من الان 37روز زایمان کردم اون دوهفته اول که درگیر پسرم بودم آن آی سیو و زایمان و اینا هیچی از وقتی اومدم خونه همه ی هفته کلا پیشم بودن دیگه خودم و شوهرم تنهاییم اونم شیش صبح میرع پنج عصر میاد واقعا خسته شدم هیچ جا نمیرم همه درگیر مریضین خسته شدم میترسم مریض بشیم از بی خوابی از تنهایی خیلی خستم همش گریه میکنم واقعا خسته شدم حس میکنم دارم افسردگی میگیرم

عزیزم من از روز دوم زایمان تنها شدم مامانم و مادذشوهرم یک روز درمیون درحد ی رب میاند یه سر و میرند ن کسی اومده ن چیزی ن جایی رفتم همش توخونم الان 20روزه چشمم به در حیاط نیافتاده هممون همینیم اصلا به خودت تلقین نکن وقتایی که میخابه بچت توام بخاب تا بی خوابی ها جبران بشه موزیک بزار برقص برا بچت میوه زیاد بخور

سلام منم شوهرم از ساعت ۳صبح میره تا پنج عصرمیاد الان ۱۳روز هست زایمان کردم ،همش تنها فقط هفت ،هشت روز بنده خدا مادرشوهرم پیشم بود،مشکلی پیش امد اونم رفت تنهامممم

منم شهر غریبم شوهرمم تا دیر وقت سر کاره
همه چی به کنار کمبود خواب دارم حتی کسی نیست یک ساعت بگیره بچه رو من بخوابم

منم افسرده شدم شوهر‌من ۷ صب میزه ۱۱ شب میاد ینی تنهای تنهام

منم زایمان کنم تا ده روز خونه مامانمم بعد دیگ میرم خونم تازه خونم نزدیک مامانم نیس شیفتای کاری شوهرم 12 ساعتس ...ازاالان غصه دارم🫠🫠