پدرشوهرم خیلی سر به سر دخترم میزاره اینم خوب بچه است لجش در میاد میزنتش میزنه تو سرش تو عینکش،انگاری اونم خوشش میاد ،اونوقت مادرشوهر خواهرشوهرم هی میگن ای وای نکن دلوان گناه داره
این داستان اصلا شده براشون یه بازی ،منم کلی ناراحت میشم این وسط هم دخترم لجباز میشه هم از این که اون کتک میخوره از دخترم واقعا ناراحت میشم
اما خودشون انگاری کرم دارن اصلا
نمیدونم چه کنم

این اتفاقات اعصاب خردکن که بقیه برامون جورمیکنن.انگارمرض دارن

وای عین خانواده شوهر من با این تفاوت که دختر من مظلومه نمیزنه ولی داد وبیداد می‌کنه انگار بلد نیستن بازی کنن با بچه

وای پدرشوهرمتم هر هفته منو تا حد مرگ میبره و میاره.خونشون طبقه ۶ هست
پسرمنم خیلی شیطونه میذارش رو کابینت در پنجره هم باز میگه بیرون و نگاه کن خودشم سنش بالاس توانایی نداره پسر منو بگیره من هی قلب درد میگیرم پسرم نیافته پایین چندبار تذکر دادم عین بچه ها قهر کرد مرد گنده--گفتم من سر بچم شوخی ندارم

واقعا انگار مرض دارن توام ناراحت نشو کرم از درخته

رک بگو بهشون

بنده خدا دوسش داره میخواد باهاش بازی کنه منتهی بلد نیست😁

منم خودم کرم پدرشوهرتو دارم همش سر به سر پسرم میزارم نمیدونم خودمو چیکار کنم