۹ پاسخ

من تو ده روزگی اولین حمومشو خودم بردم بااینکه بچم ۷ماهه دنیا اومده بود و ۱۹۰۰وزنش بود ولی چون پسرمو از دست داده بودم ترس داشتم بچه مو بدم ب خاهرم یا مادرم بشوره تاالان هم خودم بردمش با کمک همسرم .بار اول خیلی ترسیدم سر نخوره ولی از لحاظ روحی خراب بودم نمیتونستم بدمش کسی تا ۷ یا ۱۰روز دقيق یادم نیس نتونستم خاب کنم میترسیدم بخابم هم بخاطر دخترم ک کاریش نشه هم خاب بد میدیدم میترسیدم بیدار میشدم

مادر من میگه تازنده ام دوست دارم من ببرم یعنی حموم ما سرده تو زمستون

خوش به حالت من از ده روزگی خودم بردم

واقعا😐من از ۲۰ روزگی خودم میبرم هردو بچه هامو

من از ۱ماهگیش بردم ببری ترست می‌ریزه البته من بچه دومم بود

شوخی میکنین دیگه
من ده روزگی خودم بردم چ ترسی آخه واقعا لذت بخشه
من یه روز درمیون میبرم

من ۳ماهگی بردم

من میترسممم دیگه هر وقت ۷.۸ ماهه شد میبرمش😂

احسسسنت
من بتو افتخارمیکنم😁😍

سوال های مرتبط

مامان زهرا مامان زهرا ۷ ماهگی
امروز زهرا کوچولو یکم بد قلقی میکرد منم دست به کار شدم و تنها بردم حمام.
اول همه وسایل حمامشو اماده کردم و داخل حمام گرم کردم یکم داخل وان آب ریختم یواش یواش گذاشتم پاهاش تو آب راه بره خوشش اومده بود یعد گذاشتمش تو وان
البته اگه شماهم بار اولتونه یه حوله نرم برای زیر سر بچه ببرید بزارید که هم سر نخوره هم تو گوشش آب نره آب داخل وان هم کم باشه که آب تو گوشش نره
بعدش با شامپو بدنشو شستم بعد اوردمش روی پام که شلوارم پام بود که سر نخوره یواش یواش شامپو زدم
بعد با تشت یواش که نترسه سر و کله شو آروم آروم شستم و آب ریختم و آوردمش بیرون سریع حوله و سشوار
امیدوارم سرما نخوره چون خونه ما کلا وقتی از حمام میای بیرون یه نسیمی میاد بعد گذاشتمش روی گهواره اش تابش دادم ا خوابش برد ولی قشنگ ۲ ساعت خوابید منم به کارام رسیدم وقتی بیدار شد شاد و شنگول بود
اما حس میکنم دل درد داره چون من امروز قرمه سبزی خوردم با ماست چون واقعا دلم میخواست نذری بود😑😂