۷ پاسخ

چقدر شیک و مجلسی زاییدی 😅 مبارک باشه

یا سزارین اختیاری بیمه تعلق نمیگیره دکتر چند گرفت برا خودش؟

عزیزم بیمه اتون تکمیلی بود؟

قدم‌نو‌رسیده مبارک بسلامتی فارغ شدی🌸🌸

سزارین خیلی خوبه من تا پنج سانت باز شده بودم داشتم می مردم خداروشکر بردن عملم کردن صدسال سیاه طبیعی رو انتخاب نمیکنم بدی سزارین اونجاست که میخوای بار اول بلند بشی وگرنه هرچی بیشتر راه بری زود تر خوب میشی

شکر که زایمان خوبی داشتی گلم ...عزیز بیمه داشتی ؟ با بیمه۱۹شد

الهی شکر که راحت زایمان کردی عزیزم. به سلااامتی بغل بگیری کوچولوتو.

سوال های مرتبط

مامان بردیا مامان بردیا ۵ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین
من چهارشنبه ساعت۲عمل شدم و۲:۱۵بچم به دنیا اومد قبل از اینکه برم اتاق عمل انقد گریه کردم استرس و ترس تمام وجودمو گرفته بود اومدن منو بردن اتاق عمل رفتم تا تخت و اماده کردن نشستم من بیمارستان مصطفی خمینی عمل شدم پرستارا و دکتراش به حدی خوب بودن مهربون بودن ک اندازه نداشت عینه پروانه دورم میگشتن اینم بگم ترس از امپول بی حسی ام خیلی داشتم اون اقایی ک برام زد خیلی مهربون بود هیچی از امپول من نفهمیدم اصلا دردی نداشت وقتی زد انگار از کمر به پایین اب گرم ریختن منو خوابوندن من قبلش گفته بودم سون‌ میخاین وصل کنین موقعه سری بهم بزنین و برام زدن ماساژ رحمی ام گفتم زمانی ک عمل تموم‌شد انجام بدین انجام دادن چون خیلی ترس داشتم برای ماساژ رحمی از عملم هیچی نفهمیدم عینه آب خوردن نیم ساعتم تو ریکاوری بودم سزارین فقط دو سه روز اول درد داری اونم درد بخیه ن درد شکم و بعد چن روز خوب میشی شیاف خیلی خوبه من دکترم گف پمپ درد هم احتیاج نداری و واقعا هم لازم نشد شیاف کافی بود
مامان بردیا مامان بردیا روزهای ابتدایی تولد
مامان امیر علی مامان امیر علی ۳ ماهگی
پارت دو✌️
بریم از تجربه بگیم:
صبح ۲۰ تیر من رفتم بیمارستان و از قبل نامه داشتم بستری شدم و تا ساعت نهونیم نمی‌کردند اتاق عمل میگفتن تخت خالی نیست نه و نیم رفتم اتاق عمل ک بازم تو سالن انتظار منتظر موندم قبل اینکه برم اتاق عمل بهم سوند وصل کردن من یه کم اذیت شدم بخاطر سوند و از زایمان نمیترسیدم ولی از اذیت شدن سوند گریم گرفته بود بعد دیگ رفتم اتاق عمل و دکتر بیهوشی اومد بالا سرم گفت کمر ب پایین میخوای یا کامل گفتم کامل گفت این امپول میزنم تو سرم احساس سرگیجه میکنی نترس وقتی امپول و زد گف چند سالته گفتم نوزده همون موقع فهمیدم یه گازی پیچید ته گلوم و بعدش دیگ هیچی نفهمیدم
وقتی چشامو باز کردم دیدم تو ریکاوری هستم و دونفری ک کنارم بودن هی ناله میکردن از درد (عمل بینی داشتن)ولی من اصلا دردی نداشتم چون پمپ درد داشتم فقط حس میکردم دلم سبک شده بعد نیم ساعت از ریکاوری آوردن تو بخش منو بعد اومدن بام شیاف هم گذاشتن ولی واقعا دردی حس نمیکردم خیلی خیلی کم بود دیگ امروز ک پمپ درد و برداشتن یه کم دردا رو فهمیدم دردشم اصلا از بخیه نبود فقط مثل حالت نفخ دلم درد میگیره ک یکی شیاف گذاشتم ک خیلی بهتر شدم
مامان ماهلین مامان ماهلین ۶ ماهگی
تجربه زایمان سزارین

من مریض دکتر قلی پور عزیز بودم خیلی ها گفتن زیر میزی میگیره ولی خیر نمیگیرن، سزارین اختیاری بودم، بیمارستان بابل کلینیک


مامانا من قرار بود پنجشنبه زایمان کنم ولی سشنبه صبح دردام شروع شد رفتیم بیمارستان، خانم دکتر رو تو حیاط بیمارستان دیدم و گفتم ک دردم گرفته و با ارامش و مهربونی خنده کنان دست تو دست رفتیم زایشگاه ک کارای بستریم رسیده بشه 😅
ان اس تی انقباض ثبت کرد و منو راهی اتاق عمل کردن، وقتی وارد اتاق عمل شدم خانم دکتر تو اتاق عمل منتظر بودن و سریع کار هارو شروع کردن
از اول عمل تا اخر عمل خانم دکتر و بقیه پرسنل اتاق عمل با شوخی و خنده اصلا نزاشتن من بترسم یا جو اتاق عمل حالمو بد کنه امپول بی حسی مثل امپول معمولی بود و یهو انگار پام یه برق کوچولو گرف و گرم شد
بی حسی جوریه ک تو احساس میکنی لمست میکنن ولی اصلاااا درد نداری
خیلی حس خوبی بود ارامش گرفته بودم البته اولش یکم ترسیدم ولی بعدش ارام بخش زدن بهم
کلا پنج دقیقع بعد دختر گلم بهم نشون دادن خیلیییییی حس خوبیه خیلییییی کل عمل هم 20 دقیقه طول کشید کل دردی ک یکم کشیدم تو ریکاوری بود تا پمپ درد اثر کنه یک ساعت طول میکشه و اصلا درد غیر قابل تحمل نداشت ولی بیمارستان بابل کلینیک اصلا دوست نداشتم اخلاق پرسنل یکم ضعیفه خوب و بد تو همه جا هست البته ولی نسبت به مهرگان از نظر تمیزی هیچه
هزار بار برم عقب سزارین با دکتر قلی پور عزیز انتخابمه🥹❤😍
مامان سوفیا مامان سوفیا ۲ ماهگی
تجربه زایمان سزارین((بخش۲))
من ساکمو از قبل بسته بودم،همه چیم آماده کرده بودم، دیگه نامه گرفتم فقط خوراکیها رو گذاشتم تو ساک،خلاصه شنبه دهم شهریور رسید،و من ساعت هفت صبح وقت عمل داشتم،شب قبل شام ساعت ۹ چلو گوشت خوردم،بعدم چای و آب تا دوازده،رفتیم بیمارستان مصطفی خمینی کارای اولیه انجام دادیم،بلوک زایمان به اون تمیزی که انتظارشو داشتم نبود،شایدم من حساسم،اما بخاطر بیمه مون بهتر دونستم اونجا برم،رسیدگی و برخورد پرسنل از همون ابتدا عالی بود،من همه چی برده بودم حتی دمپایی،چون هیچی نمیدادن،ساعت هشت و پنجاه زایمان کردم،دکترم خانم هداوند عالی بودن،کادر عمل هم همشون بی نظیر، آمپول بی حسی اصلا درد نداره،سوند تو بی حسی زدن،حین عمل هم حالت تهوع یا لرز داشتم بهم آمپول زدن آروم شدن،بخیه هامو عالی زد دکترم،فشار شکمی هم تو اتاق عمل دادن،لرز تو ریکاوری و بخش برای من بدترین بخشش بود،پتوی اضافه و دارو دادن،یکساعت لرز داشتم و بعد آروم شدم،پمپ درد لازم نشد،با اینکه من بی نهایت نازک نارنجی هستم با شیاف و مسکن تزریقی دردم آروم شد،کمپوت گلابی برام عالی بود،شکمم راحت کار کرد،خرما و چهارمغز نیمه شب خیلی کمک کرد،ضعفمو گرفت،بیمه هم سونو اخرمو قبول کرد. و کل هزینه ها با اتاق وی آی پی نه میلیون شد.
مامان رایان مامان رایان ۱ ماهگی
بعد از انجام این کارها ساعت ده دیقه به ده از اتاق عمل اومدن دنبالم، فقط از شدت استرس دوییدم تو دستشویی 🤦‍♀️😂
بنده خدا آقاعه فهمید میترسم تو راه کلی باهام شوخی کرد که ترسم بریزه چون تاحالا نرفته بودم اتاق عمل خیلی ترس داشتم رسیدیم دم در اتاق عمل خانم دکترم از اشناهامون هستت اومد جلو در دنبالم گفت نترسی و این حرفا با شوهرمو مامانمو جاریم خدافظی کردم رفتم تو، من از قبل به دکترم گفته بودم میخوام بیهوش شم رفتیم تو اتاق عمل منو گزاشتن رو تخت عمل دکتر بیهوشی اومد گفت بیهوش کردنت اصلا کاری نداره ولی بنظر من بی حسی رو انتخاب کن کلی باهام حرف زد نزدیک ۱۰ دیقه داشت منو توجیه میکرد من گفتم میگن سر درد کمر درد میگیرم سرمو نباید تکون بدم گفت نه از همین الان سرتو تکون بده اصلا همچین چیزی نیس تو ریکاوری و بخش هم رفتی تکون بده هر چی شد با من، بعد گفتم من میترسم دستامو ببندین گفت اگه قول بدی تکون ندی کاری نداریم که من قبول کردم و حتی پمپ درد هم میخواستم که دکتر بیهوشی گفت نگیر رو بچه تاثیر میزاره خیالت راحت درد آنچنانی نداری با شیاف کنترل میشه