منم مثل خودتم
اینایی که گفتی انگار حال منا توضیح دادی
از بسکه خواهر همش بچه هامون مریض بودن منم همینم از من وضعم از همتون وخیم تره من توی روز هزارن بار پیشونی بچمو چک میکنم که تب نداشته باشه شاید توی پنج دقیقه دو سه دفعه دست میزارم رو پیشونیش خودم قشنگ میدونم که یه روانی به تمام عیارم البته من مامانم سال گذشته از دست دادم فکر میکردم واسه اون اینطوریم آنقدر به هم ریختم الان میبینم شماهم متاسفانه اینجوری اید
منم جفت شمام اینابیماری پنیک هستش اره باداروخوب میشی منم میخوام برم دکترچندماهه فشارخونم خیلی بالاس باقرض فشارهم پایین نمیاد
پیش روانشناس برو گلم مشاوره بگیر ک بدون دارو حل بشه
دقیقا حال منم همینه استرس کل وجودمو گرفته بعضی وقتا سعی میکنم گریه کنم تخلیه بشم اما نمیشه موهام به صورت سکه ای ریختن و خیلی لاغر شدم چون وقتی افکار منفی دارم ب شدت وزن کم میکنم منم قراره برم دکتر تو برنامه این چن روزمه ک حتما برم
عزیزم حتما بروتحت نظرروانپزشک باش زن دایی من پدرش درموردهی مریض میشد الان شکرخدابهتره
اما قرص سرترانین اضطراب خواهرم رو کم میکرد. ب علاوه دمنوش سنبل الطیب و گل گاوزبان.
خواهر من اینجور بود. هنوزم هست. ترس از مریضی داره. خصوصا سرطان ، ماه پیش پریود عادی نداشت فکر میکرد سرطان رحم داره. تمام آزمایشات و سونو ها رو داد تا فهمید چیزیش نیست. اما تو این فاصله از خواب و خوراک افتاده بود. استرس شدید قیافشو تغییر داده بود. ب نظر من بهترین راه مقابله با صدای ذهنت که درونته. قرص بدترت میکنه. یه لیست از جملات مثبت بنویس هرروز مرور کن تا ملکه ذهنت بشه. و اینکه سراغ گوگل اصلا نرو. چیزی سرچ نکن
.... افکارتو یا بیان کن یا بنویس رو کاغذ...و اینو بدون فقط خدا و خودت میتونن نجاتت بدن. از خدای حقیقی بخواه وارد زندگیت بشه و بهش وصل شو
الان همه همینطورن
من اینجور بودم بعلاوه اظطراب شدید الان دارومیخورم بهترم
بخدا داشتم دقیقا عین تک تک کلمات شمارو تایپک میکردم شوک شدم اصلا خوندم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.