من همین الانم افسردگی دارم چون شوهرم اصلا بهممحبت نمیکنه انگارنه انگار که وجوددارم منم فقط فکروذهنم پیش بچمه
مامان هدیه منم مثل شما بودم تا۴۰روزخونه مادرم بودم ازداداشم یه حرف میشنیدم ازمادرم یه حرف دیگه واقعا اعصابمنکشید خودم اسنپ گرفتم اومدمکرج خونه خودم بابچم راحت اولش سخته خیلی ولی الان راحت کاراش دستم اومده
هر بچه ای یک قلقی داره .
قلقش را پیدا کن از نصیحت های دیگران هم فاصله بگیر چیزی که باعث میشه این احساسات را داشته باشی همین نصیحت هاس که با کوچکترین چیزی انرژی منفی دادن ها شروع میشه .
باید بری خونه خودت تا با شرایطت تنها نشی مشکلت حل نمی شه .
دقیقا کمک اوناس که باعث میشه آنقدر فکر منفی داشته باشی
عزیزم خیلی طبیعیه روزای اول زایمان مخصوصا بجه اول همه همینن مطمئن باش اگر اونا پشت سر هم کارهاتو انجام ندن هیچکس بهتر از خودت از پس بچت برنمیاد و هیچکس دلسوز تر از یه مادر به بچش نیست . اون بچه فقط به خودت و وجود خودت نیاز داره حالا صبر کن چند روز دیگه که چسبید بهت و بغل هیچکدومشون نرفت و کیف کردی یادت به حرف من میوفته . من دقیقا خود خودت بودم با وجود سختی خیلی بدی که زردی بچه اولم تا ۴۰ روزگی ادامه داشت و حرفا و شور زدنای الکی و عذاب وجدان دادنای اذیت کننده ولم نمیکرد . الان ببین بچم بیشتر از هرکسی داره با من وقت میگذرونه و هر روز میگیرمش تو بغل و باهم حرف میزنیم و لذت میبریم هرچند سختیای خودشو هم داره ولی نه به اندازه روزای اول زایمان وااقعا اطرافیان دیوونه میکنن آدم رو . فقط سعی کن حواس خودتو پرت کنی از توصیه های الکیشون و با نهایت اعتماد به خود مادری کنی و اهمیت ندی بهشون . ابن روزا میگذره و میشی مث من که با وجود اون همه سختی روزای اول زایمان بچه اولم الان دومی رو باردارم و به روزای زایمان بچه دومم نزدیکم . همش میگذره قران زیاد بخون و صداشو گوش کن و اگر نیاز به گریه داری گریه کن و هرشب با خدا درد و دل کن و بیخیال همه همه چیو بسپر به خودش درستش کنه برات . قول میدم عالی میشه حالت
الان متوجه شدم که سی و سه سالته چرا فکر میکنی نتونی از پسش بر بیای تو به خودت تلقین کردی که ناتوانی در برابر مسئولیتی که رو دوشته اما ببین خیلی از مادرایی که نصف سن شما رو دارن به راحتی از نوزادشون نگهداری میکنن همه چی رو کنترل میکنن از اونا که کمتر نیستی من خودم تازه اردیبهشت امسال وارد هجده سالگی شدم اگه قرار بود از پسش برنیام اصن باردار نمیشدم و ازدواج نمیکردم همیشه به خودت اعتماد به نفس بده اولین بارتم که باشه کم کم کاراش دستت میاد و بعد که رو ریل بیفتی میفهمی چقدر راحت بوده
چقدر احساساتت با من یکیه
تک به تک جمله هاتو با پوست و خونم درک میکنم
دقیقا حرفای منه😔😔😔💔من چون کولر نداره خونم نوسازه
مجبورم موندم اینجا
کولر گازی خیلی گرون شده
کولر آبی هم نمیتونیم بگیریم چون خونمون کانال کشی کولر نداره
مجبوریم کولر گازی بخریم
خیلی حال بدی دارم از اینکه تو خونه خودم نیستم
عزیزم هیچی نیست خودتو اینقدر اذیت نکن ..اون بچه بزرگ میشه و همه چیش برات میشه خاطره...ناراحت نباش شماهم افسردگی پس از زایمان گرفتی واین کاملا طبیعیه....و خوب میشی خیلی زود ...خونه خودتم میری و جوری گ فکرشا نمیکنی از بچت مراقب میکنی ..خدا خیلی بزرگو مهربونه..نگران نباش هواتو داره عزیزم...وقتی اینجوری میشی و احساس پوچی و تنهایی میکنی یه یاسین بخون نهایت آرامش و میگیری ...برات دعا میکنم انشاالله...حال دلت خوب بشه عزیزم🤲😍😘
چقدر میفهمم چی میگی. منم همینم. یک ماهه مامانم پیشمه و بچم با اون انگار بیشتر ارومه تا با من. گریه می کنه تحملشو ندارم عصبی میشم. فکر کنم افسردگی بعد زایمان همین باشه. فقط به این فکر می کنم اینا میگذره و تموم میشه و همیشگی نیست
عزیزم اتفاقا بری خونه خودت میبینی چقد مشکلاتت کمتر شد... خودتی و بچه بدون اظهار نظر صد نفر دیگه. منم خیلی میترسم از این که بیام خونهم ولی دلو به دریا زدم و برگشتم و چقدر غصه خوردم چرا زودتر برنگشته بودم
با یک مشاور صحبت کنید لطفا
افسردگیه گلم ب ی مساوره برو گلم
منم دقیقا اینطوری شدم💔💔💔😞
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.