سلام مامانای عزیز
امیدوارم حالتون خوب باشه.

پسرم روز شنبه به دنیا اومد زندگی مارو قشنگ کرد😍
سزارین شدم اجباری بود چون حالت بچه بریچ بود.
بیمارستانم پارسا بود دکترم لیلا برزو
بیمارستان خوبی بود راضی بودم ماما داشتیم بعد از عمل راهنمایی می‌کرد کمک پرستارارسیدگی میکردن واسه سرویس رفتن زدن شیاف و....

اونایی که استرس دارین واسه زایمان اصلا نداشته باشید
امپول بی حسی که میزنن انگار داری امپول معمولی میزنی
حین عمل هم که اصلا نمیفهمی چه خبره
بعد عمل هم قبل اینکه بی حسی بره بگین شیاف براتون بزارن البته خودشون میان هر چند ساعت میزارن ولی بازم حس درد داشتین. بگین زودتر که خیلی کمک تون میکنه دردتون کم میکنه

سرتون بعد عمل اصلا تکون ندین به محض اینکه اجازه دادن چیزی بخورید نسکافه چایی یادتون نره.
پمپ درد نگرفتم با شیاف اوکی بودم
من بعد عمل با شیاف دل دردام خوب شد اومدم خونه فقط یکم سوزش بخیه ها اذیتم میکنه دیگه درد ندارم
بیمارستان پارسا ساک مادر و کودک میدن که توش لباس و حوله و کلاه و. مشایی اینجور چیزا

حتما بعد عمل احتیاج به کمکی دارین چون سخته بلند شدن نشستن من که یا تخت میشینم میخوابم یا. رو مبل اصلا زمین نمیشه نشست
اینم از تجربیات من باز اگه سوالی بود بپرسین عزیزان

۱۱ پاسخ

منم بچه ام بریچه یعنی چند هفته سزارین میکنن دکتر بهت نامه داد رفتی بیمارستان یا بهداشت

ماما خصوصی خودت گرفتی؟

عزیزم از بیمارستان راضی بودی چقد هزینت شد کامل اتاق خصوصی گرفتی؟

مبارک باشه عزیزم بسلامتی دل خوش

قدم نو رسیده هم مبارک گلم، چقدرم متن رو زیبا نوشتی

مبارکه عزیزم خوش قدم باشه❤️
یعنی بدون کمک نمیشه کارارو کرد؟؟یا پاشد از تخت و کارای خودم بکنم؟؟
تو بیمارستان چند ساعت باید صاف خوابید و حرکت نداشت؟؟

من خونه مادرمم تخت ندارم یعنی سخته بعدش رو تشک بخوابم ده بیست روز؟

قدمش مبارکش باشه خداروشکر راحت و. سبک شدی
رشت هیچ بیمارستانی پک نمیده😏
چای نسکافه سرد دمنوش به سیب خوبه اب هوبج اب سیب طببعی برا شیردهی وعفونت نکردن زخم

به سلامتی باشه
چندساعت طول کشید بی حسی تون بره

بیمارستانا اهواز ازین چیزا نمیدن خسیسا سه چارتیکه گان و اینا فقط واسه مادر زحمت میکشن میدن 😂

بسلامتی قدمش خیرباشه❤️

سوال های مرتبط

مامان بچک مامان بچک ۳ ماهگی
تجربه سزارین

صبح رفتم بیمارستان فشار و ضربان قلب بچه رو‌ چک‌ کردن بعد یک‌ربع قبل از رفتن به اتاق عمل برام سوند گذاشتن موقع گذاشتنش یکم سوزش داشت و یکم احساس ناراحتی داشت بعدش تا بی حس بشم بعد رفتیم اتاق عمل و بی حسی نخاعی که برام‌ زدن رو میتونم بگم متوجه نشدم و‌ اصلا درد نداشت چند دقیقه بعد هم نی‌نی رو دنیا آوردن و آوردن گذاشتن رو صورتم خیلی سریع بود و حس خوبی داشت من اصلا فشار هم که بعضیا میگن متوجه نشدم بعدشم رفتم ریکاوری و باز نی‌نی رو آوردن شیر دادم بهش همه چیز عالی بود تا وقتی بردنم بخش اومدن حسابی شکمم رو فشار دادن اون درد داشت بعدم عصر که بی حسی رفت دردام شروع شد که مسکن زدن برام و غول مرحله آخر بلند شدن‌ و راه رفتن بود که خیلی سخته فرداشم مرخص شدم و اومدم خونه چون پانسمان ضد آب بود دوش گرفتم راحت سبک شدم ولی تا امروز بلند شدن برام سخته و گاهی درد دارم که دکتر شیاف داده. امروزم رفتم بخیه کشیدم که اونم متوجه نشدم اصلا و‌ تمام. سزارین واقعا لحظه تولد خیلی خوبه ولی بعدش مراقبت میخواد و اصلا آسون نیست حتما باید کمک داشته باشی یه ۲۴ ساعت سخت داشت و در کل میتونم بگم راضیم
مامان دلسا مامان دلسا ۲ ماهگی
سلام بلاخره زایمان کردم و دخترم و بغل گرفتم 😍یعنی میتونم بگم انگار خدا بهتون یکی از فرشته هاش و داده خیلی حس قشنگیه فقط باید تجربش کرد تا فهمید
تجربه از زایمان: سزارین اختیاری بودم تو بیمارستان بازرگانان یعنی خیلی بیمارستان خوب و تمیز و با پرسنل عالی مهربون خیلی خوب بودن خدا خیرشون بده تازه بیمارستان خیلی شلوغی هم نیس خیلی خوبه از این نظر هم .دکترم دکتر لیلا سوخرای بود تا الان راضی بودم از جراحیش حالا باز بخیه بعدا معلوم می‌کنه خوب بوده یا ن ....
از زایمان بگم که سوند سورش داشت .آمپول بیحسی از کمر اصلا اصلا درد نداشت فقط حتما تکون نخورین . عمل هم یه ساعت بعد عمل خیلی درد داشتم که پمب درد گرفتم عالی بود یعنی مثل درد پریودی کرد بعدش .قیمت پنل درد هم یک و صد . اولین راه رفتن هم درد داره ولی پرستارا کمک کردن
عوارض عمل هم بگم الکیه بگم درد نداره سزارین اینا من بخیه هام درد داره الان مخصوصا وقتی می‌خوام بلند بشم یا تکون بخورم . هم من گردنم خیلی درد می‌کنه که به خاطر آمپول بی حسی فک کنم با اینکه تکون نخوردم اصلا ولی از دیروز اومدم خونه گردن درد گرفتم
مامان دوقلوها 😍 مامان دوقلوها 😍 ۱ ماهگی
پارت ۲
بعد بردن ریکاوری ، اونجا هم اصلا صحبت نکردم سرم رو تکون ندادم ، بعد اومدن فشار دادن شکم که واقعا سخت بود ،سه بار تو اتاق عمل ، و چند بار هم تو بخش این کار رو انجام دادن که خیلییی دردناک بود 🥲
بچه ها از اتاق عمل رفتن دستگاه به خاطر اکسیژن گرفتن و اینکه زود به دنیا اومده بودن.

پارت ۲
آوردن بخش و دارو زدن و شیاف اینا گذاشتن ، لحظات اول از اتاق عمل خیلی سخته واقعا دردناکه، بعدش کم کم بهتر میشه ، گفتن ۸ ساعت چیزی نخورم بعدش هم من با نسکافه اینا شروع کردم خداروشکر سردرد اینا نگرفتم، راه رفتن بعد عمل اولش خیلی سخته ولی خب با کمک همراه تون سعی کنید راه برید من لیوان آبمیوه رو گذاشتم رو میز هی یه کوچولو میخوردم که فشارم نیفته و هی آروم آروم با کمک مامانم از تخت اومدم پایین و راه رفتم خودشونم شربت دادن برای مدفوع و من مشکلی نداشتم😁
حتما ساک تون رو به موقع جمع کنید الخصوص دوقلوها ،من هنوز جمع نکرده بودم😅 و ااخر سر خواهرم جمع کرد و آورد.
روکش توالت فرنگی و نسکافه و خوراکی و آبمیوه حتما بعد عمل همراه داشته باشین
موهاتون رو ببافید اینجوری راحتره
باز سوالی دارین بپرسید اکه چیزی یادم رفته😅
مامان دوقلوها مامان دوقلوها ۲ ماهگی
تجربه زایمان
خب بالاخره یک دقیقه وقت خالی پیدا شد
اول بگم که من قرار بود بیمارستان جوادالائمه به روش بی حسی سزارین بشم
صبح وقتی رفتم با توجه به شرایطی که داشتم بیمارستان بستریم نکرد و بعد دو ساعت گفت ما ICU نداریم اگه لازم بشه نمیتونیم مسئولیت قبول کنیم
برا همین رفتم بیمارستان پاستور وقتی رفتم اتاق عمل دکترم گفت باید بیهوش بشی و بی حسی برات ضرر داره مجبور بودم قبول کنم و بی هوش شدم اول اذان ظهر بود ساعتای ۱ بهوش اومدم ولی چون همون اول نمیتونستم دست و پام رو حرکت بدم یا حرف بزنم اولش خیلی ترسیدم تا اینکه کم کم خوب شدم یک بدشانسی که داشتم سرماخوردگیم بود که واقعا اذیتم کرد
بعد رفتم بخش و بچه ها رو آوردن خداروشکر نیاز به دستگاه و چیزی نداشتن
ساعت ۱۰ شب اومدن گفتن میتونم مایعات بخورم ولی تا معده ام کار نکنه نمیتونم چیز جامد بخورم اولین چیزی که خوردم نسکافه بود خیلی خوب بود سرم رو آروم کرد از اون سنگینی که بعد عمل داشتم
اونایی که سزارین هستین حتما با خودتون ببرین
ساعت۱۰ پرستار اومد کمک کرد که بلند بشم و راه برم چند قدم اولش برام سخت بود ولی بعد اوکی شدم شیاف گذاشتن و ساعت ۱۲ معده ام کار کرد و بعدش خرما خوردم البته که تا ساعت ۲ به خاطر اون شیاف دم به دقیقه سرویس بودم
من شیر خشک برده بودم بیمارستان و اول که شیرم نیومده بود با قطره چکون از کنار سینه ام به بچه ها شیر میدادم
این خلاصه روز زایمانم بود اصن اون طور که فکر میکردم اذیت بشم نبود خداروشکر
من پمپ درد نگرفتم تا الان فقط ۳ تا شیاف استفاده کردم دوتا تو بیمارستان یکی هم شب اول که اومدم خونه دیگه لازمم نشد خداروشکر
حالا باز سوالی داشتین بپرسین مامانای گل
مامان نی نی قشنگه مامان نی نی قشنگه روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان
قرار بود طبیعی زایمان کنم ولی چون خونرسانی به جنین کم بود و ممکن بود خطرناک باشه سزارین رو انتخاب کردم، صبح روز سه شنبه ۱۷ مهر ساعت نه و نیم با مادر و همسرم به بیمارستان رفتیم. دیگه سرم زدن و چند ساعت منتظر بودم. تا اینکه بالاخره ساعت حدود ۲ بردنم اتاق عمل. البته قبلش سوند وصل کردن که خیلی بد بود. گفتم نمیشه بعد بی حسی سوند وصل کنید گفتن نه! واسه من که سوند سخت بود ولی همه میگن سوند رو اصلا حس نمیکنی. خلاصه رفتیم اتاق عمل، اونجا هم آمپول بی حسی زدن که اصلا سخت نبود و مثل یه آمپول معمولی بود. بعدش گفتن دراز بکش و پاهاتو بلند کن که نتونستم پامو بلند کنم. یه پارچه کشیدن جلوم و عمل رو شروع کردن. درد نداشت ولی حس میکردم دارن یه کارایی میکنن. منم هی حرف میزدم بعد دکتر گفت واسش مسکن بزنید. مسکن نبود بیهوشی بود که البته خدا خیرشون بده اگه نمیزدن خیلی بد میشد. البته بیهوشی کامل نبود ولی خب یه کم بود مثل یه حالت خواب و بیداری. وسطاش بچه رو نشونم دادن که چون بیهوش بودم در حد یک ثانیه یادمه
ادامه در پارت دو
مامان معجزه خدا🌱❤ مامان معجزه خدا🌱❤ ۵ ماهگی
ادامه تجربه سزارین🥰🤰
امپول بی حسی هم واقعاااااا درد نداشت... خیلی دردش کمتر از زدن سرم و امپوله و استرس و ترس داشتن براش واقعا معنایی نداره🙄
بعد کمک کردن دراز بکشم و پاهام کم کم گز کرد و بی حس شد خیلی حس خوبی بود😅 دیدن که پاهام بی حس شده یه پرده کشیدن جلوم و دستام رو اروم با کش بستن که خودم بعدا فهمیدم بستن واقعا از نمیبستن حین عمل پرده رو کنار میزدم😐
بعد کارشناس بیهوشی که بی حسی رو زده بود گفت یه امپول میزنم تو سرمت که خوابت میاد نگران نباش. وقتی زد چشمام‌گرم شد انقد خوابم میومد... اصلا حسش خیلی خوب بود ولی ادم نمیتونه بخوابه.
بعد یه چیزی رو شکمم حس کردم که انگار با دستمال نم رو شکمم میکشن و بعدش هم چیزی جز فشار و اینکه یکارایی رو شکمم میکنن نفهمیدم. هیچ دردی ادم متوجه نمیشه. حین عمل وقتی بچه رو میخواستن بیرون بیارن یه فشاری به قفسه سینه ام دادن که باعث شد یکم حالت تهوع بگیرم و زود به خانومه گفتم و تو سرمم امپول زد و چند ثانیه ایی خوب شدم.
یکمم‌نفسم گرف زود دستگاه تنفس گذاشتن اونم چند ثانیه ایی رفع شد. پس هر حسی موقع عمل داشتین حتما بگین تا حالتون بدتر نشه....