۱۴ پاسخ

دلسوزی بیجاس متاسفانه🥲

مورد آخرو فقط با مامانت موافقم
همیشه بشورش حتی بعد از جیش🤌🏻

مادربزرگ است دیگر 😄😅

موافق مادرتم بچه تعهد و عشق میخواد هرچقدر بیشتر رسیدگی کنی بهتره ...

مامانم همش میگه تو بهش خوب غذا نمیدی دندونش بخاطر همین درنمیاد

دقیق منم یه سره با مامانم دعواس😁

وای مامان منم همینه البته ما خیلی دوریم از هم از همون راه دور حواسش هست نزدیکم میریم دیگ با خودشه

دقیقا عین منو مامانم😑

خدا حفظشون کنه سخت نگیر

آخی چقدره مگ وزنش😋

تموم کارات خوبه، جز اخری بعد هر بار جیش باید بشوریش چون اسیدی در بلند مدت باعث عفونت میشه

مامان منم اینجوریه 😂مادرامون هیچ بما انقد حساس نبودن ب بچه هامون انقدر حساسن 😅

اینم بگو ک میگن شما بلد نیستید بچه داری کنید بی تجربع اید😂
قربون مامانا بشم بخدا این کل کل هاشونم قشنگه

مکه جقده وزنش؟

سوال های مرتبط

مامان محمد مهدی مامان محمد مهدی ۷ ماهگی
مامانم دوتا از معجزه های زندگیش مم و داداشمیم البته اون دواا خواهر دیگم به نحو خودشون ولی من داداشم یه جور دیگه مامانم میگه وقتی منو حامله بوده خبر نداشته حالش بد میشده کلیه هاش درد میگیرن میره دکتر ازمایش میگیره میگه عفونت کلیه داره کلی دارو میده به مامانم مامانم روز به روز حالش بدتر میشه میره یه دکتر دیگه میگه خانوم شما حامله ای مامانم میگه منکه ازمایش دادم حامله نبودم میگه برو دوباره بده دوباره میره آزمایش میده میبینه متو دوماه و نیمه حاملیه بعد کلی غسه میخوره که چقد دارو خورده بعد سونوگرافی تشکیل قلب و اینا دکتر میگه برو فقط دعا کن بچت سالم باشه با این داروهایی که خوردی چون مامامم نزدیک یکماه دارو میخورده خیلی غسه میخوره که نکنه من سالم نباشم حالا از نذر و نیازاش خبر ندارم خلاصه میدونم خیلی نگران بوده وغسه میخورده و نمیدومم چی میشه که خواب میبینه یه نوزاد و میزارن رو سنگ قبر حضرت زینب بعد میدن به مامانم میگن زینبتو بگیر بعد از اونجا مامانم نذر میکنه که اسم منو بزاره زینب یعنی هنکز نمیدونسته من دخترم بهش تو خواب الهام شده بوده میرن با یه حاج اقا صحبت میکنن و قضیه رو توضیح میدن میگن این بچه اگه مریضیم داشته خوب شده و سالمه باید اسمشو زینب بزارین موقع به دنیا اومدنمم مادر جونم و عمم حرم حضرت زینب بودن اون موقع مامانم منو تازه زایمان کرده و هنوز تو بیمارستان بوده بهش زنگ میزنن میگن ما حرم حضرت زینبیم مامامم از اونجا به حضرت زینب سلام میده و اسم من دیگه حتمی زینب میشه بقیه داستان تاپیک بعد