در اتاق ۱۰۵  اتاق مادران همراه صارم هستم ، جایی که خنده عمیقی به اندوه مستاصلی تبدیل میشود ، جایی ست که مجبوری به اعتماد کردن ، جایی که مجبوری به استقامت ، مجبوری به انتظار بعد از انتظارهاااا، مادرانی که نه ماه رنج بارداری را به جان خریدند که زندگی خلق کنند .. حالا که بارشان را روی زمین گذاشته اند باید کوله بار سنگین تری را به دوش بکشند ...

شرح حال مادرانی است که هنوز از درد عمل صاف نمی ایستند ، هنوز خم نمیشوند، هنوز به تنهایی قدرت نشستن و ایستادن ندارند ، مادرانی با شکم های هفت لایه پاره شده .. با تنی که هنوز پیدایش نکرده اند ..

اینجا همه گوش به تلفنی هستند که از nicu برای شیردادن به دلبندشان فراخوانده شوند، درد اینجاست که وقتی تلفن زنگ می‌خورد همه در تقلا برای نشستن و ایستادن هستند ..و در عین حال آنکه فراخوانده شده گویی قرعه خوشبختی به نامش افتاده است ، اشک های زیر پتویش را پاک می‌کند و به سمت کودکش پرواز می‌کند.. اینجا داستان مادرانی است که زمان برای شان متوقف شده است.. و در عین حال هر روز به چند روزگی نوزادشان اضافه می‌شود بی انکه آنها لذتی برده باشند ..
ادامه ...

تصویر
۸ پاسخ

محکومند که در آن تایم کوتاه به جای عشقبازی با دلبندشان، تلاش کنند برای شیردادنش، و سریع آرام کردنش و به دستگاه سپردنش...
چقدر کلمات کمی در ذهن دارم برای توصیف و شرح این درد .. باید زمان بگذرد .. هنوز نویسنده خوبی نشدم ..
دعا کنید قبل از اینکه بادکنک های تزئین شده خانه کم باد شوند ، گل های هدیه شده پژمرده شوند هانیا جانم به خانه برسد 💕

عزیزم منم نوزاد ۹ روزم به خاطر آنفولانزا بستری شد و ۱۱ شب تو بیمارستان آتیه پیشش موندم و با پوست و استخونم حرف ها تو درک میکنم و دیدم این روزها و آرزوی سلامتی دارم برای همه بچه های تو nicu

ای جانم .. امیدوارم هرچه زودتر همه نی نیا در آغوش مادرو پدر برن خونه هاشون 🙏🏻

از بیمارستان صارم راضی بودی عزیزم؟ امیدوارم زودی بری خونه. دکترت کی بود

انشاالله عزیزم به امید روزهای بهتر

عزیزم🥺
ایشالا زودی نی نی مرخص بشه❤️

عزیزم روبیکا و اینستا گروه زدیم اگه میای آیدی بدید یا به آیدیم پیام بدید bili_crazy1

بیمارستان صارم دولتیه؟

سوال های مرتبط

مامان فرشاد مامان فرشاد ۶ ماهگی
علت های به وجود آمدن رفلاكس در نوزادان
رفلاكس نوزادی به عوامل زيادي بستگی دارد كه اغلب در ارتباط با يكديگر هستند. در نوزادان، حلقه عضلانی بين مری و معده، دريچه تحتانی مری، كاملا مرطوب نشده است و اجازه می‌دهد كه محتوای معده در مسير برگشت جريان يابند. متاسفانه، اين دريچه زمانی باز می‌شود كه نوزاد غذايش را خورده و بعد از آن بسته باقی مي ماند و منجر به باقي ماندن محتوای معده درون آن می‌سود.

نوزادان در اكثر مواقع به صورت طاق باز مي خوابند، كه امكان رفلاكس را بیشتر مي كند. علاوه بر اين رژيم آن ها كاملا مايع است كه اين نكته هم رفلاكس نوزادان را تشديد می كند. گاهی اوقات حباب هاي هوا در معده ممكن است مايعات را به عقب برگرداند. در موارد ديگرممكن است نوزاد شما به سادگي مقدار زيادي آب را به سرعت بنوشد.

اگرچه رفلاكس در نوزادان اغلب بعد از غذا خوردن رخ مي دهد، اما مي تواند هر زماني كه فرزند شما سرفه، گريه و يا تقلا مي كند هم اتفاق بيفتد.

در موارد بسيار نادري، علائم رفلاكس نوزادي به دلايل ديگري ممكن است باشد. در ميان احتمالات موارد زير وجود دارد:

التهاب معده و روده آلرژیک‌: كه عدم تحمل ماده اي در غذا مي باشد و معمولا پروتئين گاوی در شير است.
بيماري رفلاكس معده به روده (GERD): يك بيماري شديدتر است كه جايي كه رفلاكس به اندازه اي اسيدی است كه جداره خارجي مري را تحريك و دچار آسيب نمايد رخ مي دهد.
ازوفاژیت ائوزینوفیلیک شرایطی است که در آن نوع ویِه ای از گلبول های سفید خون (ائوزینوفیل) ساخته می شوند و به لایه خارجی مری آسیب می‌رساند.
انسداد: به معنای گرفتگی یا باریک شدن مری (تنگی مری) و یا مسیر بین معده و روده کوچک (تنگی پلور) است
مامان فرشاد مامان فرشاد ۶ ماهگی
مامان کوروش🌓 مامان کوروش🌓 روزهای ابتدایی تولد
مامان نینی ناز مامان نینی ناز ۲ ماهگی
روز قبل از عمل حمام کنید. طی این حمام بهتر است به‌طور کامل ناحیه‌ای که قرار است برش داده شود را تمیز کنید و همچنین موی آن ناحیه را اصلاح کنید. همچنین شستن کامل این نواحی با شوینده‌های مناسب کمک می‌کند تا احتمال عفونت محل بخیه کاهش پیدا کنید.

بهتر است روز قبل از زایمان، غذاهای سبک و درعین‌حال مقوی میل کنید. همچنین در نظر داشته باشد که 8 ساعت قبل از سزارین نباید غذایی مصرف کنید؛ البته مصرف مایعات مشکلی ندارد.

پیش از شروع عمل، نسبت به دفع ادرار اقدام نمایید تا در حین عمل دچار مشکل نشوید. همچنین بهتر است پیش از عمل نسبت به دفع مدفوع اقدام نمایید؛ زیرا انجام این کار پس از عمل تا حدودی دردناک خواهد بود.

ورود طلا، زیورآلات و هرگونه فلز به اتاق عمل ممنوع است. بهتر است این موارد را در خانه خود بگذارید.

یکی از نکات مهمی که در خصوص این عمل وجود دارد این است که نباید ناخن‌های شما حین عمل لاک داشته باشند. ازآنجاکه کادر درمان، اکسیژن و خون‌رسانی بدن شما را با توجه به رنگ ناخن بررسی می‌کنند استفاده از لاک باعث می‌شود که بررسی وضعیت سلامت شما تا حدودی برای آنها سخت باشد.

اگر بیماری خاصی دارید و همچنین داروهای خاصی مصرف می‌کنید، آنها را به همراه داشته باشید و لیستی از آنها را تهیه کنید تا در صورت لزوم به پزشک و یا پرستاران ارائه کنید
مامان کوروش🌓 مامان کوروش🌓 روزهای ابتدایی تولد
تکنیک های تنفسی زایمان

در آخرین مرحله زایمان آماده هستید تا فرزند خود را به دنیا آورید. هدف از کنترل تنفس در در مرحله انتقالی و مرحله آخر زایمان این است که تا زمانی که ماما یا پزشک اجازه نداده است زور نزنید. زور زدن تنها باید وقتی اتفاق بیفتد که دهانه رحم به طور کامل باز شده باشد.

به دلیل احساس فشاری که در این مرحله در معقد احساس می‌کنید تمایل به زور زدن خواهید داشت. اما به کار بردن تکنیک‌های تنفسی به شما در پرت کردن حواستان کمک می‌کند.

زمانی که احساس کردید نیاز به زور زدن دارید نفس عمیق بکشید و ریه‌هایتان را از هوا پر کنید. سپس چانه خود را به سمت قفسه سینه نزدیک کنید و آرام آرام طی ۶ مرحله با صدای «هی» (hee) هوا را خارج کنید. در انتها تصور کنید یک شمع روبرویتان روشن است و می‌خواهید آن را خاموش کنید. بازدم آخر را مثل فوت کردن یک شمع با صدای «هوو» (who) انجام دهید.

بعد از اجرای این تکنیک می‌توانید به طور عادی نفس بکشید. این کار را سه بار انجام دهید تا برای دفعه بعد که نیاز به زور زدن دارید انرژی ذخیره کنید. به خاطر داشته باشید که زور زدن باید ۵ تا ۶ ثانیه طول بکشد. مامای همراه یا همسرتان می‌تواند برایتان زمان بگیرد.

وقتی زور می‌زنید نفستان را حبس نکنید و عضلات لگن را ریلکس کنید. این کار به خروج راحت‌تر نوزاد کمک می‌کند. حبس کردن نفس باعث آسیب به کف لگن و اختلال در اکسیژن رسانی به نوزاد می‌شود.
مامان سه‌تاجوجه‌طلایی مامان سه‌تاجوجه‌طلایی ۵ ماهگی
مامان فرشاد مامان فرشاد ۶ ماهگی
مامان پرتقال ها مامان پرتقال ها ۴ ماهگی
تجربه زایمان

فکر کردن به فردا ما سه نفر را بیدار نگه داشته بود، یا به این تخت ها عادت نداشتیم؟ یا شاید هم هر کدام در تصور فرزندی که قرار بود تا چند ساعت دیگر در این گهواره های کنار تختمان جا شود و قلب دیگر ما در آنجا بتپد.
دو پسر و یک دختر مهمان فردای اتاق ما بودند.
چقد خوبه که شب کوتاهه و زود صبح میشه، این من بودم که چنین افکاری در سرم دور دور میزد.‌ و مادر پسری گفت: نه، حالا که منتظریم دیرتر می گذره و دیگری چیز دیگر که متوجه شدم آنها هم مثل من روی این تخت های بلند، سقف اتاق را زل زده اند و به چیزی جز فردا فکر نمی کنند.
نمیدانم چند دقیقه توانستیم استراحت کنیم که پرستارها به سراغمان آمدند.
و ما هر بار می پرسیدیم کدام یک از ما نفر اول باید برود؟
و هیچ کس خبر نداشت.
بار آخر یک نفر گفت شاید شما اول باشی، مطمین نیستم.
و آنجا بود که درونم را آماده می کردم، برای لحظاتی که ۹ ماه برایش انتظار کشیده بودم، نه فقط من، بلکه همسرم و اطرافیانم.
برای لحظه ای که چندین بار در ذهنم مرورش کرده بودم
چندین بار سختی و آسانی اش را از اول به آخر و از آخر به اول برده بودم.
حالا هم شوق بود و هم ترس که در کنار هم در قلب کوچکمان زیست می کرد.
و این من بودم که باید بین این دو آنچنان دوستی ایجاد می کردم که شوق بتواند راهبری کند و ترس را به دنبال خود نیز بکشاند.
یکی یکی صدایمان زدند، اول دو نفر قبل از من، فکر کرده بودند من خواب هستم در حالی که من در کلاس مشاوره با خودم از درون در حال آماده شدنم.
یکی از مراحلی که از مادران شنیده بودم درد دارد، سوزش دارد و سخت است.
اما ما سه نفر فکر می کردیم از رفت و آمد به سرویس راحت می شویم.
وصل کردن سوند...

ادامه دارد...