میشه بعد مدتها بیام درددل کنم؟ لطفا اونایی که دوس ندارن نخونن چون حالم خوب نیس که شماها هم بخواین اذیتم کنین

شوهرم کلا ی روز خوبه باهام ی روز بد ی ماهه فقط میگه مریضم بدنم درد میکنه و فقط انرژی منفی دیشبم همسایه مون اومد بشینیم این اقا اتاق دراز کشیده بود میوه اوردم بخوریم ب اینم گفتم میای بیا میوه بخور اومد خورد دخترم مای بی بی شو عوض کردم رفتم بندازم دیدم ی صدا اومد برگشتم دیدم بچه لیوانشو اورده آب خواسته اینم لیوانو کوبیده پیش همسایه به دیوار منم ی لحظه عصبی شدم گفتم لعنت به مادرت ی اب بده بچه دیگه اونم برگشت گف لعنت ب مادرت و لعنت به مرده هاش رف اتاق منم یکم با همسایه نشستم اون رف دخترم بهونه اورد گریه کرد اقا اومد پزیرایی با صدای بلند باز گف لعنت به مادرت و منم گفتم از دهنم دراومد و بگو مگو کردیم باز ی عالمه کتکم زد پیش بچم بمیرم براش خیلی ترسیده بود تا صبح چندبار با گریه بیدار شد بخدا دیگه موندم چیکار کنم

۱۱ پاسخ

نمیخام اذیتت کنم گلم ولی وقتی اخلاق گوهه شوهرتو میدونی چرا باهاش یکی ب دو میکنی مخصوصا ک ب مادرش فحش دادی اون چیکارست همه رو مادرشون حساسن مخصوصا وقتی ک شوهرت دنبال بهونس
اگه میتونی جدا شو یا اگه نمیتونی قلقشو پیدا کن ‌و باهاش بحث نکن

ای بابا مام دیشب دعوامون شد
مردا همشون بی صفتن
هزارتا خوبی بکنی آخر سر دلش از یه جا دیگه پره میاد سر من و این بچه خالی می‌کنه
من که دیگه دلم نمیخاد روشو ببینم

مردهای این دوره زمونه مرد نیستن و نامردن همسرم من هم مثل شوهر شماست . تازه زایمان کردم دیشب پیش مامانم کلی فحش و ناسزا گفت . کلا تو گذشته و کینه شتری داره . از خدا فقط،صبر میخوام خدا کمک شما هم بکنه

لعنت به شوهرت خدابرش داره بااینکاراش آخه جلوی همسایه این کارارومیکنه.توهمونی که دخترشوهرت پیشت بود???

خیلی ناراحت شدم برات
😔😔

هارالی سان جانیم
از فوش دادنتون حس میکنم هم زبونیم
بهت گفته بود اشکین بالاسی؟ دورازجونت ها البته
تو هم دیشب گفتی انا نهلت؟

لعنت به هرچی مرده بیشعوره

چه شرایط سختی
مشکل داشتید با هم از قبل؟
کاش بدونه با این کاراش آینده بچشو خراب میکنه و رو بچه تاثیر خیلی بد داره

اولیناشتباهت این بود جلو غریبه گفتی لعنت ب مادرت می‌تونستی همون موقع ک دیدی لیوان رو ب دیوارکوبیده با صدای آرومی میگفتی دختر چرابابارو اذیت کردی بیاخودم بهت آب بدم بعدش شایدراضی نبود اون خونی همسایه بیاد بخونه کلا ریشه یابی کن

عجیبه بخدا واقعیه داستانت جلو همسایه فحش دادین به هم

خب چرا گفتی لعنت ب مادرت ؟؟؟؟؟ مادرش این وسط چیکار بوده خودت کرم میریزی دیگ اونو عصبی می‌کنه منم باشم همین کار و میکنم اسم مادرمو بی دلیل کسی بیاره

سوال های مرتبط

مامان هیراد مامان هیراد ۳ سالگی
سلام خانوما میخوام باهاتون مشورت کنم لطفا کمکم کنید، ۱ ماهه که خواهرم با دوتا بچه هاش ( دخترش ۱۵ ساله و پسرش ۱۴ ساله ست) با مامانم اومدن خونه من توی این یکماه خیلی ناراحتم کرده ی سری هم با شوهرم بد صحبت کرد که خیلی ناراحت شد کلا توی همه چیز دخالت میکنه منم به خاطر اینکه میگم مهمونه چیزی نمیگم ناراحت نشه خیلی با بچه م کل کل میکنن به شوخی هم شده بچه مو میزنه پسرم دیروز عصبی شده بود یاد گرفته خواهرم جایی نشسته باشه میاد میزنتش و فرار میکنه دیروز میگفت من تا حالا بچه این مدلی ندیدم چرا میاد میزنتمو فرار میکنه منم گفتم خب تو اذیتش میکنی بهش برخورد میگفت نه بچه ت بی ادب و لوسه پسرشم گفت بچه نباید جواب بزرگترشو بده منم گفتم هیراد هنوز بچه ش وقتی اذیتش میکنید اینجوری رفتار میکنه پسر خودش چند روز پیش به شوهرم بی احترامی کرد اما من دیروز حرفی نزدم قراره تا ۱۰ روز دیگه هم بمونن خواهرم دیشب قهر کرده میوه نخورده پیش خودشون میگن زینب دوروئه چون خونش هستیم اینجوری رفتار کرده درصورتی که خدا شاهده اصلا رفتار بدی نداشتم شوهرم میگه هر چند تا تماسی که میگیره یکیشو جواب بده من همین ی دونه خواهرو دارم دوقلو هستیم شما جای من باشید چیکار میکنید؟ شرمنده طولانی شد
مامان حسنا مامان حسنا ۳ سالگی
دخترم وقتی بدنیا اومد. بخاطر آلرژی که داشت هر روز مریض بودی جوری که چندبار. فکر کردم مرده ازبس حالش بد بود. با گریه رسوندمش بیمارستان. بچه اولم بود تو شهر غریب تنها بی کس. صبح تا شب مطب بیمارستان بودم. دکتر هر روز روزای جمعه میبردنش بیمارستان 😭 دکتر بهم گفت بو هیچ نباید حس کنه. خودمو زندونی کردم تو یه اتاق دوماه. وقتی خواب بود غذا درست میکردم حموم میزدم. تا بو غذا حس نکنه. بدتر بشه. جای نرفتم. ب چقدر حرف شنیدم که خودتت زندونی کردی بشین تا خوب بشه😭😭 خیلی سخته بود تا یکم دود یا بو چیزی بود جای همون لحظه حالش بد میشد. شبا گریه میکردم تا صبح یه روز تو مطب دکتر زدم زیر گریه یه زنه اومد دلداریم داد. گفت نگران نباش میگذره. چقدر باهام حرف زد خیلی درد کشیدم. اونای که بچه هاشون آلرژی دارن میدونن من چی میگم. هرروز بخور سرم آمپول دارو. اسپره. تا یکم راحت بخواب. نفس بکشه یکم بهتر بشه. همیشه میگفت گله میکردم پیش خدا ولی یه بار خیلی کم آوردم گفتم اینقدر گریه کردم من معجزه رو دیدم امام زمانم جوری دخترم شفا داد که. هیچ وقت به اسم آلرژی نبردمش دکتر دیگ اسپره استفاد نکرد انگار اصلا الرژی نداشت خدا دید چقدر گریه کردم چقدر درد کشیدم. 😭😭 گذشت ولی یادم نمیره. لحظه به لحظه اون روزا رو یادمه. الهی بحق همین شب هیچ بچه ای مریض نشه❤😭🙏
مامان شاهان مامان شاهان ۲ سالگی
مامانا لطفا جواب بدید خیلی بهم کمک می‌کنه🙏🙏
من امروز صبح پسرم صبونه خوردیم و یکم آهنگ براش گذاشتم ولی بازی نکردیم تا ظهر بردمش پارک ۲ساعت تو پارک بودیم بعدش ناهار خورد و گفتم بخاب یبار هم بهونه گرفت منم با زور بغلش کردم گفتم بخاب که گریه کرد و رفت و اصلا نخوابید
بعدش میوه دادم کمی با عروسک بازی کردیم و توپ بازی و ۲۰دقیقه با گوشی بازی کرد وقتی میام خونه مادرم میمونم همش تلویزیون روشنه و هی نگاه می‌کنه از ترس بابام نمیتونم تلویزیون رو خاموش کنم
بعدش هم ماشین بازی کرد پسرم و محکم زد تو پهلو مادرم منم عصبانی شدم و اخم کردم گفتم نزن ماشین رو برمیدارم آخه خیلی چنگ میزنه یا آسیب می‌زنه به منو مامانمم فقط
بعد با زور بلندش کردم و گریه کرد ولش کردم
شام خورد دوباره دستشویی رفتیم فقط دست میزنم شلنگ دستشویی یا دست می‌کنه تو توالت فرنگی...منم گفتم اجازه نداری دست بزنی آلودست با داد
الان خوابیده و کلی عذاب وجدان که مامان خوبی نیستم عصبیم😭😭😭بچمم اذیت کردم
این جا پدر اصلا وجود ندارد چون تا غروب سرکارش و بعدش تو گوشی حتی خونه مادرم اینا که باشم