۷ پاسخ

وقتی بچتون شیر خودتونو نمیخوره چه اسراریه عذابش بدید
شیرخشک بخوره بهتر از اینه گریه کنه و گرسنه بمونه

میفهمم چی میگی تو دقیقا منی
همه کاری کردم ک شیر خودم بخوره دو ماه با سرنگ کنار سینم بهش شیر دادم و از وقتی همه چیز رو رها کردن الحمدلله گاهی اوقات سینم میگیره و به همین هم راضیم و تمام و کمال سپردم به خدا که حتما مصلحتی بوده ک دخترم شیر منو نخوره هرچند میدوشم بهش میدم ک اگه خاصیتی داره بهش برسه به نظر من هرچیز رو رها کنی و درگیرش نباشی اونطوری که میخوای میشه توهم رها کن و بسپر به خدا

منم دخترم سینمو نگرفت اابته زردی گرفت شیشه دادیم عادت کرد
ولی پسرم اصلا سیشه نیوردم دم دستم چند روز اولم شیر خشک در حده، 30تا با قطره چکان دادم ار ترسم
شکره خدا سینمو میخوره ولی توخاب بیداری اذیت میشه

صدای سشوار بذار و بذار یکم گرسنه اش بشه بغلت بگیرش و راه برو و اروم اروم سینتو بذار دهنش فقط اون صدای سشواره مهمه صداش بلند باشه

چقد شبیه هم هستیم منم دیگه بچم شیر خشکی شد

طرف کیه

خب شیرتو بدوش بده...هم شیرت زیاد میشه هم ممکنه بگیره...
وقتی خوابه با ارامش بدوش ساعت ۳ شب و ۷ صب بدن بیشترین ترشح شیر رو داره...اب هویج بخور شیرت خوش‌مزه بشه. و پیازخام وسیر نخور بد مزه میشه

بادست هم نه با شیر دوش

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۹ ماهگی
خیلی خستم دیشب سردرد سر گیجه داشتم فشارم پایین بود جلو چشم تار هیجارو نمی‌دیدم مامانم آخر شب گفتم بیا. بچه نکهداره تا بخوابه آخه کولیک داره صبح بدونی ک بگه حالت خوبه رفت خیابون خدا خیر دختر خالم بده امروز اومد دیدن دخترم بچم تا ساعت5نکهداشت باهم رفتیم دکتر گفت بهم کم خونی شدید گرفتی سرم آمپول قرص ویتامین نوشت برام ک یکم بهتر بشم اومدم خونه دیدم خالم بده بلند شد با خواهرش رفت بیرون ساعت 9شب اومد😕😕شوهرمم با دوستش رفت تا باغ من دست تنها با بچه ک ظهر اصلا نخوابیده ساعت8غروب خوابیده اینقدر گریه کردم بچه گربه میکرد من گریه میکردم حالم اینقدر بد بود دلم برای خودم سوخت ن مادرم بفکرم بود ن کس دیگه بعد رفتم براشون شام بردم میگه فردا بیا با بچه بریم کوه😕😕آخه مادرمن با بچه کوچیک بیام کوه اونم من ک ما ندارم بعد بهش میگم تو بفکر من نیستی میگه به من چه😕☹️😔دیگه بچت نگه نمیدارم بهش میگم مگه نگهداشتم میگه اصلا نگه نمیدارم میگم تو اگه مادر بودی روزی ک زایمان کردم به خاطر پسر عمت ساعت 5صبح من تو بیمارستان تنها نمیزاشتی بری خونه چون از راه دور اومده با شوهرت راحت نیست😔😔به نظرتون حق ندارم ناراحت باشم دارم تایپ میکنم اشک میریزم از دست کاراش