مامانا بچه از چندماهگی ب مامانش وابسته یعنی میفهمه داریرمیری بیرون پشت سرت گریه میکنه
یا مثلا پیشت نباشه
من با مادرشوهرم زندگی میکنم تو یک ساختمون هی میگم‌ولش کن اما بدم میاد شوهرم دخترمو بر میداره میبره خونشون من خودم هفته ای یبار میرم همیشه اون اولا دخترم دنیا اومده بود مثل ندید پدید ها هرروز هنشون میومدن رو ندادم درست شد اما شوهرم و چیکارکنم دوست ندارم مستقیم هم بهش بگم ناراحت بشه اما کارش واقعا اشتباهه

وای منم

چه اشکالی داره ببره خب.
من دوستم همین وضعیتو داره دخترشو میزاره خونه مادرشوهرش میره بیرون به کاراش میرسه.
حداقل خیال ادم راحته بچش پیش کسی میمونه یه روزایی تا اگر کاری داشت انجام بده.
زیاد تو زندگی رو این چیزا حساس نشید و زندگی رو برا خودتون سخت نکنید. مادر خودتونم بود همینو میگفتید.

از۶/۷ماهگی

خب عزیزم چه اشکالی داره اونا هم خانواده شوهرتن پسرشون خوبه خودشون اخ نکنین این کارا رو دنیا ارزش نداره محرومشون کنی از دیدن نوشون خودتم یه روز مادر بزرگ میشی دوس داری اینجوری

واقعا خسته نمیشی همش تنهایی نگهش داری؟! من ارزوم بود جای روزی یکی دوساعت بچمو چهار پنج ساعت نگه دارن🤣
الانم که داره کم کم میشناسه پدرمو دراورده
بیشتر از نیم ساعت نمیمونه
همش دوست دارم زود درست شه
منم راحت به کارام برسم به استراحتم برسم برم بیرون
تازه امروز مامان جونش زنگ زد اجازشو گرفت بردش خونه خواهرش
من خوشحالم بودم

۶.۷ ماهگی وای دختر من حتی بغل باباشم نمی‌رفت همش دستش سمت من دراز میکرد اصلا از بغلم پایین نمیومد خواهرم اومد چند روز خونم کمک بغلش میدم جیغ میزد دیوونه شده بودم ولی الان عین خیالشم نیست ولی بیرون میریم کسی سلام می‌کنه میگه بیا عزیزم میره سمتش نمی‌دونم چجوری یکم از غریبه بترسونم آخه قبلا کسی ک نشناسه بگه بیا سریع میومد پیشم الان میترسم ی دقیقه حواسم نباشه میره با هرکی نشناسه هم