سلام خانما دلم بدجور گرفته خواستم ازتون کمک بگیرم که اگه موردی در اطرافیان یا خودتون بوده به منم بگید من پسرم رو از دوسال و نیمی همه جور دکتری بردم روانشناس ، روان درمانگر ، روانپزشک ، آسیب شناس ، کاردرمان و گفتاردرمان هر دفعه بهم یه چز گفتن یکی گفت این بچه اوتیسم یکی گفت سندروم اسپرگر داره یکی گفت بهم ریختگی حسی داره چمیدونم حسای کف پاش و سرش کامل نیست این آخری یه مشاور بردم گفت سالمه فقط تلویزیون ، آهنگ، گوشی ، مداحی هر چی که صدا داره حذف بشه الان سه ماهه همه چی رو جمع کردم ولی دریغ از یه تغیر کوچولو پسر بزرگم همش نغ میزنه که حوصلم سررفته از خونه فراری شده نمیاد پیشم میره خونه مامانم هر کار میکنم باز این یکی نمیاد بریم اونجا بیرون رفتن رو دوست داره نه این که بریم خونه مثلا مادرم و خواهرم خیلی بدغذا شده سه ماهه خوابش بهم ریخته شبا بیداره خودم خسته شدم در طول روز همش جیغ و گریه یا مدام بغلمه یا میاد رو پشتم هر چی باهاشون بازی می‌کنم دیگه انگار نه انگار کلافه شدم از لحاظ روحی داغونم یه کلمه حرف نمیزنه همه کار کردم دیگه نمیدونم باید چیکار کنم

۹ پاسخ

عزیزم چقدر شرایط سختی داری کاملا حق داری بالاخره ماهم ادمیم خیلی وقتها کم میاریم انشالله که به حق این اذان زودتر خوبشه دعامیکنم تنها کاری که ازدستم برمیاد

عزیزم پسرتون به حرف افتاد؟

تهرانی مامان محسن ؟؟ بگرد یه دکتر خوب پیدا کن که بهش اعتماد کنی بعد تا اخر پیشه همون برو رفتاراش شبیه اتیسم هست ولی بازم ما که دکتر نیستیم
یکی از نشونه های اتبسم همینه
اتیسم اگه باشه درمان داره با بازی درمانی و کاردرمانی اگه تهرانین بزنین مرکز اتیسم تو‌خیابون گیشا هست اونجا استاد استاداس صاحبش پول میگیره ولی حداقل ازبلاتکلیفی درمیای و بعد ینفرو مختصه خودتون بهتون معرفی میکنه که مدام پیشتونه و‌کمکتون میکنه
اول شادابی خودتون مهمه یکم از پدرش کمک بخاین یروز‌برید استراحت یا چند ساعت بعد از اول شروع کنین و به خودتون برسید وگرنه کم میاری مامان جانم

بمیرم برای دلت مامادراپیرمیشیم تا اینا بزرگ بشن ان شاالله به حق حضرت رقیه زودی خوب بشه براش دعای نادعلی میخونم

زیر نظر یه روانپزشک خوب باشه عزیزم میتونه کمک کننده باشه
یه سری از رفتاراش میتونه کنترل کنه
شرایط خونه رو هم به حالت عادی دربیار اون پسرتم اذیت نشه

فکرمیکنم مشکل پسرت مثل مثل دختربرادرم باشه.هرجا بردنش فایده نداشت.الان۸سالشه حرف نمیزنه .الان بردتش مدرسه مخصوص بچه های اتیسم واین چیزا که لااقل یادبگیره خودش کارای شخصیش انجام بده یا چیزی بخواد بتونه جوری به مامانش بفهمونه.خیلی خیلی سخته.اونم شبا بیدار اصلا بلدنیست بخوابه.یه مدت دکتربهش قرص میداد شبا میخوابید کمی.زن برادرم داغونه.حتما پیگیری کنید شهردیگه برادرمانش ببریدش.

عزیزم از خدا میخوام زودتر مشکلت حل بشه و دلتون شاد بشه. از ته قلبم برای آرامش تون دعا کردم
من واقعاً علمش ندارم که راهنمایی تون کنم

صحبت نمیکنه اصلا ؟ولی کلا بچه ها این سن ببخشید نفهم میشن مثل پسر من همش میخواد لج کنه وداد میزنه

چند وقتشه عزیزم؟

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مامانا می دونم سوالم دیگه خیلی تکراری شدم ولی دیگه واقعا در موندا شدم از دست ماهلین همه بهم میگن صبور باش درست میشه ولی آخه چقدر هسته شدم از دست این ماهلین یک ماه بیشتره از پوشک گرفتمش دیگه جیشش رو که خیلی کم پیش میاد بهم بگه یا خودم سر ساعت می برمش یا دلوین که میره اینم بدو بدو میره دمه در شورت و شلوارشو در میاره دوتایط میرن جیش می کنند تو مهد به مربی هاش میگه ولی تو خونه به من نمیگه پی پی رو هم که اصلا اصلا به من نمیگه همش تو خودش می کنه فقط یه بارش شورهم دید داره به خودش میپیچه گفت راحله بدو این دستشویی داره بردمش کارشو کرد ولی دیگه بقیشو همش تو خودش میشینه یه گوشه می کنه بدشم میادا اینقدر که از جاش تکون نمی خوره ما می فهمیم پی پی کرده دیردز خونه خواهرم دوبار تو خودش پی پی کرد یه سری هم جمعه باغ خواهرشوهرم بدریم پی پی کرده بود سر تا پاش با پی پی یکی شده بود که من و مادرشوهرم بردینش تو حمام شستیمش به خدا آبرومو برده دیگه الکی هم به مادرشوهرم گفتم بلده میگه حالا یادش رفته 😫جایزه و تشویق و تنبیه هر راهی که بگید رفتیم فایده نداشته حتی چیزی خواسته درخواستی داشته بهش گفتیم تا وقتی تو خودت پی پی می کنی نمی تونم بهت بدم ولی فایده نداره که نداره این بچه قراره تا کی تو خودش پی پی کنه 😒😥؟؟اگه خیابون برم یکی دوساعت از ترسم پوشک شورتی پاش می کنم ولی خونه ی کسی برم نه هی میگن دخترا زودتر یاد میگیرن 😒😒کجاش ،؟
مامان آوین و رادین مامان آوین و رادین ۴ ماهگی
سلام مامانا یه مشورت ازتون میخام, من شاغلم و پسرم از ۹ ماهگی تا الان پرستار داشته و خانوم خوب و قابل اعتماده، جند ساله پیش پسرمه، الان باردارم آخر تیر ماه دیگه زایمان میکنم و ۹ ماخ خونه هستم، حقوق ندارم تا ۶ ماه بعد ۶ ماه نامین اجتماعی یه مبلغ کم میده نصف حقوقم میده، حالا این پرستاره خودش و بچه ش تنهاس و شوهر نداره و خرج زندگی میده قطعا تو این ۹ ماه میره سرکار و بیکار نمیمونه، به همسرم میگم این مدت که من خونه ام پول کامل هر ماه این خانوم بدیم نهایت چند ساعت در روز بیاد کمک و هم بتونم نگهش دارم واسه بچه دومم، بعد معلوم نیست پرستار خوب پیدا کنم یا نه، میگه نه ،چون حقوق خودش که کامل واسه قسط خونه و خورد و خوراک و.. میره و باید قسط وام های منم تا ۶ ماه که من خونه ام بده، تازه خودمم و پدرو مادرم بیمه تکمیلی کردم چون این مدت سرکار نیستم باید دستی حداقل سه و نیم هر ماه پول بیمه تکمیلی بدم. حالا همسرم میگه سخت میشه ماهی ۷ تومن تو این دوران مرخصی که سرکار نمیری پول پرستار بدیم ، بعدا اگه این خانوم رفت سرکار یکی دیگه پیدا می‌کنیم ولی من به شدت استرس دارم نتونم کس مطمن پیدا کنم، نمیدونم چکار کنم ،خودم یه مقدار پس انداز مخفی دارم که تا حالا رو نکردم واسه خودم هست ،نمیدونم چکار کنم ،هزینه پرستار این ۹ ماه بدم گه بمونه میشه نزدیک ۶۰ تومن، یا بگم نیاد از تیر ماه،؟ چند روزه بشدت فکرم درگیر این موضوعه
مامان گل پسر وتودلی مامان گل پسر وتودلی ۴ سالگی
مامانا یه چیزی ذهنم و مشغول کرده ...من پسرم قبلا ک کوچکتر بود اینطوری نبود الان مدتیه ترسو شده...یادمه چند وقت پیش در حیاطمون چند دقیقه باز مونده بود یه سگ اومده بود تو حیاط پسرم دید و ترسید از اون موقع مدام تاکید داره ک در حیاط و ببند ...حتی تا تو حیاطمون نمی ره بازی کنه تنها همش باید باهاش باشم ...با بچه ها ی فامیل یا بچه هایی ک باهاشون یه کم رفت و امد داریم زیاد مشکلی نداره اما مثلا میریم پارک اگه چند نفر رو سرسره باشن دیگه نمیره میگه مامان زیادن .همش میاد کنارم میشینه امشب پارک بودیم با چند تا بچه کمی همصحبت شد یکی دوتاشونو هم میشناخت اما نمی رفت کنارشون یا باهاشون بازی کنه اونا میدوییدن تا سمت این میومدن می ترسید و خودش و جمع میکرد همش ...این بار اول نیست ک اینطوره....منم نمیدونم واکنشم درست بود یا نه 😔 گفتم مامان اگه نری با بچه ها بازی کنی میریم خونه یا من میرم ...یکمی میرفت کنارشون ولی با فاصله از اونها میدویید
خلاصه اینجور موارد اذیتم میکنه از وقتی هم کوچک بود من مدام پارک و بیرون بردمش با هر شرایطی این نیست ک بگم نرفته عادت نداره....در مواجه با بزرگتر ها اینطور نیست ...مثلا میره بهشون دست میده سلام میکنه غریبه هم ک باشن ...یا مثلا اگه یه بچه باشه غریبه هم ک باشه باهاش ارتباط برقرار میکنه اما وقتی چن تا ان انگار ازشون میترسه.....نمیدونم طبیعیه؟ باید چ واکنشی در برابر این رفتارا داشته باشم ک درست باشه ؟؟