مامانا بیاین بهم دلداری بدین
من بنا بر دلایلی شاغلم که واقعا شغلم به روحیه م خیلی کمک کرده به خودم و زندگی و رابطم و همه چی
فقط یه مشکلی دارم اونم اینه که از وقتی میرم سرکار تا ساعت چهارو نیم ک برگردم یجوری دلشوره پسرمو دارم که میمیرم زنده میشم هزار تا فکر میزنه به سرم پسرم پیش مامانم و مادر شوهرم نوبتی میمونه خودش بهش خوش میگذره و اونا هم دوسش دارن ولی من انگار باید همش تحت کنترلم باشه با اینکه قبل سرکار انقد عصبی بودم ک شاید در طول روز حتی روش دست بلند میکردم و الان فقط باهاش بازی میکنم محبت میکنم میمیرم براش اما نمیتونم فکر خودمو کنترل کنم هزار راه نره
شوهرم همش میگه پسرمون بزرگ شد بهت افتخار میکنه که انقد مادرموفقی هستی اما من همش میگم من مادر بدیم ک پسرمو تنها میذارم میرم وقتی هم برمیگردم زیاد بهم محل نمیده یوقتایی باهام بازی میکنه بیشتر با بقیه دوسداره بازی کنه مستقله اما من حس بدی نسبت به خودم دارم
روانشناسم میرم میگه حتما کار کن و برای شرایط روحی تو واجبه و صرفا هرمادر خانه داری کاملا خوب یا هرمادر شاغلی مادر بدی نیست خلاصه که همه میگن تو هم کارتو داری هم زندگیت اما من خودم همش فکرای ناجور میزنه به سرم نگرانم
بیاین بهم دلداری بدین تورو خدا من خیلی حالم بده حس میکنم مادر ناکافی هستم 🥲

۱۲ پاسخ

در یک کلام خری ، من اگه کسیو داشتم بچمو نگهرمیداشت یه روزم نمیموندم خونه

منم شاغلم از صبح تا 12ونیم پیش مامانمه منم دل نگران میشم ولی دارم برای بچم تلاش میکنم تا ذر رفاه باشه

منم شاغلم دخترمو میذارم مهد خعلی هم دوست داره دقیقا منم واسه شرایط روحیم رفتم سرکار وای ک چقد حوبه.
اصلا غصه نخور بچه ها بفهمن ک مادرا همیشه کنارشون نیستن باید مستقل باشن تو داری بهش کمک میکنی عزیزم.

سلام عزیزم منم مثل شما شاغل هستم و پسرم پیش مادرشوهرمه واقعا درکتون میکنم‌ اما به این فکر کنید که پسرتون به یه مادر شاد و پرانرژی احتیاج داره حتی شده برای دو ساعت ولی مادری که ۲۴ ساعت کنارشه اما نه بهش توجا میکنه و نه باهاش بازی میکنه و به قول خودتون بعضی وقتا کتکش میزنه اصلاااااا به دردش نمیخوره پس خیلی خودتون رو اذیت نکنین و سعی کنین به جای اون چند ساعتی که نیستین بقیه تایمی که دارین رو براش سنگ تموم بذارین

سلام گلم میفهممتون....بببینید نمیخام نگرانتون کنم
امابچتون بهتون نیاز داره....ب مادرش......جای خالی شما با هیچ چیز جبران نمیشه...حتی اگه تو بهشت باشه پیش عزیزانتون...باز ب شما ب مادرش نیاز داره....

من از دوران دانشجویی سرکار میرفتم و ۹ ماهگی دخترم باز برگشتم سرکار ، کارم تا ساعت ۳ و واقعا در عذابم دخترم پیش مامانم و مادرشوهرم نوبتی میمونه و گاهی اوقات میبینم که خیلی راحت میتونن به دخترم خرده بگیرن چون بچه همیشه پیششونه ، دخترم بهم کم محلی میکنه و بغلم نمیاد و وابسته اوناس، خواه ناخواه تربیت اونا رو گرفته و اونطور که دلم میخواس نتونستم تربیتش کنم حتی تو خوراکش نتونستم تسلط داشته باشم ، با اینکه خیلی به کارم وابسته ام و خیلی کارم خوبه و بهش احتیاج دارم درامدمم خوبه ولی تصمیمم به ادامه کار نیس و فقط تا دو سالگی دخترم میرم سرکار بعد ترجیحم اینه که بمونم خونه و در کنار دخترم باشم

مادر خوب مادریه که از هر لحاظ موفق و از خودش راضی باشه تا بچش هم یاد بگیره برای زندگی خودش باید تلاش کنه تا یک زندگی خوب و موفق بسازه. من هم شاغلم و با اینکه دلم پیش بچم می مونه اما همیشه می گم مخصوصا چون دختر دارم هرگز کارو ول نمی کنم چون اونم باید یاد بگیره زنی که دستش تو جیب خودش نباشه تو جامعه و حتی خانوتده جایگاه مناسبی نداره. بچه مادران شاغل کمتر وابسته و بیشتر مستقل و کارآمد بارمیان

وووای چ فکرایی میکنی من الان میخوام برم دنبال کار پسرمم بزارم پیش مامانم

کاش میشد منم برم سرکار

من بخاطر شغلم دخترم از چهل روز ک بود میگذاشتم خونه مادرم . افتخار میکنم ک بخاطر آینده دخترم تلاش میکنم دل نگرانی ها عادیه
من هنوز ک هنوزه تا برسم ب دخترم دلم هزار راه میره

شرکت خصوصی میری که ۴.۵ برمیگردی؟

دیگه خودد باید با شرتیط وقف بدی
نگران بچت هم نباشه نوه خیلی عزیزه

سوال های مرتبط

مامان رادمهر.رادوین مامان رادمهر.رادوین ۲ سالگی
سلام مامانای گل روزتون مبارک .روز خودمم مبارک من واقعا به خودم افتخار میکنم که مادر دوتا بچه ام ی مادر قوی ام خیلی جاها کم میارم توی تربیت بچه ها با رادمهر خوبم اما جایی عصبانی میشم دندونامو روی هم فشار میدم از دستش که اونم یادگرفته و همینجور خیلی رفتارای خوبو بد منو. توی وضع اقتصادی که بچم الان خیلی چیزا میخواد که نداره و من فقط رنجشو دارم اما تمام سعیمو میکنم که همه چیز براش بخرم و همه چیز براش فراهم کنم که حسرت چیزی نداشته باشه بچگی کنه برای خودش.من قبلن معلم پیش دبستانی بودم خیلی تجربه دارم راجب بچه ها کلن از بچگی من عاشق بچه ها بودم و کمی با آگاهی از دنیای بچه ها دارم مادری میکنم. و زندگیم خیلی چالش داره اما تمام سعیمو میکنم که مادر خوبیباشم براشون اصلا فک بچه دوم رو‌نمیکردم اما خدا خیلی زود بعد رادمهر بهم بچه داد و میتونم بگم خیلی قوی تر از قبل شدم .امروزم تمام سعیمو میکنم که مادر خوبی باشم براشون من توی پیش دبستانی به جدی بودن معروف بودم الانم رادمهر با جدیت من یک سری از قانونای خونه رو یادکرفته و انجام میده و بچه بی نظمی نیست . به نظرم بیاید به بچه ها قدرت انتخاب بدیم اجازه بدیم بازی کنند بچگی کنن همیشه جوری بهشون نگاه کنید که اونا خیلی ازبیشتر از ما میفهمند جوری باهاشون رفتار کنید که انگار با ی ادم بزرگ رفتار میکنید و‌اینکه خیلی خیلی بهشون محبت کنید و ببوسیدشون تا بچه ها کمبود محبت نداشته باشن و اینجوری بهتون اعتماد کنن و اینکه رفتارای خودمون هم درست کنیم که بچه ها ازمون یاد میگیرند.بابام چندشب پیش میگفت تو هنوز خودت خیلی بچه ای و ما بهت میگیم بچه هات خوبن من خندم گرفت از حرفش ‌