تقریبا آخرای هفت ماهم پسر کوچولوم انقد لگد میزنه و تکون میخوره که حد نداره وقتی تکون میخوره با شدت لگد میزنه دلم میخواد زودتر ببینمش خیلی نگرانشم خودش ایندش ولی نمیدونم چرا هر شب دعا میکنم همه ی بار حس مادر شدن بچشن مگه میشه آدم برای بی قراری ی بچه تو شکمش دلش غنج بره خیلی حاملگی سختی بود تو بدترین شرایط ممکن بودم و هستم ولی خداروشکر بچم هر ثانیه بهم میگه مامان تنها نیستی من داری آخ پسرم بیای سر وقت بیای مامان بغلت کنم نمیدونی این روزا چقدر احساس کم بودن دارم احساس تهی بودن دارم ولی بخاطر وجود تو من هنوزم خداروشکر میکنم دورت بگردم تو سالم باش ب موقع بیا اصلا هیچی دیگه نمی‌خوام خیلی دوست دارم عمر و جونم بمونه به یادگار از یکی از شب های بی قراری لگدای پی در پیت پسر وروجک مامان ک ی لحظه ام آروم نمیگیری من هر نفسم فدای اون پاهای کوچولوی قدرتمندت ک پهلو برام نذاشته 👼😍✨🫀
به تاریخ ۱۴۰۳/۰۲/۰۳ سی هفتگی ساعت ۱:۴۸

۷ پاسخ

منم تازه وارد هشت ماه شدم حاملگی پرررررر از چالشی رو تجربه کردم سه چهاربار بیمارستان بستری شدم الانم بخاطر کم شدن طول سرویکس استراحت مطلقم و احتمال زایمان زودرس دارم ولی هربار که لگد میزنه همه سختیا و دردایی که کشیدم یادم میره و فقط از خدا میخوام سالم و به موقع بغل بگیرمش انشالله که همه مادرایی که چشم انتظار کوچولوان خدا بهشون یه بچه سالم بده❤❤❤

🥰🥰🥰🥰🥰

عزیزم😍چقد منی🥲

خدا حفظش کنه 😍😍😍

انشلا بسلامتی بغلش بگیری

من تازه رفتم تو هفت ماه خیلییی تکون میخوره یهو لگد محکم میزنه ک درد همه بدنمو میگیره😅

عزیزدلم ایشالا بسلامتی بغلش کنی اره واقعا حس خوبیه من با هر حرکتش قربون صدقش میرم. الهی همه نینیا در پناه خدا باشن

سوال های مرتبط