۲۰ پاسخ

عزیزم اینجوری نگو قطعا پسر شما هم بچه خوبیه
گاهی استرس مادر زمان بارداری و بی اعصابی بعد زایمان بچه ها رو عصبی بار میاره
شما سعی کن تحملت بالا ببری برای پسرت وقت بیشتری بزاری از گوشی دورش کنی انشالله آروم میشع

ب نظرم ژنتیک هم تاثیر داره
من آروم بودم و هستم بچه هامم آرومن

خیلی داری ناشکری میکنی

منم از خدا فقط مرگ می‌خوام بقران انقد ک این بچه زبون نفهم اذیتم می‌کنه هیچی حالیش نیست
نصف عمرم از وقتی ب دنیا اومده کم شده،😔😔😔😔😔

پسر منم خیلی زود راه افتاد قبل از یک‌سالگی راه می‌رفت و شیطنت میکرد تا الان که نزدیک چهار سالشه منم بعضی وقتا میگم چقدر فضوله کی دیگه این شیطنتاش کم میشه اما بعد میگم خداروشکر که سالمه تحمل کنیم به سن مدرسه رفتن که رسیدن فکر میکنم آروم تر بشن

پسر منم اولش همین طوری بود بعد ۱ سالگی شیطون شد ماشالا یعنی پدر منو باباش در اومده
زندایی همسرمم بچش تا ۲ سالگی آروم از دیوار صدا میومد ولی از این بچه نه
دیگه از ۲ سالگی ببعد از پسرک منم شیطون تر شده 🦥

پسر خواهرشوهرم از نوزادیش ساکته تا الان که ۷ سالشه الکی میگن اذیت داره که چشم نخورده ساکت ساکت لال انگار این بچه

خداروشکر ک خدا. بهت بچه داذ ....درکت میکنم ک الان چطوری چون دقیقا پسر منم اینجوریه هر جا میرم یا یکی بیاذ اشکمو در میاره ولی باز خداروشکر دارمش ...بزرگ میشن دلمون برا همین نق زدنشاونم تنگ میشه

خب بچه با بچه فرق داره
دخترمنم قبل راه رفتن خیلی اروم بود الان نمیشه کنترلش کرد ماشالله

من بچه اولم اینطور بود دومم شیطون
ان شاالله دومیت مث بچه فامیل بشه اون وقت میفهمی
خلاصه بگم فقط هربچه ای دردسر داره

پسر آبجی تا دوسال بجه ای آروم بود ولی الان به رالف خرابکار معروفه و پسر خودم که کارش بود گریه و جیغ زدن الان پسر خوبی شده

خدا حفظش کنه. بذار شیطونی کنه، نمیشه که بچه ۴ ساله رو با بچه ۱۰ ماهه مقایسه کنی. بچه های ماهم شیطنت میکنن. هر چی بزرگترم میشن شیطنتشون بیشتر میشه. پس به پسرت افتخار کن و شکر خدا کن که بچت سالمه

ناشکری نکن خداروشکر کن سالمه
منم دخترم از کوچیکی خیلییی شیطون بود و گریه میکرد خیلی اذیت شدم
ولی الان خداروشکر آروم شده
خودم و شوهرمم فوق العاده آروم
خودم نوزادی مامانم میگفت صدا ازت در نمیومد

این ناشکریه

پسرا بمب انرژی ان مث دختر نیستن یجا خاله بازی کنن ب پسر بگی بشین انگار داری ب ی زبان دیگه حرف میزنی چیزی بنام نشستن نمیدونن تو ی دخترو میتونی یجا نکهداری ولی ی پسر رو نه خیلی ها حسرت ی بچه دارن ک از در و دیوار بالا بره خیلی زود این روزا میگذره دلت برا همه این شیطنتاش تنگ میشه

بچه ای ک بازی نکنه شلوغکاری نکنه بنظر من مریضه بچه باید بدوئه بازی کنه سرو صداکنه تا انرژیش خالی بشه تو الان جای صدتا دکتر برو همه این چیزایی ک ازنظرت اذیته بگو میگه سالم ترین بچه رو داری بچه ای ک خودشو تخلیه نکنه بازی نکنه بازیگوشی نکنه با مترسک چ فرقی داره دوتا چشم داری دوتا دیگه هم بگیر پسرسالمتو بزار رو چشمات فکر نکن بچه ای ک صدانداره عالیه نرماله

عزیزم تنهانیستی منم مثل توام ی دختر دارم هرجا میرم لباس شلوارش بقیه میپوشونن انکار من مادر نیستم بخدا اصلا حرف گوش نمیده جیغ داد ابروریزی مجبورم سکوت کنم چی بگم این. روزا هم میگذره

بچه با بچه فرق داره منم تو فامیل دیدم بچه ش تا ۲سالگی انقد اروم بود ک خود من بارها گفتم خوش ب حالش باور کن الان گریه میکنه از دستش 🤦🏻‍♀️انقد ک اذیت میکنه

اگه جای من بودی چیکار میکردی بخدا ازدستش خسته شدم ی ثانیه نمیشه خیلی شلوغه از کمد بالا می‌ره بعضی وقتا از رو یخچال میارمش پایین

عزیزم همین الان چقدر سر دخترم داد زدم لجبازه دیونه شدم منم میبینم بچه دیگران ساکتن یه جوری میشم دختر من از تو شکمم اذیت میکرد تا الان که ۴ سالشه تنها نیستی عزیزم خدا. صبرمون بده

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام‌مامانا از دیشب دوبار تاحالا مادرشوهرم‌گفته برا ناهار بیاین الانم شوهرم زنگ‌زد گفت باز زنگ‌زده که بیاین من به خاطر ماهلین که جیش و پی پیشو نمیگه خواستم بعد ازظهر برم که کمتر اذیت بشم و استرس بکشم قضیه رو شوهرم‌گفته بهش میگه اشکال نداره پاشین بیاین یه کاریش می کنیم‌میرند تو حیاط اینا بچه رو اذیت نکن اخه مادرشوهرم وسواس داره میترسم بندو آب بده این بچه 😬😬😬بخوام پوشک کنم که تا آخر شب اونجاییم تمام تلاشم به باد میره به نظرتون چی کار کنم ؟؟گفتم خوبه نوار بهداشتی بزارم داخل شورت آموزشی یه شلوارم بپوشونم روش اسیر شدم به خدا از دستش اصلا نمیگه 😬😬سعی می کنه جیش نکنه تو خودش پاشو که ضربدری می کنه وایمیسه من می فهمم‌جیش داره می دوعم‌می برمش الان ۹ روز شده ولی اصلا نمیگه 😑🤦🏻‍♀️پی پی رو هم یه گوشه میشینه تکون نمی خوره
به نظرتون چی کار کنم من الان زشته تا کی بگم‌ من نمیام ناراحت میشن
این بچه هم‌که یا نمیگیره 😬می ترسم از دستم‌در بره اونجا
مامان مرسانا مامان مرسانا ۴ سالگی
از لج مادرشوهرم آقا بچه ی جاریم روزی ۴ ساعت خونه مادرشوهرم منم کنارشم اینم هر دفعه میاد دم خونمون یا دخترمو بهش میگه وایسا تا اون بیاد با هم بازی کنین حالا اون از مهد میاد و مریضی و ویروس ممکنه داشته باشه از اون ور من نمیتونم بچمو بزارم چند ساعت اونجا تنها باشه از این ور بچم خیلی دوست داره اونجا باشه و باهاش بازی کنم چن بار به مادرشوهرم گفتم مزاحم ما نشو ما کار داریم اینم میخاد از سر خودش باز کنه باز میا  صدای بچمو در میاره منم یه بار بچمو برداشتم آوردم خودش گریه که میخام بمونم اونم هی بهش می‌گفت بمون همین جا نمیخاد بری هی ام به من می‌گفت با لحن بد که چیکارش داری میخاد بازی کنه تا مامان اون بیاد منم بچمو کشیدم آوردم بعد چون خیلی گریه میکرد بردم خونه خاله ام تا با بچه ی اون بازی کنه خالم گفت بچه اش ۵ روزه آنفولانزا داشته و الان فقط سرفه میکنه منم دیدم این گریه میکنه گفتم اشکال نداره حالا بچم گلو درد داره بردمش دکتر نمیدونم آنفولانزا گرفته یا عفونت باکتریایی گرفته چون دکتر آموکسی سیلین داد حالا گلوش و گردنش داغه و دیشب تز گلو درد فقط جیغ کشید چکار کنم واقعا چکار کنم برنامه ی هر روز خونه ی مادرشوهرم و دختر جاریم همینه