۹ پاسخ

کارخوبی کردی ادم بعضی وقتها کم‌میاره اینم فشار روحی بدی هست هروقت روحیه ت اماده بود شروع مجدد کن

عزیزم اینکه شما بردیش پارک و استراحت نکردی خب درست نبوده باید انرژی داشته باشی همراه آیه جون باشی کاش این پارک بردن میسپردی به پدرش شما خونه استراحت میکردی وقتی اومد پر انرژی می‌تونستی بخوابونیش
فقط سختیش دو روز اول

اشکال نداره گلم. طبیعیه. اتفاقا من در مورد از شیر گرفتن توی نت میخوندم نوشته بود اگه بچه خیلی اذیت میشه انعطاف به خرج بدید.
منم یه وقتایی دیدم بچه‌م بی اندازه کلافه و بی قراره، خودم بهش شیر دادم.
تا بخوای کامل از شیر بگیریش این چیزا طبیعیه. مطمئن باش کم کم بچه‌ت به نبودن شیر عادت میکنه. کلا با قواعد سخت‌گیرانه پیش نرو که هم خودت هم بچه اذیت میشید.

ینی از شیر گرفتن اینجوریه که به هیچ عنوان در طول روز نخوره وختر من شبا موفع خواب یا نصفه شب میدم فعلا‌ البته شیر خشک میخوره

عزیزم نباید بعد شیش روز بهش شیر میدادی هم اینکه زحمت خودتو هدر دادی هم اینکه اون شیر مونده بوده تو سینه نمیدادی بهتر بوده

واقعا درکت میکنم منم پسرم روزدوم یه گریه ای رو شروع کرد که باهیچی آروم نمیشد باهمسرم سوارماشینش کردیم بردیم تا خسته شدگشتیم توماشین بعد رفتیم واسش تاب خریدم خیلی کمکم کرد تاب مخصوصاظهرا عالیه

عزیزم هنوز زوده براش انشالله به موقع بگیر دوسالش بزار کامل بشه

عزیزم از نظر قد و وزن آیه جان چطوره؟

خب میگی حالم خوب نبوده دیگه، انشاالله فردا بهتر میشه.عذاب وجدان چیزیو عوض نمیکنا

سوال های مرتبط

مامان آیه کوچولو مامان آیه کوچولو ۲ سالگی
روز چهارم چالش غول بزرگ از شیر گرفتن
امروز روز عجیبی بود...
آیه ۱۰صبح بیدار شد صبحانه خورد ولی نه زیاد در حد ۲ لقمه
تا ۱۲کارهامو انجام می‌دادم و آیه یکم بازی کرد
ساعت ۱۲آماده شدیم و با بابام و خواهرم ک ۱۱سالشه رفتیم پازک...
از شام دیشبش براش یکم برداشتم و تو پارک بهش دادم...یکم بازی کرد و رفتیم‌خونه بابام اینا ...اونحا هم کلی مشغول بود تا ساعت ۳ ونیم ک دیگه بیقرار می می یود و خوابش میومد....آماده شدیم رفتیم تو ماشین و بابام براش بستنی خرید خورد و بازم گفت می می چون خوابش میومد و عادت داره با شیر بخوابه....با گوشیم براش لا لایی گذاشتم و خوابوندمش تو بغلم ک دیدم یه دور ک ماشین زدیم خوابش برد...آوردمش خونه و تا ساعت ۵و۴۰دقیقه خوابید...بعد پا شدم یکم شیر خورد و بازم سرگرم بود تا ۱۱شب ک باز شیر خورد و خوابید....
یعنی آیه امروز بدون شیر خواب عصرشو رفت✌️
و ۲وعده شیر بیشتز نخوزد👍
این بود خاطرات روز جمعه ای بدون می می😁


ولی فردا روز سختی خواهد بود چون مامانم اینا نیستن و آبه بقول معروف دورش خلوته و این ینی کارم دراومده🤦‍♀️😬
مامان آیه کوچولو مامان آیه کوچولو ۲ سالگی
تجربه روز سوم چالش غول بزرگ از شیر گرفتن
امروز ما از ساعت ۱۱و رب شروع شد،آیه میل زیادی به صبحانه نداشت و این کار و سخت کرد...همش بهونه شیر میگرفت...منم سریع یه موز گذاشتم تو کیفم و آماده کردم بریم پیاده روی،خداروشکر هوا هم خوب بود،تنها ناهاری هم ک فرصت داشتم درست کنم این بود ک یه بسته گوشت و بکم نخود و لوبیا و سیب زمینی بریزم تو زودپز و زیرشو کم کنم و بریم.....یکم ک راه رفتیم خسته شد و گفت بغل خداروشکر صندلی بود و نشستیم ....بابا محمدم به ما پیوست و باهم رفتیم پارک،یکم بازی کرد موزشم خورد و برگشتیم خونه....غذا آماده بود خوردیم و آیه یکم بازی کرد و دیگه خوابش میومد...ساعت شده بود ۴شیر خورد ولی نخوابید...دیگه بابام اینا اومدن و سرگرم بود و تا آخر شب ۲بار بیشتر شیر نخورد ولی متاسفانه بااینکه روزش نخوابید بی‌خواب شده بود و تا ۱ونیم شب بیدار بود....
یه نکته ای هم بگم...اینکه بچه دورش شلوغ باشه خیلی خوبه تو این دوران.اگر
کسیو دارید حتما ازش کمک بگیرید....

این بود خاطرات از شیر گرفتن یک مامان مصمم😁✌️
مامان آیه کوچولو مامان آیه کوچولو ۲ سالگی
تجربه روز دوم چالش غول بزرگ از شیر گرفتن
تایم خواب آیه از آخرین مسافرتی ک رفتیم به هم خورده و هنوزم درست نشده.
امروز ۱۱ونیم از خواب بیدار شدیم و آیه تا ساعت ۳ونیم شیر نخورد...توی این تایم با هر چیزی ک فک کنید بازی کردیم...خوراکی های متنوع خوردیم ولی چون هوا بارونی بود نتونستیم بریم پارک یا پیاده روی،ساعت ۳و نیم یکم شیر خورد و پاشد رفت دنبال بازی و ساعت ۵دوبازه شیر خورد و خوابید تا ۶ونیم بعدم آماده شدیم‌رفتیم دکتر کودکان،دکتر زینک و یه قطره آهن اضاف بر اونی ک به آیه میدادم نوشت و گفت بهترین تایم و بهترین روش و برای از شیر گرفتن امتحان کردی،تا آخر شب ۲بار آیه شیر خورد و ۱۱ونیم هم باز شیر خورد و خوابید...
اینم بگم ک کلی غذا و خوراکی برای آیه برداشتم‌ک توی مسیر و توی ماشین بهش بدم‌ک سرگرم باشه.
خاکشیر و تخم شربتی هم درست کردم،یکم دانه چیا بهش اضاف کردم و میریزم تو بطری آب آیه که همراه با آبش بنوشه....!
همین دیگه....
شما هم اگر تجزیه ای دارید بنویسید ک‌استفاده کنیم همگی
این بود تجزیه یک مادر مصمم همراه با کمی خستگی آخر شبی🫠😁