والا اوضاع منم اصلا خوب نیست الان خونواده شوهرم دیوار ب دیوارمونن از وقتی باردار شدم قهرن یه پرسی هم نکردن ازم من مریض شدم حالم خیلی بد بود ولی کسی نداشتم باید میرفتم خونه بابام میموندم
واقعا درکت میکنم منم پدر و مادرم اومدن خونم، مادر شوهرمم طبقه بالا پسرشو پر میکرد رو من غر میزد مادرمم از شوهرم و مادرش مینالید همه غر غر اشون رو من بود به حدی رسید سردرد شدید شدم بدن لرز گرفتم بیمارستانی شدم از بس گریه کردم مادر و پدرم قهر کردن رفتن خونشون موقع رفتن هم گفت دیگ در خونت نمیام الان یکماهه ازش خبر ندارم. الانم که بهش فکر میکنم بغض گلومو میگیره
ولشون كن بابا وقت گير اوردن هرچند كه ادم حساسه سخته خدايي
مخالفتت رو اعلام كن مگه تعارف داري هركي ميخواد باشه
برات مهم نباشه به بچت فکر کن این روزا دیگه تکرارر نداره سعی کن خاطره خوب برای خودت بسازی دوباره همه آشتی میکنن ولی تو هیچ وقت به این دوران برنمیگردی من تجربه کردم سر زایمان اولم الان اصلا هیچی واسم مهم نبست هرکی و دعوا و قهره به درک
واقعا پس برای اکثرتون پیش اومده من فکرمیکردم فقط خودم اینطوربودم
من سردخترم اینطور بودم اما سرپسرم به شوهرم گفتم بامامانم کناربیا یا پرستار بگیر ودرنهایت پنج روز اول خوب بودن روز آخری یعنی روز دهم مامانم باز کاری کرد جروبحث بشه اما من به یه طرفمم نگرفتم به شوهرم گفتم اصلا حوصله مسخره بازی اونو ندارم
شدیدا درکت میکنم من زایمان اولم گیر افتادم بین مامانم و شوهرم هرکدوم یه ساز میزدن جوری که من شیرم نصف شد افسردگی شدید گرفتم که تا یکسال درگیرش بودم،هم من بی تجربه بودم هم نوه اول بود مامانم هیچی بلد نبود شوهرمم بخاطر کرونا دور کار بود یه سره تو خونه به جون ما غر میزد که بچه ال شد بچه بل شد ینی یادم میاد گریه ام میگیره
چرااا به جا اینکه خوشحال باشن دعوا دارن 🥲
من همه باهم قهر بودن
همه همينن سعي كن بالا نگه داري انرژيتو هر چند سخته
انشاالله حال و روزت و روزگارت سرو سامون بگیره
ن بابا من هنوز داغون و عصبیم
چرا دعوا عزیزم
اصلا اهمیت نده خدای نکرده افسردگی میگیری
وااا تو این شرایط؟
مگه خونه خودت نیستی؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.