۱۱ پاسخ

آره حق گفتی ولی من میرم خونه مامان بابا انگار دیگه بچه ها مال خودم نیست یه استراحت درست حسابی میکنم. 🤣🤣

طبیعی هستی یا سزارین

منم وقتی میرم خونه مامانم پسرم دیگ اصن منو نمیشناسه همش پیش مامانم و بابام هس البته مامان من وسواس نداره ک بخاد تمیز کنه ارسامم کاری نمیکنه

ای جونم خدا حفظشون کنه😂😂حالا دقیقا نمیدونم تو چ شرایطی هستین ولی من شخصا خونه مامانم میرم وسواسی تر از همیشم همش در حال جمع کردن و مرتب کردنم و حواسم ب همچی هست

خدانگهدارشون باشه،وسواس واقعا بده من خودمم بکم درگیرشم

چون دیر به دیر می بینن بچه رو اینطوری ، اگه هر روز هفته اونجا باشی عادی میشه براشون که بچه از زمین اشغال برداره بخوره اونا هم خیلی عادی نگاهش کنن

مامان من انصد ب نورا میپردازه
کفریم میکنه
همش نورا نورا

میگم خوبه هفته ای یبار میام
همه چی رو ول میکنه میچسبه ب نورا
کمردرد و زانو درد و ... همه رو بیخیال
نورا رو تابش میده

حرص منو در میاره

هفته ای چند روز میمونی خونه مامانت اینا؟؟؟

مامان منم خیلی رو تمیزی حساس ولی تایمی ک خونشونیم کلا بیخیال همچی میشه ما ک میریم میریزه تمیز میکنه بنده خدا 😅

خدا همه ی پدر مادرارو نگهداره❤️❤️❤️

اووووف
دست به دلم نذار
البته ک خدا حفظشون کنه

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۱۴ ماهگی
مامانایی که دوتا بچه دارن ایا دوتاشون باهم بازی میکنن؟🤔
دختر من نزدیک ۱۱ ماهشه اگه کسی کنارش باشه خودش بازی میکنه و میچرخه ولی همینکه کسی نباشه یا من بخوام از جام بلند شم بدوبدو با گریه میاد بغلم میگه منم با خودت ببر 🥴
کلا یک ماهی میشه که رسما دیگه اشپزی اینا تعطیله چون همش با یه دست اشپزی میکنم یا وقتی خوابه بدو بدو یه چیزایی سرهم میکنم و واقعا هم غذاهای بدمزه ای میشه 🤦🏻‍♀️
حالا غذاهم بکنار یه دسشویی لعنتی هم نمیتونم برم 🤦🏻‍♀️ اینقدر که میاد دم در دسشویی اشک میریزه میزنه به در خودشو هلاک میکنه 😖
هرچی تلویزیون روشن کنم گوشی بدم دستش تا زمانیه که من پیشش باشم تا پامیشم همه چیز تموم میشه حتی برای یک دقیقه هم وانمیسته 😖🤦🏻‍♀️
حالا وقتی پیششم اکثر وقتا با من کاری نداره ها . من دراز میکشم اون واسه خودش بازی میکنه 🫤
میخوام بدونم کسایی که دوتا بچه دارن اوضاعشون چطوره؟ دومی اروم‌میمونه ؟ باهم بازی میکنن؟
من واقعا دیگه رد دادم 😖🤦🏻‍♀️ به یه ادم نیاز دارم حداقل روزی ده ساعت بیاد فقط و فقط بشینه پیش این بچه و هیچکاری هم نکنه فقط نیازه گاهی حرف بزنه و یه تکونی بخوره همین 😐
مامان شيطونك مامان شيطونك ۱۴ ماهگی
بچه ها خیلی دلم گرفته
همش تو خونه با بچه تنهام. درسته عزیز و شیرینه برام، ولی انگار کم آوردم.
جایی هم که زندگی میکنم خیابوناش شیب داره، هم پله داره، نمیتونم برم کالسکه سواری.
ولی شوهرم میره سرکار. خب روحیه ش عوض میشه، میاد خونه هم خسته ست، باز تا اخر شب من با بچه سروکله میزنم.
منم قبلا سرکار میرفتم، دوست دارم بیرون خونه باشم، ولی نمیشه.
مسافرت زیاد میریم، تازه ۲ هفته ست برگشتیم، این هفته هم میخایم بریم باز. ولی!!!! خب تو مسافرت هم من بچه دارم!!!!! فرقی به حال من نداره! درسته حس و حالم عوض میشه ولی سخت تره. چون تو خونه هرچند یکنواخت، ولی یه روتینی برای خودم دارم. مسافرت سخت تر هم هست! تازه برمیگردی خونه خاک داره باید همه جارو مرتب هم بکنی…
بخدا که سرکار آدم خسته نمیشه، تو خونه سخت تره.
شوهرمم خیلی مهربونه ولی متوجه توضیحات من نمیشه که تو خونه با بچه چقد بیشتر خسته میشم.
درکنار این خستگی ها فشرده زبان هم میخونم، شب که بچه میخابه با خستگی زیاد تازه میشبنم سر درس. اونم چون خودم دارم خوداموز میخونم برام استرس میاره.
خلاصه خیلی دپسرده شدم😞