۲۴ پاسخ

من سزارین شدم و واقعا راضی بودم درد داشتم ولی بنظرم از طبیعی خیلی بهتر

طبیعی .صد در صد .چون کلا تحمل درد ندارم اینکا بخوام سزارین بشم بعدش هم با بچه سرو کله بزنم هم با درد .طبیعی همون لحظه درد میکشم‌و بعدش تموم

من سزارین اورژانسی شدم داشتن تموم تلاششونو میکردن طبیعی بشم نشد و من مرگو به چشم دیدم واقعن اگ برگردم عقب از همون اول سزارینو انتخاب میکنم واقعا ارزش نداره سر جون خودتو بچت ریسک کنی🥲من هنوزم دردایی که کشیدم برا زایمانم کابوسمه ولی سز که شدم بر خلاف حرف بقیه واقعا عالی بود دردشم قابل تحمل بودو ارزش داشت

عزیزم تحت نظر کدوم دکتر بودین

سزارین شدم و بشدت راضیم و اگه برگزدم به عقب بازم سرارین رو قبول میکنم چون درد طبیعی رو کشیدم و مطمئنم سزارین بهترین روشه

سزارین سختی های خودشو داشت و داره برا من ولی میدونم بازم میگم سز..برا من سختتیش اونجا بود ک ده بار شکممو فشار دادن بخاطر خونریزی

من سزارین بودم و برای بچه دومم هم سزارین

من سزارین بودم خیلی راضی بودم

خواخر دوستم پرستاره میگفت میدونی چرا دکترا میگن طبیعی خوبه چون هرچقدتعداد زایمان طبیعی بیشتر باشه بهشون امتیاز میدن همون پول.
بخاطر مانیست میدونی چقد بچه یا مادر سرزایمان طبیعی جونشونو از دست میدن ولی جون ما براشون مهم نیست پس براچی طبیعی رایگان کردن میخوان همه بیان طبیعی اگه طبیعی خوب بود خودشونم طبیعی میکردن دیدی اکثرا دکترا میگن والا ما اورژانسی سزارین شدیم

سزارین بودم راضیم

طبیعی کردم دو روز بستری بودم مثل سگ پشیمون تا ی ماهه بخیه داشتم نیفتادن نمی‌تونستم بشینم اخر رفتم برداشتن جر خورده بودم

سزارین شدم ولی برگردم عقب صددرصد دلم میخاد طبیعی زایمان کنم

من طبیعی بودم .خیلی دردکشیدممم بخیه هم خوردم .حالادرد زایمانش بکنار ‌من بعدزایمان یبوست شدم پدرم درآومد 😑🙄یعنی انگارداشتم دوباره میزاییدم .بخیه هام از دردداشت میترکیدا یعنی نمیتونستم درست حسابی بشینم دردداشتم یه ۵ روزاینا ادامه داشت .کلا چون دردایناداشتم خاطره خوبی ازروزای اول زایمانم ندارم 🙃😶وای خدا یادم افتاد احساس درد کردم .

حس میکنم الکی میگن لگنت عالیه و تو‌ میتونی وگرنه انقدر درد نمی کشیدیم و بخیه نمیشدیم

من اگه به عقب برگردم اصلا نمیخوام خودم بدنیا بیام

منم سزاختیاری شدم
اگ صدبار برگردم عقب هم همینو انتخاب میکنم

فوبیای زایمان طبیعی دارم،، والا هر کیو دیدم زایمان طبیعی کرد یا میاد میگه بخیه زیادخوردم،یا میگه ‌کلی درد طبیعی کشیدم بعد رفتم سز
تازه چن روز پیش تو گهواره خوندم طرف بچش بریچ بدنیا اومده، یکی از پاهاش انگار کج شده و نمیدونم کلی دردسر دیگ


ولی سز شیک و مجلسی میری و میای
درستخ بعد یکم درد داری ولی با پمپ درد همه‌چی حله
و اینکه چن روز اول یکم سخته ک من این سختیو ب جون میخرم ولی ب زایمان طبیعی اصلا فکرم نمیکنم

صدرصدددددد بازم سزارین میکنم ده تا بچه هم بیارم بازم سزارین راحتتتتت ترینه اصا نفهمیدم چجوری بچم دنیا اومد راحت رفتم بخدا بعدشم هیچ دردی نداشتم حتی ی روزم رو تخت نیوفتادم همون اول سرپا شدم البته دست دکتر هم باید سبک باشه دکتر خیلی‌ خوبیو انتخاب کنی من خیلی‌ تحقیق کردم همه گفتن این دکتر دستش سبکه واقعا هم سبک بود

من که بهتره چیزی نگم چون از طبیعی متنفر بودم به سرم اومد و طبیعی شدم🤣🤣🤣🤣🤣البته من خب بیشتر ازینکه خودم اذیت بشم دهن تمام ماماهای اونجارو سرویس کردم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣چون من فشار رو فسقلی بهم وارد کرد و زودی فول شدم و درداشم قابل تحمل بود ولی خب من از طبیعی کلا تنفر دارم و بعدش هم عفونت کردم هم یبوست داشتم تا دو هفته هم نمیتونستم بشینم و بخوابم

سز اختیاری شدم‌و راضی هستم عالی بود

من این همه درد کشیدم این همه فشار به کمرم اومد این همه آسیب دیدم از ناحیه واژن این همه سختی به خاطر بخیه
بعدم میگفتن با طبیعی هیچ آسیب نمی‌بینید
انقدر کم بونیه شدم که حد ندارع کمر درد همراهمه
اکه به این دردسر ها بود سزارین میشدم

من دوسندارم طبیعی

من سزارین اختیاری شدم خیلی عالی بود اصلا هیچ دردی نداشت با اینکه کم سن و سال هم هستم بر خلاف نظر های بقیه بسیار آسون و راحت بود من قشنگ خودم میرفتم سرویس حتی ۱۲ ساعت بعد زایمان خودم تنهایی راه میرفتم واقعا عالی بود

من سزارین شدم برگردم عقب با ورزش و ….طبیعی انجام میدم،خیلی درد کشیدم بخیه هام عفونت کرد یک ماه تمام سفکسیم میخوردم شیرمو‌ کم کرد،نمیتونستم راه برم میسوخت انگار اتیش زده بودن……خدا از دکترمم نگذره با اینکه یهو کیسه ابم ترکید و سز اورژانسی بودم ازم ۱۰ تومن دستمزد گرفت به بیمارستانم گفت بیمه شو قبول نکنید….

من هر دو زایمانم سزارین بودم با اینکه سخته اما هرگز طبیعی انتخاب نمیکردم فوبیا طبیعی دارم

سوال های مرتبط

مامان مامان نخودچی مامان مامان نخودچی ۹ ماهگی
هرهفته میگفت هفته بعد بیا ببینم میتونم برات چیکار کنم یه جواب درست نمیداد اول گفت اگه بیمارستان مهم نیست واست ثامن سز میکنم منم گفتم من میخوام خودت عملم کنی فقط سزارین بشم بیمارستان مهم نیست گفت برو روز بعد بیا همچنان من میرفتم تا گفت بزار معاینه لگن انجام بدم به زور خودمو راضی کردم که انجام دادم گفت لگنت تنگه چون ارثی کسی نتونسته سمت مادریم وپدریم طبیعی باشه التماسش میکردم توکه میدونی من نمیتونم برام سزارینو بنویس گفت برو بهم زنگ بزن من زنگ بزنم زلیشگاه خبر میدم من باز بهش زنگ زدم گفت اشنا دارم خیالت راحت یهو به من گفت اماده شو برو زایشگاه معاینت کنن ببینن لگنت تنگه میزنن سزارین مامانم گفت نه میزنن کیسه اب رو پاره میکنن مجبوری طبیعی بیاری رفتم مطب گفتم نمیتونم گفت تنها راهش اینه رفتی من زنگ میزنم همون روز عملت میکنم من ساک بچرو بستم خودمو اماده کردم رفتم متاسفانه معاینه کردن وگفتن نه خیلی تنگ نیست دیگه بیمارستان دولتی میدونین فقط میخوان طبیعی بیاری
باز گفت روز بعد برو دوبار اسمت ثبت بشه من حلش میکنم دوز دوم که رفتم خدا ازش نگذره مامای بدجنس جوری معاینم کرد جیگرمو دراورد که از هرچی معاینه بود متنفر شدم از اخرم دکتر کلی باهاش حرف زد گفت نه بیاد کمیسیون پزشکی من با درد شدید رفتم خونه طوری که نمیتونستم راه برم از درد گریه میکردم ۳۹ هفته و ۳ روزم شده بود استرس داشتم بچه به دنیا نیاد
مامان امیر مامان امیر ۶ ماهگی
پارت دوم:
منو فندوق وارد اتاق زایمان شدیم از تمیزی حرف نداشتن عالی بود یخچال دستگاه فشار دستگاه قد و وزن نوزاد وکیوم همه چیز توی اتاق مجهز بود
رفتم رو تخت دراز کشیدم اومدن باز معاینه کردن یک سانت بودم بهم سرم وصل کردن بخاطر اینکه آب جنین کم نشه ضربانشو چک کردن انقباض رو چک کرد
یه دستگاهم داد گفت هر وقت لگد زد فشار بده دکمه رو
این کارو هر دوساعت یکبار تا صبح انجام دادن ۲شب ۴سحر ۶صبح و۸صبح
دیگه طرفای ۶بود یکی اومد اتاق رو مرتب کنه بهش گفتم همسرمومادرم بیرونن بهشون بگید که هنوز زایمان نکردم آخه تلفن هم نداشتم خبربدم
دستش درد نکنه گفته بود و بعد اومد بهم گفت فکر کردن زایمان کردی...
خلاصه من کل شب رو بیداربودم اونا هم بیداربودن چشم انتظار و خوابم نبرد غذایی هم نخورده بودم رنگم زردشده بود کل شب صلوات و آیه الکرسی که زایمان راحتی داشته باشم و همه مادرا بسلامتی زایمان کنن برای همه دعا کردم
خلاصه روز موعد فرارسید ۸صبح ۶نفر دانشجواومدن تکنیک ها رو یادشون داد و هی معاینه کردن من شده بودم دوسانت ۳نفرشون رفتن ۳نفر موندن باهام تمرینات ورزشی رو تمرین کردن سوال ازم پریدن که بارداری اولته چطوریه نظر پرسیدن و تو دفترشون ثبت کردن
خلاصه من ماما همراه خانم ریاحی۰۹۱۳۱۶۸۰۱۳۴ گرفته بودم ولی یه زایمان داشت اونو انجام دادو سریع اومد پیشم تا اومد دیگه ساعتی ۱۰بودمعاینه کرد دید هنوز دوسانتم گفت من همیشه از ۴سانت میرم پیش کسی ولی دیگه دیدمت وامیسم پیشت ۱۲۰۰هزینه همسرم براش واریز کرده بود

بیاید ادامشو بگم...
مامان دنیز مامان دنیز ۱۴ ماهگی
مامان برسا👶 مامان برسا👶 ۸ ماهگی
پارت دوم .
رسیدیم بیمارستان یه ماما بود تو بخش با دیدن من گفت عه بازم که تویی چرا اومدی دوباره گفتم کیسه ابم پاره شده توروخدا بستریم کنین گفت برو دراز بکش دیدن بله بازم دوسانتم بازم ولی کیسه پاره شده بالاخره بستریم کردن رفتیم زایشگاه که نگم براتون از شانس من جمعه بود دکتر خودم نیومد مامای بخش گفت چون مریض نیس خودمون بهت میرسیم نگران نباش خلاصه که ازدرد کمر نمیتونستم بخوابم چند شب هم بود نخوابیده بودم باورتون میشه چشام تار میدید همرو یکسره هم گریه میکردم جراح اومد کیسه ابمو کامل پاره کرد کیسه ابم ۲۹ بود انقد ابم زیاد بود شد دریای عمان😂انگلولک کرد گفت هنوز دوسانتی بهم امپول زدن امپولو که زدن حالت تهوع گرفتم بالا اوردم گفتن نترس امپول اثر کرد یه چند ساعت که گذشت منم همونجوری باز مونده بودم فقط گریه میکردم از درد کمر اومدن معاینه کردن تقریبا ساعت ۱۲ اینا بود گفتن عالیه ۹ ساانت بازی یکم دیگه گفتن سر بچه دیده میشه منم تو همون شرایط گریه میکردم میگفتم منو ببرین سزارین نمیخام دیگه طبیعی بیارم گفتن نه وضعیتت خوبه یه چند ساعت دیگه زایمان میکنی ساعت ۱ که شد دیگه فول فول شدم گفتن زور بزن یعنی هرچی درتوانم بود فقط زور زدم بچه که اومده بود تو لگنم از بالای شکمم فشار دادن وخلاصه تا ساعت ۳ زایمان کردم اما اصلا جیغ نکشیدم تا وقتی بچه بیاد جفتم که نصفش چسبیده بود به شکمم هرکاری کردن نیومد دست دکتر تا کجا تو شکمم بود ازدردش نگم افتضاح بود بهم گفتن جفتت اومد نگونصفش مونده که بعد ده روز خونریزی شدید رفتم بیمارستان ۴ روز بستری شدم به زور امپول و سرم جفتم اومد خیلی خلاصش کردم براتون ولی من خیلی اذیت شدم