۱۲ پاسخ

وای دختر دیوونه ای باید خوشحالم باشی ک یه کمک داری بچتو نگه داشته مریض نشه

عزیزم ناراحت نباش
خدا حفظ کنه مادرتونو که تو چنین شرایطی کنارتون هستن و کمکتون میکنن

باز خداروشکر کن مادرت هست ازش مراقبت کرده فک کنم نبود بچت مریض میشد و سختی دندون و مریضی باهم میشد

عزیزم به نصفه ی پر لیوان نگاه کن مثلن اگه مادرت اونجا نبود ؟؟؟ کی میخواست مراقبت کنه؟؟ طرف بچه رو ول میده پیش مادرشو میره سرکار عین خیالشم نیست😅
اونقت تو گریه میکنی 😊😍 گریه نکن خوشحال ترین باش خدا سایه ی مادرت و بالا سرت کم نکنه گلم

خداروشکر بچت سرما نخورده من بچم سرما خورده خودمم مریض شدم ایقد دلم بحال بچم میسوزه حتی نمیتونه گریه کنه از بس صداش گرفته

چقد خوبه ک میتونی منطقو بر احساست حاکم کنی افرین مادر قوی♥️ ایشالا زود خ.ب بشین و بچتو بغل کنی

الهی قربونت برم میفهممت 😍😍😍😍
اشکال نداره
قسمت نشد اولین نفر تو ببینی دندونش رو
بزرگ میشه خاطره میشن این روزا
مبارک باشه
انشالله به شادی و سلامتی
مراقب خودت باش ک زودی خوب بشی 😍

چه عیب داره عزیزم
اینکه ناراحتی نداره
چند روز دیگه حالتون خوب شد یه اش درست کنید و کیک و میوه ،دور هم جشن بگیرید و عکس یادگاری بندازید😊

الهی عزیزم مبارکش باشه
گریه نداره ک جانم دعا کن تنش سلامت باشه

عزیزم دیگه وقتی 2 تا ماسک میزنی بچه نمیگیره که مگه خیلی شدیده سرماخوردگیتون ؟؟ نیاز به بغل داره بیار بغلش کن نوازشش کن اون الان احساس ناامنی میکنه کنار مادرش نباشه... ماسک بزنی نمیگیره ایشالا

خدا سلامتی بده به تو و شوهرت تا زودتر بچتون بیاد پیشتون

عزیزممممم
مبارکش باشه

سوال های مرتبط

مامان گل پسر قند عسل مامان گل پسر قند عسل ۱۳ ماهگی
دو سه هفته پیش من و همسرم سرما خوردیم خیلی سنگین که سری دوم که رفتیم دکتر گفتن کرونا بوده، دوازده روز پسرم پیش مادرم بود من فقط روزی سه الی چهار بار میرفتم بهش شیر میدادم البته با دوتا ماسک، تو این دوازده روز همسرم اصلا پسرم رو ندید از ترس اینکه مبادا یه وقت پسرم هم مریض شه، حالا ما خوب شدیم کاملا میخواییم برای پسرم مهمونی دندونی بگیریم خواهرشوهرم مریض شده میگه حالم خوبه و مشکلی نیست میاییم مهمونی، مادرشوهرم میگه شما ها که خوب شدین و دیگه نمیگیرین هیچ اتفاقی نمی‌افته مهمونیت رو بگیر، من میگم که بجز شما پدر و مادر خودم و برادرم هستن خدای نکرده مریض میشن و مهم تر اینکه پسرم رو نزدیک دوازده روز با ترس و لرز شیر میدادم
شما بگین من چیکار کنم؟؟ پاییز و زمستون از دستشون عاصی هستیم مریم میشن اصلا و ابدا مراعات نمیکنن، تو دوران کرونا مهمونی و تولد و دورهمی و عروسی شون به پا بود، مریض میشن همه جا میرن روبوسی میکنن ما که مراعات میکنیم و نمیریم خونشون ناراحت میشن و پشت سرمون حرف درمیارن
مامان یاسین مامان یاسین ۷ ماهگی
در مورد تاپیک قبل
اولا که بچه اگه گرسنه باشه صددرصد خودش گریه میکنه یا نق میزنه یا بیدار میشه شیر میخوره و قرار نیست وقتی گرسنه هست ۱۲ ساعت بخوابه .
بعد اینکه یاسین از ۲ ماهگی اکثرا خودش بیدار نمیشد شیر بخوره به جز وقتایی که دلدرد داشت یا مشکلی داشت خودش هی درخواست شیر میکرد بهش میدادم بقیه رو خودم هر سه ساعت پا میشدم تو خواب بهش شیر میدادم پس اینکه میگم شیرش قطع شده یعنی تو خواب هم اگه بدم نمیخوره و امتحان کردم نمیخوره
بعدم دکترش در جریانه و گفت خیلی هم خوبه که این تایم رو میخوابه و شیر نمیخوره هم برای دندون هم برای رشدش هم برای رفلاکسش . گفت تا ۱۲ ساعت هیچ عیبی نداره از ۵ ماهگی شیر نخورن .
یه مورد دیگه یه ساعت قبل خواب غذا میدم بهش و سیر میشه موقع خواب هم دوبرابر حالت معمولی شیر میخوره . که سیر بمونه تا صبح .
و مورد آخر اینکه بخدا که هر بچه ای متفاوته نه یاسین غیرنرماله نه بچه ای که شب تا صبح سه بار شیر میخوره غیر نرماله . و نه من بی فکرم که شیر ندم بهش یا اینکه بدون مشورت دکتر کاری کنم .
و خیلی معذرت میخوام که میام اینجا چیزی میگم شماها رو نگران میکنم .
ممنون که از من بیشتر پسرمو دوست دارین .
و ممنون واقعی برای مامانای بادرکی که میدونن قطع شیر شب یعنی چی
مامان امیرعباس مامان امیرعباس ۱۵ ماهگی
بغض دارم ولی نمیتونم گریه کنم چون مادرم امشب خونمونه
امشب شوک بدی بهم وارد شد انشالله ب همین ماه رمضان هیچ مادری بچشو ب این حالتی ک من دیدم نبینه
چقد صحنه ی بدی بود
یه دفعه ای اینقدر بالا آورد بچم ک تاحالا تو عمرم اینجوری ندیده بودم مثل شیر آب پرفشار و جهشی بالا آورد
ینی چشاش گرد شده بود دور دهنش کبود شده بود و نفسش بالا نمیومد و داشت دست و پا میزد تو بغلم همه اینا تو ۸ الی ۱۰ ثانیه اتفاق افتاد هرکاری میکردم نفسش بالا نمیومد تا مادرم از دست گرفت بچه مو سرشو ب پایین آورد و چندتا محکم دست بین دو کتفش تا نفس کشید
وقتی هممون آروم شدیم دیدم مادرم داره گریه میکنه فکر کردم برا پسرم گریه میکنه میگم چیشده میگ وقتی پسرت حالش بد شد و چشمم خورد بهت و دیدم نفس نمیتونی بکشی و رنگت سفید شده داشتم میمردم
گفت اون لحضه تو فقط داشتی ب پسرت فکر میکردی و من ب حال تو داشتم سکته میکردم
چقدر مادر بودن سخته😭دلم کباب شد برا مادرم و پسرم






ینی شوهرم اینقدر بیخیال میگم چرا بدون اطلاع من ب بچه املت دادی میگ حالا ک چیزی نشده 🤦‍♀️