۷ پاسخ

من تویزد میرم بیمارستان خصوصی خیلی خوبه

مامان گیلاس شما که از هفته ۲۶ ۳ سانت باز بودی چیوار کردی که تا ۴۰ هفته زایمان نکردی

مبارک باشه مامان گیلاس بسلامتی زایمان کردی. البته زایمان سختی داشتی انگار. ان شا الله بزودی خوب بشی

چقدر اذیت شدی🥲
باز خداروشکر هم خودت هم نی نی سلامتین😍♥️

به سلامتی زایمان کردی،من ک بهت گفتم ۱۷ شهریور خوب نیست حالا دیگه بهش فکر نکن

هرچی صبر کردن نیومد دو تا سرم و چند تا امپول زدن بازم نیومد دو ساعت بعد زایمان شده بود منم سوزش داشتم خیلی حالم بد بود زنگ زدن دکتر شیفت اومد به زور از تو رحمم جفتو کشید بیرون بخیه هامو زدن نصفشم دادن دانشجو بزنه که امتحانشو بده و نمرشو بگیره
بعد اوردنم زایشگاه بهم سوند وصل کردن گفتن باید ببینیم خونریزی داری یا ن که خداروشکر بعد یکساعت نداشتم و رفتم بخش
اتاقمون پنج تخته بود و بچه یک نفر از اول تا فرداش یکسره گریه میکرد خیلی اذیت شدم خیلییییییییییی در کل توقعتونو از بیمارستان بیارین پایین چون معلوم نیست ادمایی که اونروز شیفت هستن باهاتون چجوری برخورد کنن شانسیه دیگه هرجا باشین بستگی به رفتار ادمای اونروز داره که بهتون سخت بگذره یا آسون
تمیزی بیمارستان بد نبود ولی من خیلی درد کشیدمو کسی نبود به دادم برسه .

وارد زایشگاه شدم دردام کم کم شروع شد و هر یک ساعتم میخاستن معاینم کنن که دو دفعه ام نزاشتم چون صبحونه نون سنگگ دادن با پنیر و حلوا شکری که اشتباه ترین کار ممکن و کردم وخوردم یبوست گرفته بودمو دردام صد برابر شده بود شما به هیچ عنوان به جز نوشیدنی هیچی دیگه نخورین من انقدر یبوست داشتمو زور میزدم که موقع زایمان تا باشنم باز شده بودو از بخیه ها فهمیدم خلاصه
تا ساعت ۱۱ ظهر ۴ سانت شده بودمو از درد ناله میکردم التماسشون کردم برام بی حسی بزنن که با هزارتا التماس من زدن یک ساعتی اروم شدم ولی باز دردا شروع شد هرچی ناله کردم بیان دوباره دارو بی حسیمو شارژ کنن محل ندادن از اخر به جیغ افتادمو اومد امپول زد ولی هیچ تاثیری نداشت من حس میکنم اپیدورال نبود بی حسیه دیگه ای بود نمیدونم بازم
خلاصه تا ساعت ۲ انقد درد کشیدم که فول شدم و بردنم اتاق عمل ولی دیگه نفس نداشتم
همه توانمو جمع کردم توی چند تا زور بچه رو دادم بیرون
بعد جفتم نیومد

سوال های مرتبط

مامان لنا ❤️ مامان لنا ❤️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۲

تا شدم ۳۷ هفته و ۱ روز نوبت دکتر زنان داشتم رفتم اونم معاینه کرد و گفت هنوز دو سانتی ولی سر بچه توی لگن فیکس شده همین باعث میشه زود دهاته رحمت باز بشه ، اونم معاینه تحریکی برام انجام داد
، فرداش صب از خواب بیدار شدم رفتم دستشویی و برگشتم ، توی تخت نشسته بودم که حس کردم یه ابی ازم اومد ، سریع رفتم دستشویی دیدم داره همینطور ازم اب میاد ، فهمیدم کیسه ابم پاره شده ، رفتم دوش گرفتم وسایلم رو جمع کردم و با شوهرم رفتیم بیمارستان .
اونجا معاینه کرد و گفت اره کیسه ابت پاره شده ولی دهانه رحمت همون دو سانته ، بستریم کردن و کم کم بهم امپول فشار تزریق کردن ، ساعت ۸ و نیم صبح بستری شدم ، تا ساعت ۱۲ ظهر دکتر اومد باز معاینه کردن و هیچ تغییری نکرده بودم کیسه ابم رو خالی کردن که خیلییی درد داشت داشتم میمردم از دردش واقعا ، ولی دردهای اصلیم که خیلی شدید بود شروع نشده بود
همینطور روی توپ ورزش میکردم و بشین پاشو میرفتم و روی تخت ورزش انجام میدادم
مامان مامان🌰💙 مامان مامان🌰💙 ۱ ماهگی
تجربه زایمان من🥰
من قراربود ۳۸هفته ۳روز سزارین بشم اما دکترم چون شیفت نبود قرارشد ۳۸هفته۱روز زایمان کنم
روزیکه قرار بود برم بیمارستان از ساعت ۴صبح درد طبیعی شروع شد و همینجوری به اوج خودش می‌رسید داداش تقریبا نزدیک به هم شده بود و ترشحاتم فوق العاده زیاد به رنگ صورتی در اومده بود
دیگه ساعت ۶ رفتم بیمارستان جلو در بیمارستان حس کردم داغ شدم و فهمیدم کیسه آبم پاره شد همینجوری آب داغ ازم میرفت زایشگاه معاینه کردن ۴سانت بودم خیلی درد داشتم شدید
دیگه دکترم اومد چون دیابتی بودم وترشح سبز کم داشتم واینکه کیسه ابمم پاره شد دکترم گفت سری ببرینش اتاق عمل بعدم سزارین اورژانسی شدم نمیتونم بگم درد طبیعی بیشتره یا سزارین ولی برای من طبیعی غیر قابل تحمل بود و سزارین هم سختیش بیشتر موقع بلند شدن از تخت سختم بود وماساژ رحمی دردناک بود و سوند یذره چندش بود😁
در کل سختی هاش به شیرینی اون لحظه که بچه رو میبینی یه دنیا می ارزه
ایشالله همتون زایمان راحتی داشته باشید❤️