۵ پاسخ

عزیزم خودمونم بزرگ شدیم عروس شدیم مامانامونو تنها گذاشتیم رفتیم خونه شوهر....بیچاره مادرا....

خخخخ.
منم داشتم درباره فرمالیته که نرفتم، غصه میخوردم یهو شوهرم گفت کم کم بچه مون باید بره فرمالیته.....حالا من بگو گریه نه هاااا دیگه عر میزدم😄

ای واای منم ظهر موزیک گذاشتم و جلو شهراد میرقصیدم یهو دامادیش اومد تو ذهنم و اشکم دراومد🥹🥹

اييييييي ماهاي ك دختر داريم چقدر زود احساساتي ميشيم🥺

منم همینم🥺🥺🥺🥺
تاره چندشب پیش رفتم عروسی، عروش با مادرش میرقصید با اهنگ تاج سرمی مادرمی بعد من نورا رو گرفته بودم تو بغلم زار میزدم برا وقتی ک عروس بشه چیکار کنم🤦🏻‍♀️🥺😭

سوال های مرتبط