سلام دوستان خوبید خیلی دلم گرفته یچیزایی یادم میفته دلم میشکنه مثلا خانواده شوهرم بچه جاریمو بیشتر ازدخترمن دوس دارن دخترمنم دوس داشتنا ازوقتی که پسرعموش بدنیااومد دیگه بچشم نمیاد یباررفتیم خونشون بعد بچه جاریمم اوردن خونه پدرشوهرمینا یکی از برادرشوهرام هم اومد همون لحظه بعد بهش گفتن ببین کی اومده ...پسرجاریمو میگفتن انگار نه انگار ماهم اونجاییم بعد یچه روبغل کردن یه دیقه نزاشتن زمین باهاش بازی کنیم دخترمنم افتاده بود دنبالشون دلش میخاست بچه روببینه باش بازی کنه ولی بهش توجه نمیکردن گاهی وقتا میرن بچه اونارو میگیرن میبرن خونشون کلی براش ناز میکنن ازجلو خونه مارد میشن ولی حالی ازبچه من نمیپرسن صداشون ک میاد دخترمن فک میکنه برااون ناز میکنن بعد بهش میگم نه مامان با مانیستن 😭😭

حساسیت نشون ندین اگه بفهمن اینقد براتون مهمه دیگه هیچی سعی کن خودتو بی تفاوت نشون بدی

اصلا برات مهم نباشه عزیزم خودتو ناراحت نکن مهم خودتونید ک بهش عشق میدید

واسه این چیزای بی ارزش سعی کن خودتو ناراحت نکنی فقط آرزو کن خدا به خودتو و بچتون زندگیت نگاه کنه تا خدا یارست به صد سلطان مپیچ تا خدا برگشت هزار سلطان به هیچ

بابا بیخیال خانواده شوهرم هنوز نیومدن پسر منو ببینن یه تبریک نگفتن چه دل خوشی داری خب بچه نوزاد همه دوست دارن این حس حسادت رو ناخواسته به دخترت تزریق نکن عزیزم

دقیقا همین کارایی که شما میگید رو خانواده ی خودم.مامان بابام واسه بچه های خواهرم انجام میدن....
واصلا اصلا هیچ توجهی به بچه های من ندارن.انکار نه انگار که بچه ی منم ادمند؟😔😔😔😔

احتمالا چون اون کوچکتره بچها هرچی کوچکتر باشن دوست داشتنی ترن عزیزم وقتی میری خونه ای پدر شوهرت ای قربون صدقه ای بچت برو ای بهش بگو عزیزم با صدای بلند تا بدونن اونها هم بهش احترام بزارن باهاش بازی کنن

منم خواهر شوهرم دقیقا با بچه های منو جاریم اینجوری رفتار می‌کنه .اونو از ته دل بوس میکنه ولی پسر منو نه.....کاملا درکت میکنم

عزیزم تو ی ساختمان باهم زندگی میکنید