۱۳ پاسخ

میخواست بگه تازه سروع شده دیدم نوشتی از وقتی ۴ساله شده
دیگه مدارا اقتدار تایم اختصاصی تخلیه هیجان
توجه مثبت
اینا تجربیات منه

اریا هم همینجوری بود از وقتی فرستادمش مهد بهتر شده

قانون تعیین کن
نذار دور برداره ،بیشتر باهاش وقت بگذرون مهد بذار ببر بیرون ،در مقابل خواسته هایش کوتاه نیا چون اولین کم آوردن تو رو که ببینه میدونو دستش میگیره ...

دختر منم همینه همه چی رو میخواد طبق میلش پیش بره ....🥴🤦🏻

عزیزم من که دوقلوهام اینطورن
ولله قرص اعصابم میخورم اما بازم عصبی میشم

منم همینطور عزیزم منم همینطور ....
تنها نیستی 🥴🥴🥴🥴

دخترم منم دقیقا همینجور شده منم سعی میکنم صبور باشم ولی نمیشه

والا پسر منم از یکی دوماه قبل چهارسالگی اینجور شده
حاضر جواب شده و باید حرف حرف خودش باشه ما که مقاومت میکنیم در برابر خواسته های نابجاش چنان قشرقی به پا میکنه کسی ندونه فکر میکنه داریم شکنجه اش میدیم توی خونه🤕😬

من با مهدیار مشکل ندارم خداروشکر فقط شیطونه خیلی با دخترم که ده سالشه بیشتر این مشکل و دارم 😩

پسر منم یه ماهی میشه اینجوری شده بهانه میگیره گریه می‌کنه همش با جیغ ‌وداد حرف میزنه اصلا غذا نمیخوره اصلا انگار گوشی روی سرش نیست برای شنیدن هر چی بگم انگار دارم با خودم حرف میزنم خسته ام دیگه کاش هرگز ازدواج نمی‌کردم

پسر منم وحشتناک شیطونه

من خودم رفتم پیش دکتر اعصاب روان یه مشت قرص بهم داده الان برام مهم نیس هر کاری میکنه

اون فقط میخواد استانه تحمل تو رو بسنجه

دختر من ی کارایی میکنه که نمیشه بهش نگی نکن مجبور میکنه آدمو ی چیزی بگی بعد خیلی دست و پا چلفتی شده خیلی عذاب میکشم گریه ام میگیره خودم میگم شاید بکن نکنش کردم اما ی کارایی میکنی که نمیشه

حتما دکتر ببر روانشناس

سوال های مرتبط

مامان محسن مامان محسن ۴ سالگی
سلام خانما دلم بدجور گرفته خواستم ازتون کمک بگیرم که اگه موردی در اطرافیان یا خودتون بوده به منم بگید من پسرم رو از دوسال و نیمی همه جور دکتری بردم روانشناس ، روان درمانگر ، روانپزشک ، آسیب شناس ، کاردرمان و گفتاردرمان هر دفعه بهم یه چز گفتن یکی گفت این بچه اوتیسم یکی گفت سندروم اسپرگر داره یکی گفت بهم ریختگی حسی داره چمیدونم حسای کف پاش و سرش کامل نیست این آخری یه مشاور بردم گفت سالمه فقط تلویزیون ، آهنگ، گوشی ، مداحی هر چی که صدا داره حذف بشه الان سه ماهه همه چی رو جمع کردم ولی دریغ از یه تغیر کوچولو پسر بزرگم همش نغ میزنه که حوصلم سررفته از خونه فراری شده نمیاد پیشم میره خونه مامانم هر کار میکنم باز این یکی نمیاد بریم اونجا بیرون رفتن رو دوست داره نه این که بریم خونه مثلا مادرم و خواهرم خیلی بدغذا شده سه ماهه خوابش بهم ریخته شبا بیداره خودم خسته شدم در طول روز همش جیغ و گریه یا مدام بغلمه یا میاد رو پشتم هر چی باهاشون بازی می‌کنم دیگه انگار نه انگار کلافه شدم از لحاظ روحی داغونم یه کلمه حرف نمیزنه همه کار کردم دیگه نمیدونم باید چیکار کنم