۶ پاسخ

لرز کردی برا رفعش چه کردن و اینکه چقد طول کشید تا بچه دراوردن

عزیزم اب اناناس رانی اناناس میشه؟؟؟؟ من شنیدم تو بیمارستان شخصی حین بیهوشی ۲بار فشار میدن رحم

عزیزم بعداز زایمان پوشک خودشون میزارن؟!

مبارکه از یچیز نینی مث دستش هم عکس بذار ضعف کنیم

عزیزم تبریک میگم بهت انشالله زیر سایه ی پدر مادر بزرگ بشه
ماساژ رحمی و سوند سخت بود؟

مبارکه عزیزم 😍
کاش همینقدر راحت بود😂

سوال های مرتبط

مامان دلسا مامان دلسا ۲ ماهگی
سلام بلاخره زایمان کردم و دخترم و بغل گرفتم 😍یعنی میتونم بگم انگار خدا بهتون یکی از فرشته هاش و داده خیلی حس قشنگیه فقط باید تجربش کرد تا فهمید
تجربه از زایمان: سزارین اختیاری بودم تو بیمارستان بازرگانان یعنی خیلی بیمارستان خوب و تمیز و با پرسنل عالی مهربون خیلی خوب بودن خدا خیرشون بده تازه بیمارستان خیلی شلوغی هم نیس خیلی خوبه از این نظر هم .دکترم دکتر لیلا سوخرای بود تا الان راضی بودم از جراحیش حالا باز بخیه بعدا معلوم می‌کنه خوب بوده یا ن ....
از زایمان بگم که سوند سورش داشت .آمپول بیحسی از کمر اصلا اصلا درد نداشت فقط حتما تکون نخورین . عمل هم یه ساعت بعد عمل خیلی درد داشتم که پمب درد گرفتم عالی بود یعنی مثل درد پریودی کرد بعدش .قیمت پنل درد هم یک و صد . اولین راه رفتن هم درد داره ولی پرستارا کمک کردن
عوارض عمل هم بگم الکیه بگم درد نداره سزارین اینا من بخیه هام درد داره الان مخصوصا وقتی می‌خوام بلند بشم یا تکون بخورم . هم من گردنم خیلی درد می‌کنه که به خاطر آمپول بی حسی فک کنم با اینکه تکون نخوردم اصلا ولی از دیروز اومدم خونه گردن درد گرفتم
مامان فداش بشم منه آراد مامان فداش بشم منه آراد ۲ ماهگی
ادامه تجربه زايمان🤍
داخل بخش كه رفتم يه مقدار طول كشيد كه پسرمو لباس تنش كنن و بيارن بعد پرستار اومد منو چك كرد و شياف برام گذاشتن و پوشك گذاشتن برام گفتن تا ١٢ ساعت نميتونم چيزي بخورم و از جام بلند بشم،
بعد از اون بازم به پسرم شير دادم و تا ساعت ٥ بعد ازظهر هنوز شير داشتم ولي بعد از اون خيلي كم شد و پسرم دائم گريه ميكرد و نميدونستيم چشه( فرداش فهميديم كه گرسنه ميمونه) ساعت ١٠ شد كه بهم گفتن بايد بلند شم راه برم و اول يه آب سيب خوردم و بعد يه كم نسكافه بعدش با كمك پرستار بلند شدم، اولش يه مقدار سخت بود پايين اومدن از تخت ولي شياف دردو خيلي كم كرده بود حدود ٥ دقيقه كمك كردن بهم كه راه برم بعد از اون بهم گفتن هر نيم ساعت يه بار سعي كن بلند شي راه بري كه خودت راحت تر باشي، بهم يه شربتي دادن كه براي كار كردن شكم بود، من همون شب براي پسرم ترنجبين و شيرخشت دم كردم در حد ٥ ميل كمتر دادم بهش خورد، همون نصف شبم شكمش شروع كرد به كار كردن و دستشويي كرد، فردا صبحش دكتر اومد بخيه هامو چك كرد و گفت ١٠ روز ديگه بيا بكشمش و كارامونو كردن و ساعت ٢ اينا بود كه مرخص شديم…
اين تجربه من بود با اينكه يه عالمه درد كشيدم قبل از زايمانم ولي واقعا سزارين در حدي نبود كه من نتونم باهاش كنار بيام، برام يه غول بزرگ شده بود ولي اصلا اينطوري نبود، من واقعا راضيم از اينكه سزازين شدم، حتي من فردا عملم بعد از مرخص شدنم شياف گذاشتم و٣ طبقه از پله هاي خونمون اومدم بالا و اصلا اونجوري اذيت نشدم و تا ١٠ روز بعد عملمم هر موقع مهمون ميومد و يا خيلي درد داشتم شياف ميذاشتم و راحت بلند ميشدم،
اميدوارم همه مامانا به سلامت زايمان كنن 😍 و با آرامش ني ني هاشونو بغل بگيرن🫶🏻🤍
مامان اقاابوالفضل👶🏻🩵 مامان اقاابوالفضل👶🏻🩵 ۶ ماهگی
سلام خانوم‌گلیاصبح‌تون‌بخیر🥰🌹
اومدم از تجربه ام‌بگم‌برای زایمان سزارین مختصر و‌مفید
اول اینکه من ترس بزرگی تو وصل سوند داشتم‌که اصلا درد نداشت بااینکه قبل بی حسی برام‌وصل کردن و‌اینکنه تجربه اولین عمل تو‌زندگیم‌بود‌و‌پامو‌میزاشتم‌تواتاق عمل
امپول بی حسی اصلا درد ندارع فقط ی سوزش حرکت خون‌تو‌پاهات‌حس میکنی ک‌خود‌اثر امپوله دوتا برای من زدن
و برش زدن و‌هیچی تفهمیدم فشار دادن‌شکم‌رو‌دکتر من‌حین‌عمل برام انجام‌داد بعد عمل اصلا شککمو‌فشارندادن
لرز ریکاوری هم ی چیز عجیبیه ک من خودم از اوناایی بودم‌ک بعد زدن امپول بی حسی تنگی نفس گرفتم و‌اکسیژن بهم‌وصل کردن‌حتی تو‌ریکاوری و‌اوردن بخش نفسم‌اذیتم‌میکرد
و‌پمپ‌درد‌هم نیاز نداشتم درکل دوبار شیاف برام‌گفتم‌گذاشتن لازمم شد دردش برا قابل تحمل بود
سخت ترین چیز سزارین راه رفتنسه ک‌نمیتونم‌دروغ بگم ینی قشنگ مردم زنده شدم‌من‌بعد اولین راه رفتن
درکل عمل خوبی بود و‌رازی بودم اینجا هم‌خیلی وحشت ها از سوند دیده بودم و‌وتقعا از کاه کوه ساخته بودن
مامان دوقلوها ❤️❤️
❤️❤️ مامان دوقلوها ❤️❤️ ❤️❤️ ۷ ماهگی
پارت سوم

وقتی اومدم از ریکاوری چندین بار ماساژ رحم شدم و قبلش تا زمانی که بیحس بودم اصلا اون فشار نمیفهمیدم ،
ولیییییی بعد اینکه بیحسی رفت اینقدر درد میگرفت که جیغ میزدم ، واقعا نفسم میموند از درد .چقدر وحستناک بود ،
بلاخره بیحسی رفت سوند و سرم هارو قطع کردن گفتن پاشو راه برو ، خیلی بد بود نمیشد بلند شد با هر ضرب و ضوربی بودبلند شدم ، احساس کردم روده هام یهو ریخت کف شکمم و درد شدیدی داشت و راه رفتن واقعا سهل بود ولی قدمهامو برداشتم ، چون حین بی حسی سرمو زیاد تکون دادم فرداش درد کل بدنمو گرفته بود، درمورد پمپ درد بگم :::که به من گفتن بیمارستان داره ولی زمانی که زایمان کردم به هرکی گفتم گفتن نداریم بعد از کلی شکایت گفتن باید قبل عمل هماهنگ میکردین درنهایت جواب درستی ندادن متاسفانه ، و اخرش ساعت ۳ مرخص شدمو با نی نی ها اومدم خونه ، و چالش های بعد عمل که بلندشدن و نشستن که همش با درده .

اینا تجربیات من بود و میدونم مادرشدن بی درد و گرفتاری و استرس نیست ،
ولی از جایی که من طبیعی هم تجربه کردم واقعا طبیعی تو زایمان بیشتر پیشنهاد میدم ،
جمله اخر انشالله هر مدل زایمان کنین بعد کلی سختی فقط سالمو سلامت باشین هم خودتون هم بچتون .
مامان آوین 🩷🐣👧🏼 مامان آوین 🩷🐣👧🏼 ۲ ماهگی
سلام من اومدم با تجربه سزارین😅
دیروز صبح با کلی ترس و استرس و خوشحالی رفتم بیمارستان رسیدم بلافاصله ازمایش اینا گرفتن ازم ساعت۷/۱۵رفتم اتاق عمل و ساعت ۷/۵۰دخترم به دنیا اومد😍 اول سرم اینا وصل کردن بعدش نشستم رو تخت امپول بی حسی رو زدن امپول زیاد درد نداشت خیلی ملایم احساس گرما داشت بعدش کم کم پاهام گرم شدن بی حس شدم و عمل شروع شد کل مدت عمل۴۵اینا شد یه نیم ساعت هم ریکاوری بودم خداروهزار مرتبه شکر آوینم حالش خوب بود دستگاه اینا نرف رفتیم پایین منو انداختن سرجام بی حس بودم و فعلا درد نداشتم دوتا شیاف زدن بهم با مسکن اینا بعد نیم ساعت گزگز پاهام کم کم شروع شد بی حسیم داشت میرفت ولی تا کامل حسم بیاد ۳-۴ساعت طول کشید عصری اومدن بلندم کردن از تخت واقعا خیلی درد داشتم خیلی سخت بود برام نمیتونستم تکون بخورم و راه برم خلاصه باهزار بدبختی اومدم پایین یه دور زدم برگشتم سرجام بعد اون خودم هی بلند میشدم راه میرفتم که دردم کمتر بشه
ادامه شو میزارم بعد این