۷ پاسخ

وقتی بچه دوم بیاری قلب بزرگتری داری و میتونی اونم دوست داشته باشی
من خونه شلوغ دوستدارم به تک بودن حس خیلی خوبی ندارم چون خودم تکم
خانواده هرچی باشه استخون آدم دور نمیندازه .گناه داره بچم تنها باشه من تنهام خودم خیلی سختمه

مننننن

بنظر من بچه حتما باید خواهر یا برادر داشته باشه ، وقتی الانِ خودمو نگاه میکنم میبینم خواهرام و برادرم چقد برام تکیه گاهن ، هر لحظه تو غم و شادی کنارتن ، خدایی نکرده یه اتفاقی برای پدر و مادرم بیفته ، حداقل اونا کنارمن تنها نیستم
منم شرایط بارداری و زایمان سختی داشتم و دخترم یکم شیطونه و کلی انرژی ازم میگیره ، اما خدا بخواد ۲_۳ سال دیگه بچه ی دوم رو میارم 🥴😅

من اگه شرایط مالی خیلی خوبی داشتم حتما ۳تا میاوردم😂

من هیچوقت بچه دیگه نمیخوام نه من نه همسرم

منم دلم میخواست میتونستم یه خواهر یا برادر واسه سام بیارم ولی احساس میکنم واقعا نمیتونم،و اینکه منم همینطورم،نمیتونم کسی رو مثل پسرم دوست داشته باشم

منم دقیقا باهات همدردم.....
خیلی هم سردرگمم

سوال های مرتبط

مامان آیکـان 👼 مامان آیکـان 👼 ۱ سالگی
چقد سختهه مادر بودن !!🔴
از روزی که حامله شدم تا الان خیلی سختی کشیدم
از یه طرف نگرانی و استرس بخاطر سالم بودنش از یطرفم ویار شدید و بی حالی اما بازم راضی بودم خوشحال بودم هی میگفتم بغلش کنم یه روزی برام کافیه بوشو کع حس کنم یادم میره این همه سختی!
وقتی بدنیا اومد بازم سختی پشت سختی کولیک و بی خوابی هاش از یه طرف درد سزارین و بخیه هامم جونمو در میاورد اما بازم آخ نگفتم چرا چون میدونستم یه روزی میگذره بزرگ میشه ...
چه شبا بالا سرش بیدار موندم میزدم رو صورت خودم تا نخابم یموقع بالا نیاره غرق نشه یا چه شبا تب میکرد تا صبح پا به پاش منم میسوختم اما میگفتم یه روزی اینام میگذره ...
دو هفته بیمارستان بستری شد یه دقیقه نخابیدم حاضر بودم خودم مریض شم اما پسرم خم به ابروش نیاد بازم راضی بودم خداروشکر میکردم که یه روزی اینم میگذره
درسته یکسال و نیم کمه اما برای من خیلی زیاده خیلی سخت گذشت من این بچه رو با جون دل بزرگ کردم پا به پاش منم بزرگ شدم تو این یک سال و کلی تجربه کسب کردم اما بازم میگم این روزام میگذره و دلم تنگ میشه حتی برا این روزای سخت ....

فقط خاستم بگم مادر بودن درسته قشنگه اما خیلی سخته الحق که میگن بهشت زیر پای مادراست ❤️🥲