مامانا بیاین تو روخدا بهم مشورت بدین
من تهران زندگی میکنم خانواده ها خراسانن بعد اینجا فقط یه عمه دارم که دوتا پسر داره
بعد همین عمم که شهرستان بوده داداشمم باهاشون اومده تهران که خونه ی ما باشه مثلا
۱۳ سالشه با پسر کوچیکه ی عمم هم سنن
بعد میره خونه اونا حالا یا با دستگاه بازی میکنن یا میرن پارک و اینور اونور
بهش گفتم برو بازی کن شبو بیا خونه
چون اگه ولش کنم کلا همونجاست پسر عمم یذره شره خیلی خرابکاری میکنن
مامانمم میگه بگو بازی کنن ولی شبو بیاد پیشه خودتون
از اینور این اقا میگه میرم بازی میام بعد اینقدر لفتش میده دیگه عمم برا شام نگهش میداره بعدم که خوب دیگه خیلی دیره و خیابونا خلوت بد مسیره یذره خونه ها دیگه میره موندگار میشه
من چیکار کنم از دست این بچه؟.
الان امروز گفته میرم شب میام حالا من چشمم به در که کی تشریف بیاره دلم هزار راه رفته
میگم خدایا شهر غریب این بچه جایی روهم نمیشناسه اتفاقی نیوفته براش
بعد زنگ زدم عمم میگه وای تو چقدر حساسی خوب مونده دیگه
میگم خوب مونده عیب نداره بمونه ولی به من بگه
من چیکار کنم الان؟
ولش کنم به حال خودش؟ یا جدی باهاش صحبت کنم
یا اصن بگم مامانم صحبت کنه؟
یا به مامانم بگم یا چی
نمیدونم واقعا🥲🥲🥲

۵ پاسخ

مسئولیت رو از خودت باز کن.
به مامانت بگو نمیاد زیر نظر خودم باشه.
پس فردا نگی فلان شد و بیسان شد.
خودت میدونی و خواهر شوهرت.

ببین الان ۲ تا مسئله هست
یکی اینکه شما مسئولیت قبول کردی و خدایی نکرده اتفاقی بیافته خانوادت باتو طرف میشن
دوم اینکه بالاخره ممکنه عمتم کلافه شه،هرشب هرشب یکی خونش باشه
درسته برادر زادشه ولی باید حق بدیم ک ممکنه اذییت شه

به مامانت بگو با عمه ت حرف بزنن

ب مامانت بگو باهاش حرف بزنه

توروخدا ببخشید خیلی طولانی شد 🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
بچه های شما در روز حدودا چقدر تلوزیون میبینن؟
من تا هشت ماهکی اصلا نمی ذاشتم ببینه کلا تلوزیون خاموش. بعد از هشت ماهگی تلوزیون روشن بود ولی اهورا در حد دیدن تبلیغات میدید. ولی از بیست ماهگی یه آنفلوآنزا گرفتیم و من اصلا نمیتونستم از حام بلند شم خودم براش فیلیمو کارتون گذاشتم ببینه. چند روزی این منوال بود روزی دو سه ساعت میدید. الان تقریبا از بهمن ماه که من افتادم درگیر خونه تکونی دیگه ازش غافل شدم الان معتاد شده به تی وی. اصلا نمیبینه ها ولی میره فیلیمو هی از اینور به اونور. فقط اینور اونور میکنه شاید از یه کارتون ده دقیقه ببینه باز عوض میکنه. بعد خسته میشه میره تو خونه دنبال یه چیز جدید هرچی میگم بریم تاب بازی بریم توپ بازی میگه نه. یا اگرم بیاد بعد پن دقیقه باز کنترل میکیره دستش بعد واقعا هیچی نمیبینه عادت کرده کنترل دستش باشه انگار فقط. نگرانشم من اینهمه رو تلپزیون حساسیت داشتم حالا اینطوری. قبلا تایم طولانی با اسباب بازیاش بازی میکرد کتاب میاورد براش میخوندم تاب بازی میکردیم. الان تا بره سراغ اسباب بازیاش سریع میگه بیا کنارم بشین باز بعد ده دقیقه پامیشه میره. تلوزیونم براش جذابیت خاصی نداره ها فقط دوست داره اینور اونور کنه انگار کلا همه چیز براش تکراری شده. نمیدونم به اینکه کمتر بیرون میبرمش ربط داره یا نه. یعنی بی صبرانه منتظر بهارم یکم ببرنش بیرون و پارک
مامان خوشگلک مامان خوشگلک ۲ سالگی
دارم زاررررر میزنم از دستش ..آرزوی مرگ میکنم بمیرم یتیم بمونه😭😭 فقط میگه بازی کن به قرآن هرچی بازی میکنم سیر نمیشه آخرش میاد گیر میده به کارای من دیگه کم آوردم نمیتونم زیاد باهاش بازی کنم انگار حوصله ندارم تو اطرافمونم هیچچچ بچه ای نیس دریغ از یک بچه هیچ کس باهاش بازی نمیکنه چون سیر نمیشه اصلا انگار ارضا نمیشه این حسش دیگه نمیتونم باهاش بازی کنم خاک تو سرم که مادر بدیم همه سرزنشم میکنن ولی من نمیتونم هر لحظه باهاش بازی کنم جوری مشغولم که حموم به ندرت یادم میوفته میزارمش تاب یه ساعت تابش میدم بازم میاد پایین میگه بیا بازی کنیم بعدش واسش کتاب میخونم دوباره یه چیز دیگه میاره میگه بازی کن نه کارتون میبینع نه خودش با خودش مشغول میشه همش باید با یکی بازی کنه هیچکس نیس منم تنهایی نمیرسونم همه حرف بارم میکنن که وقت نمی‌زاری آخه چقدر باید بزارم مگه بقیه ۲۴ ساعت با بچه بازی میکنن دختر من خیلی خیلی خیلی اجتماعیه پدرمو درآورده عاشق بازی کردن با بچه های درحال اینکه بچه های این سنی اصلا نمی‌فهمن بازی گروهی ینی چی میبرم مسجد با بچها کیف می‌کنه ولی همش کتک میخوره یا منفعله مهد کودک هم برارمش چون تاحالا بچه‌ندیده همشون میزنن بچم مثه پخمه هاست انگار دیگه نمی‌دونم چیکارش کنم الان کلی گریه کردم چشام باز نمیشه
مامان ارسلان وتودلی مامان ارسلان وتودلی ۲ سالگی
سلام مامانا بیاین بخونین این تایپک رو ببین شماهم بچه هاتون این مشکل رو داره؟؟؟

برای بیش فعالی سوال داشتم..
ببینین من پسرم موقع غذا خوردن یا فیلم نگاه کردن تی وی کارکردن باگوشی و یا بازی کردن ساعتها میشینه و حتی ب من توضیح‌میده که مثلا تو فیلم چ اتفاق هایی افتاد و..‌

ولی یجاهایی عین مثلا مطب دکتر
مثلا روضه یا مجلسی که باید یکم تو رودروایسی باشه چون افراد غریبه هستن یا مغازه و... اصلا غیرقابل کنترل میشه وحشتناک میشه نمیتونی ثانیه ای نگهش داری باهاش حرف بزنی یا هواسشو پرت کنی فقط وول میزنه و دست ب ایور اونور میزنه و کلا بی طاقت میشه جوری که طرف از بیرون میبینه قشنگ این ذهنیت به سراغش میاد که این بیش فعاله

مثلا بهم میگن اینو ببر پارک جایی اقد بازی دوستداره تا بازی کنه انرژیش تخلیه بشه در صورتی که توخونه فقط فیلم نگاه میکنه بازی با اسباب بازیاش یا وسایل خونه میکنه چیکار کنم بنظرتون ببرمش روانشناس کودک تا تشخیص درست بده...
مثلا پسر خواهرشوهرم هفت ماه از پسر من بزرگتره شوهرم میگه ببین مثلا اون کنار مامانش وایستاده این اصلا واینمیسه یا میخای سرگرمش کنی اون لحظه گوش نمیده اصلا بغلتم‌حتی نمیاد فقط میخاد کارای خودشو بکنه