد تا ساعت ۷ شب درد کشیدم دیگه ساعت ۷ بود که دلسا خانوم به دنیا اومد
ماما شروع کرد به بخیه زدن وقتی تموم شد من شدیداً افتادم به خونریزی وحشتناک که هیچ جوره قطع نمیشد ماما فکر میکرد خونریزی دهانه رحم هست و با اون همه بخیه هی من و معاینه میکردن 😭معمولا دکترا واسه زایمان طبیعی نمیان ولی من دکترم بدون هیچ چشم داشتی از صبح سه بار بهم سر زده بود و گفت که تا عصر زایمان می‌کنی و رفت مطب دیگه وقتی من خونریزی شدید داشتم یه نیرو از بخش خدمات یواشکی به دکتر زنگ زده بود و گفته بود دکتر خودت و برسون که مریضت خونریزی کرده دکترم با سرعت مطب و با مریضا ول کرده بود اومد بیمارستان و من و از دست نیرو های بیمارستان نجات داد برد اتاق عمل مامانم می‌گه تو راهرو انقدر نگران بود و تند تند میدویید تا یه من برسه در صورتی که خیلی از دکترا نمیان یا بیان اول سراغ پول میگیرن ولی دکترم بدون چشم داشتی اومد وقتی بخیه هام و چک میکرد گفت یه هماتوم کوچیک داشتی که موقع بخیه سوزن و ازش رد کرده و خونریزی از اونه و اصلا مشکل از دهانه رحم نیست که انقدر اذیتت کردن خلاصه من و عمل کرد و فعلا از کمر به پایین بی حسم گفت صبح میاد چکم می‌کنه اوکی بودم ظهر مرخص میشم
مشاهده ۲۲ پاسخ دیگر
مامان سلین مامان سلین ۳ ماهگی
سلام دوستان
بلاخره منم فرشته کوچولوم زمینی شد وساعت یک صبح به دنیا امد
من هایرسکی بودم وبخاطر شرایطم 38 هفته ختم بارداری دادن
انشاالله که همتون به سلامتی زایمان کنید
راستی من اپیدورال شدم عالی بود گفتم تجربه مو بگم که خودم اینقدر نگران بودم بیمارستان مهر مشهد
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان نیلرامم🤍🥹💫 مامان نیلرامم🤍🥹💫 ۴ ماهگی
من موقع زایمان انقدر درد کشیدم بعدش به هفته کامل تو بیمارستان بودم بخاطر بستری بودن دخترم هنوز جرعت نکردم داستان زایمانمو بگم امروز دخترم ۲۱روزش بود الهی فدات بشم مادر نیلرامم 💕دخترم تموم زندگیم عاشقتم 🥺👣🫀🩷👨‍👩‍👧قربون اون قدمت برم که وارد زندگیمون شدی شیرین تر کردی دنیای منو بابایی رو 🌍👣💕
مامان ایلیا پسرم💚 مامان ایلیا پسرم💚 ۳ ماهگی
ساعت یک ربع به یازده با بخیه خیلی کم نینیم به دنیا اومد از رفتار مامانای بیمارستان بگم خیلی عالی بودن باهام بیمارستانش خیلی تمیز بود خیلی خوشحالم چون قرار بود برم خصوصی
همین که بچم به دنیا اومد درد هام تموم شد بخیه هام هم خیلی خوب زده بودن برام ولی اگر بازم بخوام زایمان کنم سزارین رو انتخاب می‌کنم چون بدن من اصلا برای طبیعی مناسب نیس
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان هاکانم مامان هاکانم ۷ ماهگی
♡پارت ۵♡

خلاصه بخام بگم من اگه به عقب برگردم هیچ وقت هیچ وقت طبیعی رو انتخاب نمیکنم شاید من اینجوری بودم اما هنوزم باورم نمیشه اون شب زنده موندم انقدر که تجربه وحشتناکی بود واسم با اینکه هم ورزشای بارداریو انجام میدادم هم پیاده روی داشتم
امیدوارم به دردتون بخوره♡
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان علی 💙 مامان علی 💙 ۲ ماهگی
تجربه زایمان من
زایمان من سزارین بود و دکترم تاریخ ۲۳شهریور رو برام تعیین کرده بود
یکشنبه ۱۸ شهریور آخرین ویزیتم بود البته نامع سزارین رو از قبل گرفته بودم
دیگه رفتم مطب دکتر تا آخرین ویزیت رو انجام بدم دکترم گفت که ساعت ۱۰ جمعه بیست و سوم شهریور بیمارستان باشم خودشم ساعت دوازده میاد ولی احیانا اگر علایم زایمانم زودتر اومد برم بیمارستان
من تقریباً ۱۰ شب از مطب دکتر رسیدم خونه و بعد از خوردن شام و .. سرویس بهداشتی رفتم دیدم که یه لک کوچیک صورتی کم رنگ روی لباس زیرمه از سرویس اومدم بیرون به مامانم و بقیه خانواده گفتم پاشیم بریم بیمارستان
مامانم به دکتر پیام زنگ زد و شرح حال داد و ایشون گفتن که برو بیمارستان
دیگه یه حموم هول هولی کردم و با بند و یساط رفتیم بیمارستان
رفتیم بلوک زایمان بیمارستان گاندی که فقط همسر رو راه میدادن ازم nst گرفتن معاینه کردن و گفتن که دهانه رحمت باز نشده ولی انقباض داری و به دکترم زنگ زدن دکترم گفت که بستری بشم تا فردا صبح بیان برای عمل
ولی نمیدونم چرا من و همسرم یه مقدار دودل شدیم وفکر کردیم که مشکلی پیش نمیاد و گفتیم با رضایت شخصی برمیگردیم خونه خلاصه با اینکه لباسمم عوض کرده بودم برگشتیم خونه تا فردا ۷صبح که بیام بیمارستان
خلاصه تا خود صبح خوابم نبرد تازه خوابم برده بود که توی خواب ساعت پنج و نیم صبح کیسه آبم پاره شد همه رو از خواب بیدار کردم با اون وضعیت آرایش کردم و رفتیم به سمت بیمارستان و همزمان با پاره شدن کیسه آبم دردهامم شروع شد دوباره رفتم بلوک زایمان nst وصل کردن معاینه کردن با اینکه من سزارین بودم از ساعت 5تا 10صبح درد کشیدم تا دکترم اومد 🥴
دیگه خیلی طولانی شد بقیه اش رو توی تاپیک بعد مینویسم 🌼
مشاهده ۱ پاسخ دیگر