۸ پاسخ

من از ۸ روزگی دیگه خودمم

از خدات باشه مادرت هست کمکت من چون کمکی ندارم میشینم گریه میکنم
بعضی وقتاهم خودمو میزنم

من طبیعی زایمان کردم از شب اول همه کاراشو خودم کردم البته مامانمم همش پابه پام بیدار میشد ولی بهش میگفتم بخواب خودم بیدارم روزا کلا دست خودشون میدادم

عزیزم از خدا بخواه بهت کمک کنه. اینا بخاطر افسردگی بعد زایمانه. همه ما همین بودیم و بعد براحتی از عهده تمام این مسائل بر اومدیم. بچه داری یه پروسه خیلی عجیبیه ، چالش زیاد داری.. روزای خوب و شیرین و روزای سخت. یه روزا همه چی عالیه، یه روزا دورازجون بچه بیماره مضطرب و نگرانی،ازینطرف جسمی هم خسته ای .. یه روز بچه گریه میکنه یه روز تاشب آرومه همش خوابه، یه شب تا صبح بیقراره، یه شب حتی براشیرم بیدار نمیشه...
مطمئنا شما یه مادر قوی هستی و خیییلی خوب میتونی این روزها رو بگذرونی ..
انشالله یه ذره بزرگتر بشه یه لبخند بچه تمام سختی‌ها و مشکلات رو میشوره و میبره

من قبلش دوره رفتم بچه های برادرم ۳ قلو بودن من و خواهر زندادشم کنارشون بودیم تقریبا بیشتر ۱ ماه واسه همین یه چیزای بلد بودم اما وقتی بچه ام به دنیا اومد میخواستم مستقل بشم برام سخت بود اما خدارو شکر یجورایی از پسش برم اومدم هرچند پسرم نق نقو بد خواب میشه مثلا ازساعت ۱۲ نیم شب تا ۷ونیم صبح بیدار گاهی وقتا اینجوری

آخی عزیزدلمممم
ببین کاری نداره که استرس براچی گریه براچی من اولین بچمو ۱۶ سالگی آوردم الانم ۲۲ سالمه خداروهزاار بار شکر دومیشو دارم ب دنیا میارم اصلا ترسو استرس نداره یاد میگیری بعدم چیز خاصی نیست ک بچه اس بلاخره گریه میکنه یا هرچیز دیگه ایی فقد کافیه مراقبش باشی سعی‌کن از مامانت کم کم یاد بگیری ب خودت سخت نگیر خداروشکر مامانت پیشته منکه مامانم ی شهر دیگه است تازه نمیتونه بیاد پیشم هم اما اصلا نگران نیستم خدا خودش کمکم میکنه🤗🌹

من از همون ۵ روزگی با ک تونستم بلند شم خودم کم کم کاراشو کردم با کمک مادرم و مادر شوهرم.از ده روزگی کامل مستقل شدم دیگه

هممون همینیم کم کم یاد میگیریم

سوال های مرتبط