۱۱ پاسخ

جوری کار میکنم که شب از خستگی زیاد بی هوش میشم

قربونشون برم اصلا نمیذارن کارکنم هواسشون به پسرم هست میارن میخورم جمع میکنن اصلا نمیذارن دست به سیاه وسفید بزنم ابجی کوچیکم به نوعی خوراکی میاره بخوریم داداشم همینطور مامانم هرچی بتونه پیداکنه میخره یاداشته باشن میارن اصلانم نمیذارن آشپزی کنم یا ظرف بشورم فقط استراحت

ن اصلا حتی مامانم نمیزاره خودم لباسای پسرمو بشورم
میگه همین چند روز پیشمی نمیخوام کار کنی
البته ی خواهر مجرد هم دارم

الهی بمیرم واس مامانم وقتی میرم اونجا اقعا استراحتم.نمیزاره هیچ کاری کنم هوای بچمم داره

من تک فرزندم پدرم فوت شده ینی وقتی میرم اونجا منو مادرم تنهاییم یا اون مراقب دخترمه من کارا رو انجام میدم یا من پیش دخترم میمونم مامانم انجام میده

تا جایی ک بتونم اره کمک میکنم نتونمم خودش میکن اون ی یزره کار میکنم ناراحت میشه میگه مگ اومدی اینجا کار کنی

من خونه مامانم
ظرف میشورم
سبزی و کاهو اینجور چیزا میشورم
سالاد درست میکنم
در این حد کمک میکنم
خونه مامانم اصلا اشپزی نمیکنم

وقتی میرم اونجا انقد خسته میشم حد نداره همه چیز میوفته گردنم مامانم پیره خرید .شستن.پختن تازه هواسمم ب بچمم هست ی خواهر مجرد دارم ولی انگار نه انگار ی نون نمیگیره

من وقتی میرم اونجا هیچکار نمیکنم😂😂استراحتم

من بچمو میذارم پیششو میرم به خرید و دکتر و اینچیزام‌میرسم.خودش کاراشو میکنه.نهایتا من یه ظرفی بشورم

من تا جایی ک بتونم آره نتونم هیچکس چیزی نمیگه

سوال های مرتبط