تجربه زایمان سزارین((بخش۲))
من ساکمو از قبل بسته بودم،همه چیم آماده کرده بودم، دیگه نامه گرفتم فقط خوراکیها رو گذاشتم تو ساک،خلاصه شنبه دهم شهریور رسید،و من ساعت هفت صبح وقت عمل داشتم،شب قبل شام ساعت ۹ چلو گوشت خوردم،بعدم چای و آب تا دوازده،رفتیم بیمارستان مصطفی خمینی کارای اولیه انجام دادیم،بلوک زایمان به اون تمیزی که انتظارشو داشتم نبود،شایدم من حساسم،اما بخاطر بیمه مون بهتر دونستم اونجا برم،رسیدگی و برخورد پرسنل از همون ابتدا عالی بود،من همه چی برده بودم حتی دمپایی،چون هیچی نمیدادن،ساعت هشت و پنجاه زایمان کردم،دکترم خانم هداوند عالی بودن،کادر عمل هم همشون بی نظیر، آمپول بی حسی اصلا درد نداره،سوند تو بی حسی زدن،حین عمل هم حالت تهوع یا لرز داشتم بهم آمپول زدن آروم شدن،بخیه هامو عالی زد دکترم،فشار شکمی هم تو اتاق عمل دادن،لرز تو ریکاوری و بخش برای من بدترین بخشش بود،پتوی اضافه و دارو دادن،یکساعت لرز داشتم و بعد آروم شدم،پمپ درد لازم نشد،با اینکه من بی نهایت نازک نارنجی هستم با شیاف و مسکن تزریقی دردم آروم شد،کمپوت گلابی برام عالی بود،شکمم راحت کار کرد،خرما و چهارمغز نیمه شب خیلی کمک کرد،ضعفمو گرفت،بیمه هم سونو اخرمو قبول کرد. و کل هزینه ها با اتاق وی آی پی نه میلیون شد.

۶ پاسخ

خداروشکر ک همه چی خوب بوده براتون
ان شاءالله برا همه چ‌ سزارین چ طبیعی بسلامت بگذره

خیلیم عالی عزیزم

قبل از بستری شدن باید کارخاصی انجام بدین مثلا روز قبلش برین بیمارستان یالازم نیستو همون روزعمل میرین؟ممنون میشم جواب بدین گلی

سلام بسلامتی عزیز مبارکه
منم احتمالا بیمارستان مصطفی خمینی برم وسیله اینا چیزی ندادن؟آخه گفتن دمپایی و لباس میدن!و این ک شیاف پرستارا براتون زدن یاهمراهتون؟

خداروشکر که زایمان خوبی داشتی عزیزم
اولین بار بعد عمل راه رفتن در چه حد سخته ؟؟

عزیزم سونوی آخرتون بچه ۳۵۰۰بود؟خیلی شانس آوردین که بیمه قبول کرد چون بیمارستانی که من میخام برم بالای ۴کیلورو قبول می‌کنه واسه سزارین

سوال های مرتبط

مامان لیام🩵 مامان لیام🩵 ۱ ماهگی
سلام مامانا منم ۲۶ شهریور زایمان کردم و میخواستم از تجربه خوب سزارینم بهتون بگم
من بیمارستان عرفان نیایش با دکتر مریم غفوری زایمان کردم که بسیار دکتر فوق العاده ای بود با بیمه تکمیلی برای من نوشت و هزینه اضافه زیادی هم نگرفت واقعا هم جای بخیه هاشون بینظیره اصلا مشخص نیست💕
بیمارستان عرفان نیایش هم یکی از بهترین بیمارستانها بود من اولین تجربه زایمانم بود.
توی بلوک زایمان اصلا سوند درد نداشت و باعث عفونت نشد خیلی خوب زدن و در آوردن و حتی آمپول بی حسی هم درد نداشت من حدودا ۴ ساعت توی ریکاوری بودم و بعد به بخش منتقل شدم اونجا دو بار ماساژ رحمی شدم و چون پمپ درد هم داشتم عصرش خیلی زود و راحت تونستم از تخت بیام پایین
بیمارستان مجهزی بود، تمام وسایل ضروری بچه و مادر رو میدن و رسیدگی کادر درمانش عالی بود حتی فردای زایمان کاچی هم برات میارن و واقعا پذیرایی و اخلاق و رسیدگی همه کادر بینظیره😍
حدودا هزینه زایمانم با اتاق خصوصی و پمپ درد ۴۰ میلیون شد که با بیمه تکمیلی من ۲۰ میلیون پرداخت کردم
مامان الوند🧒❄️💙 مامان الوند🧒❄️💙 ۱ ماهگی
مامان بردیا مامان بردیا ۵ ماهگی
تجربه ی زایمان سزارین
من چهارشنبه ساعت۲عمل شدم و۲:۱۵بچم به دنیا اومد قبل از اینکه برم اتاق عمل انقد گریه کردم استرس و ترس تمام وجودمو گرفته بود اومدن منو بردن اتاق عمل رفتم تا تخت و اماده کردن نشستم من بیمارستان مصطفی خمینی عمل شدم پرستارا و دکتراش به حدی خوب بودن مهربون بودن ک اندازه نداشت عینه پروانه دورم میگشتن اینم بگم ترس از امپول بی حسی ام خیلی داشتم اون اقایی ک برام زد خیلی مهربون بود هیچی از امپول من نفهمیدم اصلا دردی نداشت وقتی زد انگار از کمر به پایین اب گرم ریختن منو خوابوندن من قبلش گفته بودم سون‌ میخاین وصل کنین موقعه سری بهم بزنین و برام زدن ماساژ رحمی ام گفتم زمانی ک عمل تموم‌شد انجام بدین انجام دادن چون خیلی ترس داشتم برای ماساژ رحمی از عملم هیچی نفهمیدم عینه آب خوردن نیم ساعتم تو ریکاوری بودم سزارین فقط دو سه روز اول درد داری اونم درد بخیه ن درد شکم و بعد چن روز خوب میشی شیاف خیلی خوبه من دکترم گف پمپ درد هم احتیاج نداری و واقعا هم لازم نشد شیاف کافی بود
مامان فندق💙 مامان فندق💙 ۲ ماهگی
پارت سوم تجربه زایمان سزارین

وارد اتاق عمل شدم هنوز لرز داشتم، من اینقدر تجربه زایمان خونده بودم و آشنا به کارا که اصلا استرس نداشتم
فقط یه لحظه وقتی چراغهای اتاق عمل رو دیدم تو دلم گفتم حالا یه هفته دیگه هم مونده بود تو شکمم هم خوب بودا😅
خلاصه تو اتاق اینقدر همه مهربونم بودند و ازت سوال میپرسم که به استرس فکر هم نکنی، دیگه دکترم اومد و یکم باهام حرف زد و پروسه بی حسی شروع شد
آمپولش خیلی درد نداره و در حد یه آمپول معمولی بود و پا شروع به داغ شدن و بی حس شدن می‌کنه
تا جایی که زدن بتادین رو حس کردم ولی حس سردی و گرمی نداشتم و دیگه چیزی حتی حس نکردم و به خاطر پارچه جلوم چیزی هم نمیدیدم فقط یکی دو جا تکونهای خیلی شدیدی می‌دیدم ، یکم حالت تهوع داشتم که برام ضد تهوع زدن. با شروع عمل من فقط یاد همه میافتادم و دعا میکردم که صدای گریه شو شنیدم و آوردن گذاشتنش روی صورتم، خیلی صورتش داغ بود و حس خوبی داشت.
بعد آوردنم ریکاوری ، که همچنان لرز شدید داشتم ولی به خاطر هیتر گرم شدم و آروم شدم.
مامان راحیل❤ مامان راحیل❤ ۳ ماهگی
تجربه زایمان سزارین من ....
من دکتر خودم اومد رو سرم فقطم‌بیمارستان امام رضا میشینه خدا خیرش بده فقط امروز بخاطر عمل من اومده بود و عملمو انجام داد و رفت . ۲۶ تیر من ساعت ۲و نیم بستری شدم البته از ساعت ۷ الاف بودم تا ظهر ک بستریم کردن بعدم صبح امروز ک میشه ۲۷ تیر دکترم اومد و سزارینمو انجام داد. خیلی راضی بودم هم از پرسنل اتاق عمل خیلی خوش رو بودن باعث شد استرسم کم بشه . بی حسی از کمرو برام زدن توی ۲۰ دقیقه صدای بچم اومد و بهترین حس دنیارو داشتم بعدم گذاشتنش روصورتم.خدا نصیب همتون کنه. بعدشم بردن ریکاوری با وخترم اونجا بودیم یکساعت بعد اوردن بخش و همراهیم اومد بالا.یه بار شکممو ماساژ رحمی دادن ک دردش زیاد بود ولی خب یه بار بیشتر نبود .بعدم سرم مسکن و دوتا شیاف زدن و دردم خیلی خوب شد . عصر امروزسوندمو کشیدن و بلافاصله پاشدم راه رفتم . خلاصه کلام اینه که همه چی عالی بود من خیلی راضی بودم و هستم .برای همه مامانای گهواره هم تو اتاق عمل دعا کردم
اگه سوالی راجب بیمارستان امام رضا و زایمان سزارین داشتین درخدمتم خوشگلا. انشالله همتون ب سلامتی زایمان کنید
مامان نیلماه🌙 مامان نیلماه🌙 ۱ ماهگی
خب من اومدم با تجربه زایمان (سزارین)✨
من آدمی بودم به شدت ترسو از یه آمپول ساده میترسیدم🫠
زایمانمم یهویی شد یعنی ساعت ۱۲ شب قبلش دکترم بهم گفت فردا بیا برای زایمان
صبح ساعت هشتو ربع رسیدم بیمارستان. کارای بستریمو خیلی زود انجام دادیم طوری که ساعت دهو بیست دقیقه اینطورا بود بردنم اتاق عمل. (البته اینکه دکترم سرعت عمل خیلی خوبی داشت بی تاثیر نبود نذاشت چندین ساعت استرس بکشم واقعا دمش گرم)
قبلش استرس سوندو داشتم ولی باید بگم اصلا دردی نداره فقط در حد چندثانیه سوزش بعدش اوکی میشه. تو اتاق عمل دکتر بیهوشی اومد اسپاینال تزریق کنه من خودمو خیلی منقبض کرده بودم از ترس همین باعث شد یکم دردم بگیره. بعد بی حسی دراز کشیدم سریع پرده رو کشیدن روم. خلاصه که دخترم ساعت ۱۰:۵۵ دقیقه به دنیا اومد💕
نگم از اون لحظه و حسی که داشتم...واقعا قابل توصیف نیست از خدا میخوان هرکی آرزوشو داره تجربه کنه این حس قشنگو✨
کلی اشک ریختم دخترمو اوردن بغلم کلی بوسش کردم😌
یه ساعت ریکاوری بودم بعدش بردنم بخش
ماساژ رحمی هم تو بی حسی و اتاق عمل برام انجام دادن که من هیچی نفهمیدم (خیلی استرس اینم داشتم🥴)
یه خوبی که بی حسی از کمر داره اینه که دردت آروم آروم شروع میشه با کم شدن بی حسی. من پمپ درد گرفتم و راضی بودم. پنج شیش ساعت بعد رفتن بی حسی درد داشتم بعدش کم کم بهتر شد. آخر شبم سوندو برداشتن و بلندم کردن که راه برم.اولین بار راه رفتن دردناکه یکم بعدش بهتر میشه..
خلاصه همه این سختیا با بغل کردن نی‌نی کامل فراموش میشه جوری که هزاران بار دلت میخواد به اون روز برگردی🥰 شیرین ترین و زیبا ترین خاطره از اون روز برام به یادگار مونده🥲🩷
مامان ماهلین مامان ماهلین ۶ ماهگی
تجربه زایمان سزارین

من مریض دکتر قلی پور عزیز بودم خیلی ها گفتن زیر میزی میگیره ولی خیر نمیگیرن، سزارین اختیاری بودم، بیمارستان بابل کلینیک


مامانا من قرار بود پنجشنبه زایمان کنم ولی سشنبه صبح دردام شروع شد رفتیم بیمارستان، خانم دکتر رو تو حیاط بیمارستان دیدم و گفتم ک دردم گرفته و با ارامش و مهربونی خنده کنان دست تو دست رفتیم زایشگاه ک کارای بستریم رسیده بشه 😅
ان اس تی انقباض ثبت کرد و منو راهی اتاق عمل کردن، وقتی وارد اتاق عمل شدم خانم دکتر تو اتاق عمل منتظر بودن و سریع کار هارو شروع کردن
از اول عمل تا اخر عمل خانم دکتر و بقیه پرسنل اتاق عمل با شوخی و خنده اصلا نزاشتن من بترسم یا جو اتاق عمل حالمو بد کنه امپول بی حسی مثل امپول معمولی بود و یهو انگار پام یه برق کوچولو گرف و گرم شد
بی حسی جوریه ک تو احساس میکنی لمست میکنن ولی اصلاااا درد نداری
خیلی حس خوبی بود ارامش گرفته بودم البته اولش یکم ترسیدم ولی بعدش ارام بخش زدن بهم
کلا پنج دقیقع بعد دختر گلم بهم نشون دادن خیلیییییی حس خوبیه خیلییییی کل عمل هم 20 دقیقه طول کشید کل دردی ک یکم کشیدم تو ریکاوری بود تا پمپ درد اثر کنه یک ساعت طول میکشه و اصلا درد غیر قابل تحمل نداشت ولی بیمارستان بابل کلینیک اصلا دوست نداشتم اخلاق پرسنل یکم ضعیفه خوب و بد تو همه جا هست البته ولی نسبت به مهرگان از نظر تمیزی هیچه
هزار بار برم عقب سزارین با دکتر قلی پور عزیز انتخابمه🥹❤😍
مامان سدنا مامان سدنا ۲ ماهگی
پارت سوم تجربه زایمان
برسه اتاق عمل لرز وحشتناکی گرفتم از ترس تو راهرو که داشتن میبردنم بشون میگفتم پشیمون شدم برمگردونین بعد گفتن میری طبیعی گفتم نه تخم میزام😂🤣دیگه کلا هذیون گفتنم شروع شد رسیدم اتاق عمل خیلی سرد بود منم لرز وحشتناک که داشتم از ترس اونجا اومدن سوند بزنن میگفتم میشه نزنین🥲😂اومدن بی حسی میگفتم میشه بیهوش کنین🥲😅کلا همش ساز خودمو میزدم ولی خدایی نه سوند درد داشت نه امپول بی حسی دیگه دکترمم اومد دید لرز دارم گفت کولرو خاموش کنین عمل شد حالا این وسط من هی میگفتن دستام تروخدا ببندین و هی هذیون میگفتم کمک بیهوشی بالاسرم بود باهام حرف میزد استرسم و کم میکرد قبل عمل بهم گفت بچه میخای باز میگفتم دیگه نه وقتی بچم بدنیا اومد میگفتن بازم میخام🤣🤣اصلا هیچی هیچی حس نکردم از عمل واقعا واقعا واقعا راحت و خوب بود همش میگم خیلی خوب بود کادر اتاق عمل استرسی که شدم همشون به روش خودشون کمکم کردن من واقعا راضی بودم از عملم و پرسنل بیمارستان همه چی
بعد دیگه بردنم ریکاوری دوساعت اونجا بودم خودم