امروز ۲۴ روزه زایمان کردم نمی‌دونم چرا حرفای دیگران تمومی نداره
وقتی بچم سینمو نمیگیره و پس میزنه شیرمم کمه ، چاره ای دارم جز اینکه شیرخشک بدم؟ اونوقت همهههه برا من شدن دایه مهربون تر از مادر ...
کم آوردم خواهرا ، بخدااا اینقدر تو این ۲۴ روز روحیم ضعیف شده که همش عصبیم، صبح زود تا آخر شب همههه کارای خونه رو همراه بچه داری انجام میدم توقع دارم حداقل شوهرم از سرکار میاد یه لیوان بشوره من دلم خوش شه، نمی‌گم شوهرم بده ولی اونم گاهی ب شوخی میگه خودتو راحت کردی شیرخشک دادی بچه رو 😔😔 واقعا نمی‌دونم باید چجوری جواب اینارو بدم .. این همه زحمت میکشم بخدا کل روزو تا آخر شب درگیرم
ولی وقتی میاد یه تشکر که بخوره تو سرم هیچی ، یه بار نمیگه خسته نباشی خانم خودت خوبی ، شبی نیس ک من عصبی نباشم و گریه نکنم ...
شماهایی که تازه زایمان کردید مثل منه شرایطتون یا فقط من بیچاره م که همههه در مورد شیر بچمم نظر میدن و شوهرم درکش پایین اومده!!! 😔🥺

۱۱ پاسخ

شیرخشک کجاش راحته؟
همیشه باید اب جوش و ای سرد داشته باشی
پاشی درست کنی
شیشه تمیز باشه

به جهنم کارخوتو بکن منم سومی همینن هم سینه هم شیر خشک شوهرت اونجوری گفتنی بگو شیرم اولش خوب بود شماها حرصم دادین بیچاره شیر بچه ام کم شد منم توعذابم نکنه بچه گرسنه بمونه مجبورم شیرخشک بدم وگرنه شیر خودم راحت‌تر همه جام باخودم
شیرخشک پاشی بشوری واقعا سخته اینارو بگو قانع میشه
بعد بگو بزن ببین شیرافزا چی هست بگیر بخورم ازقرص.ودمنوش وغذا و..... میبینه به فکری بخر زیاد نشد خودش غلط میکنه
بعد میگه مردم غلط کردن
وای دیدم تلاش کردی خودتو راحت نکردی شیر خشک دادی بچه گرسنگی میکشه
منم دوتاشو میدم سه تابچه هام همین بودن

اصلا گوش نده ، منم مادر شوهرم وقتی پسرم بدنیا اومده بود میگفت نه بچم شیر خشک ندین گناه داره هشت ماهش بود که فهمیدم دوباره باردارم بچم به هیچ وجه شیشه قبول نمیکرد دیگه مردمو زنده شدم تازه الان یکم میخوره ولی بازم شیر خودمو میخواد الان که میبینه شیر خودمو میخوره میگه بهش نده ، براش بده شیر خشکش بدین اگ شیر خشک خوبه همون اولم بهش میدادم خوب بود یکماه دیگه پسر دومم بدنیا میاد و پسر بزرگم هنوز وابسته سینست میگم اشکال نداره بخوره اون یکیو شیر خشکش میدیم از اول میگه نه بچم گناه داره دلم میخواد سرمو از حرفاشون بکوبم به دیوار ولی من کار خودمو میکنم شمام بزار بقیه حرفاشونو بزنن مهم نباشه برات

عزیزم چیزای مقوی میخوری ک شیرت خوب بیاد چای نبات شیرینی خامه اینارو باهم بخور اب هویچ بخور شیر زیاد میکنه
و اینک ب حرف کسی اهمیت نده ب شوهرتم بگو منم دوست ندارم بچم شیرخشکی شه وقتی شیر ندارم و بچه گشنشه چیکار کنم بگو بزارم گشنگی بکشه اینم بگم عصبی بودن و استرس داشتن هم باعث کم شدن شیرمیشه

عزیزم سلام.منم همینجور بودم شیر ندارم واسه بچم چپ و راست خانواده شوهر پدرمو دراوردن ک سینه بهش بده مک بزنه شیر درمیاری الان ۳ماه گذشته من شیر درنیاوردم.چرا شیر خودتو نمیدی؟بچه ضعیف میشه ها برا همین زود سرما‌میخوره ها شیرخشک میدی راحت کردی خودتو و.....
من ک وقتی از ریکاوری اومدم بیرون افسردگیم شروع شد شب تا صبح گریه گریه گریه عذاب وجدان برا بچم.حرفای دیگرانم ک از پا درک میاورد....تازه تنها تو شهر غریب بدون هیچ کمکی حتی یکی خانواده شوهر یک شب نیومد ببینه زنده ایم یا مرده

حرص نخور بزار بگن بگو شما بهتر میدونین شرایط من و بچمو یا خودم؟شما دلسوزترین برا بچم یا خودم؟

عزیزم 🥺 خودتو ناراحت نکن شرایط مادرا سخته هیشکی درک نمیکنه بنظرم یبار محکم باهاشون صحبت کن جدی خواسته هاتو بگو به شوهرت 👍🏼

هروقت گفت خودتو راحت کردی بگو اتفاقا کارم چن برابر وقتی ک شیرخودمو میدادم سختتره.چون اونجوری فقط باید میکشیدم پایین سینه رو میذاشتم دهنش‌.الان باید تندتند شیشه بشورم و ضدعفونی کنن..مدام آب بجوشونم و هی آب فلاسکشو عوض کنم..نصف شب با چشمای خواب آلود شیرخشک درست کنم و دماشو تنظیم کنم.هرجا میرم دوتا فلاسک و شیشه شیر و قوطی شیرخشک باید بکشونم باخودم ببرم..اینا سختیش چن برابره..اما من بخاطر بچم تحمل میکنم

وااای از حرف اطرافیان الان که دوماه گذشته با خودم میگم چرا جوابشونو ندادم چرا حرص و جوش خوردم اونموقع بچه خودمه به خودم مربوطه اما اونموقع اونقد ناراحت میشدم که

انگار منو توصیف کردی
حرف دیگران افسردم کرده
اتفاقا خوب کردی شیر خشک دادی هر چند دردسرش بیشتر از شیر خودته و سخته چون نصف شب میخا پاشی آب داغ بیاری و ...
انگار این نیش زبونا یه مرحله از بچه داریه من با اینکه بچه سوممه بازم میگن اینطوری شیر بده اروققشو بگیر و ...
خسته نباشی مادر قوی

دهن همه همیشه بازه اینجور وقتا
منم شیرم کمه از وقتی شیر خشک دادم الان سینه خودمو نمیگیره و خیلی ناراحتم
هرکسی هم میرسه میگه شیر مادر یه چیز دیگست شیر خودتو بهش بده
انگار ما دلمون نمیخواد ک بدیم

همه همین هستیم نگران نباش طبیعیه کم کم درست میشه عزیزم

سوال های مرتبط

مامان آروین مامان آروین ۴ ماهگی
خانم ها دلم گرفته از دست مادرشوهرم همش راه میره و به همه چه زن چه مرد میگه بیچاره نوه ام نمیتونه شیر بخوره مادرش نوک سینه هاش فرو رفته است یا نوکی نیست که بخوره اونروز به خواهر شوهرم میگه محدثه مادر نیست وقتی شیر نمیتونه بده و این که الکی هم شب ها بیدار میمونه هر کسی میتونه به این بچه شیر بده 😭😭😭😭داغونم و خسته به شوهرم گفتم میگه یه گوش رو در کن یه گوش رو دروازه آخه مگه میشه ابرو نذاشته برام به خدا منم آدمم منم مادرم حالا بچم فقط شیر خشکی شد 😭😭😭😭نمی‌دونم چیکار کنم دلم گرفته فقط خداروصد هزار مرتبه شکر بچم سالمه و کنارمه با اون بارداری سخت و فشار بالایی که داشتم اما شیر ندادن و نوک سینه نداشتن من شده یه چوب که همش میخوره تو سرم
شوهرم خودش امروز رفته ۲تا شیر خشک خریده هیچی به من نمیگه اما مادرش 😭
مثلا میریم خونشون بچم کنارم خوابه من هم خوابم میاد بچه رو میبره میگه تو بخواب من خودم بهش میرسم آخه چرا بچمو میبره صد دفعه بهش گفتم هر موقع خودم خیلی خسته بودم میگم اما اون کار خودش رو میکنه تو رو خدا یکی بگه چی کار کنم هفته ای دو شب هم میریم خونشون چی بگم که دیگه بچمو نبره وقتی کنارم خوابه