۹ پاسخ

وای منم انقدر دوس دارم زودتر بگذره
لاقل برسه به وقتی که تکوناشو حس کنم😩

عزیزم فقط امید داشته باش منم نه ماه تموم حالم بد بود هر روز بدتر از دیروزش بودم ولی فقط واسه اینکه بچمو بغل بگیرم تحمل کردم دوران سختیه ولی تحمل کن

انشالله بسلامتی اون روز هم بیاد و عزیز خاله به وقتش سالم بیاد من فداش

عزیزم اصلا نگران نباش اینم یه دورانیه میگذره
احتمالا هم نی نیت دختره😍
منم دقیقا از 9 هفته حال بدم شروع شد گلاب به روت هرروز صبح کارم این بود اول دو سه بار با معده ی خالی بالا میاوردم بعدش چشمام باز میشد از اول سه ماهگی تا وسطای چهارماهگی بود بعدش خداروشکر خیلی بهتر شدم و دیگه بعدش به حدی شده بود که شبا تا صبح که بیدار بودم و خوابم نمیبرد یک سره داشتم میخوردم😂یعنی یکی خونمون خواب بود فکر کرده بود موشی چیزی تو خونست نصف شب همه جا تاریک صدای خوردن میومد😂😂

من میگم چشممو ببندم باز کردم حداقل ۷ ماهم شده باشه یکم استرسام کم بشه

منم هیچ لذتی از این دوران نمیبرم همش استرس زایمان دارم زایمان اولم طبیعی بود چون خیلی اذیت شدم الان برای دومی میگم سزارین میگن نمیشه چون اولی طبیعی اوردی استرسش مثل خوره افتاده به جونم

این همه عجله چیه از مسیر لذت ببر 🌸🌸🌸

گلم چشم به هم بزنی تموم میشه روزای سخت بارداری
یکی دو هفته دیگه حالت خیلی بهتر میشه اشتهات بیشتر میشه حالت تهوعت کمتر میشه یه کوچولو صبر کن روزای خوبم میرسه

یه روزی برسه بچت راه میره عزیزم
انقد فکر نکن صبر داشته باش از دوران بارداریت لذت ببر تا ب دنیا بیاد😍

سوال های مرتبط

مامان جانان مامان جانان هفته سی‌وششم بارداری
مامان عباس مامان عباس هفته سی‌وپنجم بارداری