۵ پاسخ

عزیزم این کتاب خیلی کتاب خوبیه توصیه میکنم بخونیش شادترین کودک محله دیجی کالاهم داره
خیلی کمکت میکنه

من دقیقا همینم و دیروز داشتم ب این موضوع فکر میکردم همش بچمو میخام بایچیز سرگرم کنم خودم بیام تو‌گوشی یا کارهامو انجام بدم خودم باش بازی نمیکنم بعد میاد سمتم یا میره یکاری کنه ک مباید بکنه میگم وای بشین دیگه مامان عه نرو نیا بشین نکن همش اینجورم و دیروز ازخودم خیلی بدم اومد حس کردم خبلی کم وقت میذارم براش

منم همینطورم، منتهی روزایی که رادمهر یکم بیشتر می‌خوابه و میتونم یه کاری که خودم دوست دارم انجام بدم احساس میکنم حالم بهتر میشه، بخاطر همین فهمیدم این حالتم مال وقتاییه که هیچ وقتی برای خودم ندارم، احتمالا شما هم همینطور شده باشی

خودتو سرزنش نکن اما سعی کن مامان خوبی بشی

اینقد ک خست میشیم

سوال های مرتبط

مامان نور قلبم مامان نور قلبم ۱۲ ماهگی
بعد از دنیا اومدن بچم افسردگی گرفتم و همینجوری احساس ناکافی بودن میکنم تا پنج شیش ماهگیش اینقدر داغون بودم که خونم همیشه شلوغ بود سینک پر از ظرف همه جا بهم ریخته بچمو دوس نداشتم فقط از روی مسئولیت بهش رسیدگی میکردم
خانواده خودم و همسرم باعث بیشتر شدن افسردگیم میشدن
خیلی تلاش کردم روی خودم کار کردم یکم بهتر شدم و هربار تا کمی حس خوب ساختم برای خودم یکی پیداش شد تر زد توش
تازه چند وقته سعی میکنم روتین داشته باشم برای خونه زندگیم برای بچم
امروز با یه نفر تلفنی حرف زدم و اون شخص چهل دقیقه تمام بهم انرژی منفی منتقل کرد
الان آشپزخونه ترکیده و دام نمیخواد حتی نگاهش کنم از وقتی شوهرم از سرکار اومده سه بار گریه کردم یه شام سرسری براش حاضر کردم بنده خدا همش سعی میکنه آرومم کنه فکر میکنه بخاطر اینکه حس میکنم مادر خوبی نیستم گریه میکنم حتی به ذهنش هم نمی‌رسه کسی که باهاش حرف زدم منو به این روز انداخته حرفاش همش داره توی سرم میچرخه هی با خودم فکر میکنم آیا همیشه اخلاقش این جوری بوده و درباره من اینطوری فکر میکرده


فقط دعا میکنم ای کاش هیچ مادری زودتر از بچش از دنیا نره