۷ پاسخ

این اسمش اضطراب جدایی هست و همه بچه ها وقتی بفهمن خودشو مامانش دوتا آدم جدا هستن پیدا می‌کنه اکثرا تو شش ماهگی هست ریحانه هم همینجوری سعی میکنم حواسشو به اسباب بازیاش پرت کنم و برم بیرون یا تو روروک میارمش تو آشپزخونه یا بعضی روزا مثل امروز همه کارامو ول میکنم فقط اونو بغلم میگیرمش

فداتشم عزیزم این از مراحل تکامل بچهاست من یوی درمیون کردم یعنی میگن خوبه ک بچه رو بغل کنی ولی واقعا دکتراهم خیلی دیگه راحتن فک میکنن ماهاتوخونهامون کلفت داریم میگن بعل کنید بچه نیازداره ولی من واقعا نمیرسم ک همش بعل یه بار بعل میکنم ی دور میزنیم توخونه میدارم زمین میشینم کنارش اسباب بازی میدم دستش یواش فرارمیکنم بعد ک باز نگامیکنه ب من میبینه نیستم گریه میکنه بستگی ب حال خودم داره ممکنهدبیام باز بعل کنم ممکنه بگم کوفت کم گریه کن🤣🤣🤣

دقیقا بچه منم همین شکلیه همه کارام میمونه نمیتونم غذا بپزم

استرس جدایی دارن‌تواین سن

پسر منم همینجوریه همش میخواد تو بغل باشه و راش ببرم منم به هیچ کارم نمیرسم من میگم فقط زود وقت راراعک بشه سوار شه راحت شم

دختر منم همینه

کلا نگران نباش این ۶ و ۷ همینن مث چوستونک میچسبن ب ننه هاشون

سوال های مرتبط