بالاخره دیروز صبح تاریخ ۰۳/۰۲/۰۱ پسری ب دنیا اومد😍
من چون یکم ناخوش احوال بودم و درگیر بچه داری دیر اومدم بگم ک منم بالاخره زایمان کردم نی نی خیلی کوشولوه با وزن ۳کیلو ب دنیا اومد ۳۸هفته و ۱ روز
اینو بهتون بگم ک ن سوند درد داره ن بی حسی از کمر
حالا بزار اونایی ک سز میشین مسخرتون میاد ب این دوتا
ولی اولین راه رفتن بعد عمل سخته سعی کنین قبلش حتما ۵ ۶ تا لیوان ابمیوه بخورین چایی خرما بخورین . طی و بعد عمل تا ۹ ساعت سرتونو تکون ندید ک سردرد نشین توصیه م اینه ک بیمارستانی ک رفتین اگ پمپ درد داشتن حتما بگیرین من ک نگرفتم ی خورده سختم بود اها اینم بگم باخودتون دوبسته شیاف دیکلوفناک۱۰۰ ببرین چون پرستارا کمتر رسیدگی میکنن من بااینکه بیمارستان خصوصی بودم ولی این بود تجربه م
ایشالله زایمان راحتی داشته باشید چ سزارینیا چ طبیعی
و اینم بگم مخصوصا اونایی ک تجربه ندارن و طبیعین هیچوقت هیچوقت هیچوقت حتی فکر اینو ب سرتون نزنه ک سزارین راحته و هیچی نداره هردو عمل سختی خودشونو دارن

تصویر
۲۰ پاسخ

قدمش ایشالا پر برکت ممنون از راهنماییت

قدم نورسیده مبارک باشه 😘انشالله زیر سایه پدرو مادرش بزرگ بشه

قدم نو رسیده مبارک عزیزم آنقدر استرس داشتی سرکلاژبودی دیگ

عزیزم شما بیمارستان کوثر یا قائم زایمان کردی؟ میشه راهنماییم کنی.. دکترت کی بود؟ برا سزارین اختیاری راجت مینویسن؟ و هزینه زایمانت چقدر شد؟

مبارکه عزیزم 😍

عکس نی نی کامل بذار

عزیزم قدم نو رسیده مبارک باشه زیر سایه پدر و مادر قد بکشه و بزرگ بشه.
به هرحال عزیزم عمل سختیه نباید انتظار داشته باشیم که هیچ دردی حس نکنیم .❤️

عزیزم قدم نورسیده مبارک

ای جان عزیزم به سلامتی قدمش مبارک باشه انشالله تروخدا بره مام دعا کن به سلامت بارمونو زمین بذاریم

مبارک باشه قدمش پربرکت

قدم نورسیده مبارکاباشه عزیزم تنش سلامت دختره یاپسراسمش چی گذاشتی؟

قدم نو رسیده مبارک شکیلا جان راحت شدی خوش اومدی به جمع شب زنده دارا
پمپ درد ولی خوب کردی نگرفتی عزیز دل رو بچه و هوشیاریش تاثیر میذاشت ما که این همه سختی کشیدیم یه درد آخر رو هم تحمل کردیم مهم سلامتی جوجه ها هست

ای جانممم مبارکاااا باشه قدممم نورسیده مبارکک گلم😍😍❤️❤️
ممنونم از تجربیاتت👌🏻

مبارک باشه تاریخ زایمان مون باهم بود چه جالب

عزیزم شیاف رو خودتون برای خودتون میذاشتین بعد عمل؟ یا همراه ؟؟؟ینی خودمون میتونیم بذاریم؟

مبارکه گلم 😍💋🌻💚

مبارکہ عزیزم آرہ زایمان سختہ ھمون بادوتاشیاف یہ کم سرپامیشی ومیشہ دردشو کنترل کنی

عزیزم مبارکا باشه بهت تبریک میگم
منم فردا عمل میکنم برام دعا کن

مبارک باشه.. ولی به نظر من ی
سزارین واقعا راحته

عزیزمم تبریک میگم بهت خوش قدم باشه برات.دعا کن منم امروز میرم مطب تاریخ سزارینمو بیاره جلوتره

سوال های مرتبط

مامان آریانم مامان آریانم ۱ ماهگی
سوم
رفتم اتاق عمل خیلی از امپول بیحسی ترس داشتم از سون خیلی ترس داشتم و بقیه ترسا ک همه داشتن ساعت هشت وارد اتاق عمل شدم تا پرونده تشکیل بدن و برم تو اتاق بخوابم رو تخت ی ربی زمان برد بعد امپول بیحسی خواستن بزنن ک گفتم من خیلی میترسم درد امپول بیحسی رو بخوام براتون بگم در حد ی نیشگون بود یعنی بهم گفت دراز بکش من باورم نشد امپول زده اصلا سون هم تو بیحسی وصل کردن هیچی متوجه نشدم دراز کشیدم ی پرده کشیدن جلوم و هشتو نیم پسرم ب دنیا اومد ک بهترین لحظه بود انشاالله همتون ب سلامتی تجربش کنید بعدش تا برم بخش شد ساعت ده شب ک چون بیحس بودم دردی نداشتم فقط موقع عمل چون من برای طبیعی بستری بودم کلی خرما و ابمیوه خوردم حالت تهوع داشتم ک سریع با ی امپول تو سرمم رفع شد تو ریکاوریم لرز داشتم ک طبیعی بود بعد رفتم بخش تا شیش ساعت چیزی نباید میخوردم کم کم ک بیحسی رفت اومدن سون رو کشیدن ک اونم در حد سی ثانیه ی سوزش بود بعدش کمکم کردن تا برم سرویس و دستو پامو بشورم و راه برم کلی چای و نسکافه خوردم ک سر درد نگیرم وقتی اومدن شکممو ماساژ دادن درد داشت ولی چ طبیعی چ سزارین ماساژ شکمیو انجام میدن دیگه باید تحمل کرد فقط بهتون بگم اگه زایمان سزارین هستین حتما پمپ درد بگیرین خیلی خوبه خیلی از درداتون کم میکنه
مامان 💙هامین💙 مامان 💙هامین💙 روزهای ابتدایی تولد
#پارت دوم تجربه سزارین ...
بعدش گفت دراز بکش بعد واسم اکسیژن زد و آمپول تهوع و ی پرده زدن جلو صورتم و آماده کردن براعمل دکتر اومد احوال پرسی کردمنم کم کم پاهام گرم شد و سنگین عمل شروع شد هیچی نفهمیدم حس خیلی خوبی بود من ت فکر این بودم ک نکنه تیغو بزنن بی حس نباشم دردم بگیره و گفتم من هنو میتونم انگشتاپامو تکون بدم صب کنید فعلاک صدای بچه اومد اون لحظه شیرین ترین لحظه بود برام اونقد ک قابل توصیف نبود حسش بچه رو از بالای سر نشونم دادن ولی چون ۳۶هفته و۵ روز ب دنیااومد ومشکل جفت داشتم وزنش ۱۷۰۰بود مستقیم بردن دستگاه شکمم فق یبار حین عمل فشاردادن ک اصلن نفهمیدم ی دستگاه هم وصل بود خون های اضافی شکممو باهاش کشیدن بیرون عمل ک تموم شدن بردن ریکاوری. هنو بی حس بودم بعد ی ربع یواش یواش دردام شروع شد ک حتی دردای بعد بی حسیم اونطور ک گفتن نبود مثل درد پریودی بود وقابل تحمل وبا شیاف قابل تحمله برای کسی ک حساسیت ب شیاف نداره واینم بگم سوند فق تا قبل آمپول بی حسی اذیتم کرد بعدش دیگه نفهمیدم تا شب ک درش آوردن بعد ریکاوری اومدم بخش توی بخش چن سری اومدن نگاه کردن ولی گفتن لازم نیس شکممو فشار ندادن واینم بگم من بخاطر حساسیت ب شیاف توی ریکاوری درخواست پمپ درد کردم ک خیلی کمکم کرد و واقعا سزارین برام خیلی آسون گذشت وهمون پمپ درد باعث شد راه رفتن اولم خیلی خیلی راحت باشه ودرد نکشم اینم خلاصه زایمانم در کل میگم بهتون خانمایی ک تو راهی دارین وانتخابتون سزارینه انتخاب خوبیه واصلن ترس وحشت نداره همه چی قابل کنترله
سوالی بود درخدمتم
مامان أوستا🤰👶 مامان أوستا🤰👶 ۱ ماهگی
سلام مامانای گل
خوبین
بعد از هفت روز بیکار شدم اومدم ک تجربه زایمانم بگم
خوب من وارد ۳۸ک شدم شب ک میشد دردای زایمان ب سراغم میومد ۲شب اینجوری بودم ک صبح از طرف بهداشت زنگ زدن ک باید بیای چکاب بشی یعنی چند روز بود زنگ میزدن ولی من نمیرفتم ک روز سوم رفتم
وقتی شکمم دید گفت اومده پایین و گفتم ک درد دارم ک گفت اگر نرفتی سزارین بشی تا فردا دیگ زایمان طبیعی رو کردی .ما هم دیگ اومدیم خونه آماده شدیم وساعت ۴رفتیم بیمارستان
اول چکاب کردن بعدش گفتن مشکلی نداری .و گفت بخاب تا معاینه کنم وقتی معاینه کرد گفت ۲سانت باز شده رحمت .‌
اینم بگم ک معاینه خیلیییی درد داره اصلا قابل تحمل برام نبود
دیگ اول گفتن تو لاغری و قدت بلند خیلی راحت میتونی زایمان طبیعی کنی .من گفتم نه فقط سزارین .چون معاینه هم ک کردن خیلی درد داشت گفتم اصلا
دیگ با یه سختی راضی کردیم ک سزارین کنه
سوند وصل کردن برام ک دردش قابل تحمل بود
بعدش دیگ بردنم اتاق عمل سوزن بی حسی زدن ک اصلا درد نداشت هیچ حس نکردم ک سوزن زدن برام .همه میگفتن درد داره ولی اصلا نداشت
ساعت ۸:۵۵صدای نی نی شنیدم ک دنیا اومد
اصلا نترسیدم از اتاق عمل .همه میگفتن ما ترسیدیم فلان همش فکر میکردم منم میترسم ولی انقد لحظه شماری میکردم ک نی نی رو ببینم اصلا نترسیدم
۳۷هفتع و ۲روز زایمان کردم
باز هم برگردم عقب فقط سزارین خیلی راضی بودم هستم
دردای بعدش هم بنظرم قابل تحمله با شیافت میشه خیلی کم کنی دردارو
مامان فندق مامان فندق ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی ۴
نکته ها:

من ب دکترم خیلی غر زدم ک زایمانم سخت بود چرا نزاشتی سز بشم ک بعداز اینکه آروم شدم اومد باهام صحبت کرد ک با این حجم از خونریزی ک داشتم قطعا حین عمل سز کارم ب ای سی یو میکشید و بعدش معلوم نبود چی ب سرم بیاد یجورایی گفت ک کلا من سز نمیتونم بشم،بعد زایمان هم بهم خون تزریق کردن😬😬و در واقع من سخت زا هستم🥲🥲
حرفم اینه ک چه برای سزارین چ طبیعی حتما دکتر کاربلد انتخاب کنید و بهش اعتماد داشته باشید و هرچی براتون میگه اونو انجام بدین،،،
دوم اینکه حتما کلاسهای ورزش برا زایمان رو برید من اشتباه کردم نرفتم و از همین گوشی ورزش میکردم ولی ب نظرم رفتن ب کلاس ی چیز دیگه س،
سوم اینکه حتما حتما مامای همراه داشته باشید،،
چهارم اینکه زایمان در کل سخته چ طبیعی چه سز
من بعد زایمان خب راحتتر پامیشدم و میشستم و بچه بغل میکردم تا اونایی ک سز شده بودن و دردم قابل تحمل بود...
نکته بعدی برای جلوگیری از یبوست حتما حتما از همون اول کمپوت انجیر و خود انجیر خیس کنید بخورید ،برنج زیاد مصرف نکنید،و شربت لاکسی ژل خیلی خوبه شب و صبح بخورید،من با اینا اصلا یبوست نگرفتم و راحت دفع داشتم، و هنوزم هرروز ی وعده شربت لاکسی ژل میخورم ک دچارش نشم
برای همتون زایمان راحتی رو آرزو میکنم🥰